وارونه‌نمایی سقوط اسد برای تطهیر تجاوز اسرائیل

وارونه‌نمایی سقوط اسد برای تطهیر تجاوز اسرائیل

در اظهارنظری عجیب، محمد جولانی مدعی شد رژیم صهیونیستی از سقوط حکومت بشار اسد ناراضی است؛ ادعایی که برخلاف شواهد میدانی و تحلیل‌های منطقه‌ای، واقعیت را وارونه جلوه می‌دهد. این گزارش نشان می‌دهد چگونه فروپاشی دولت اسد، خاکریز دفاعی غرب آسیا را در برابر اسرائیل از میان برداشت و زمینه‌ساز گسترش تجاوزات و طمع‌ورزی‌های تل‌آویو در منطقه شد؛ واقعیتی که نه‌تنها افکار عمومی، بلکه ناظران سیاسی نیز آن را تأیید می‌کنند.

به گزارش سرمایه فردا، محمد جولانی سرکرده تروریست‌های حاکم بر سوریه، روز جمعه در اظهار نظری عجیب مدعی شد رژیم صهیونیستی از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه ناراضی است چراکه این رژیم می‌خواست در سوریه با ایران درگیر شود!

بر اساس این گزارش، جولانی در اینباره اظهار‌داشت: «برخی سیاست‌های اسرائیل نشان‌دهنده تأسف از سقوط رژیم قبلی بود، زیرا اسرائیل می‌خواست سوریه همچنان میدان نبرد با ایران باقی بماند.»

احتمالا منظور جولانی از برخی سیاست‌های رژیم صهیونیستی، ماجرای حمله جنگنده‌های این‌رژیم به دوحه، پایتخت قطر باشد. اما نکته عجیب اینکه جولانی دقیقا برخلاف تحلیل‌های رایج درباره تاثیر سقوط حکومت اسد بر توسعه سلطه‌طلبی رژیم صهیونیستی، واقعیت را وارونه روایت کرده است. به عبارتی درباره حمله رژیم صهیونیستی به قطر، نعل وارونه زده است.

 

آرزوی اسراییل بزرگ و سیاست از نسل تا فرات

در اینباره چند نکته حائز اهمیت است:

۱: در دوره حکومت اسد، سوریه مانند یک دژ بزرگ در برابر جنگ‌طلبی و سلطه طلبی رژیم صهیونیستی قرار داشت. در واقع سوریه اسد، یک خاکریز مستحکم برای عقب‌نگه داشتن رژیم صهیونیستی از منطقه غرب آسیا بود. با این حال اما سقوط اسد و حکومت تروریست‌های تکفیری بر این کشور، باعث شد این دژ و خاکریز مستحکم از مقابل رژیم صهیونیستی برداشته شود. به اعتقاد کارشناسان، نحوه حمله رژیم صهیونیستی به ایران و همینطور حمله این رژیم به قطر، یکی از پیامدهای سقوط حکومت اسد بر سوریه و به عبارت دقیق‌تر، از بین رفتن خاکریز دفاعی منطقه در برابر رژیم اشغالگر قدس بوده است. به تعبیر دقیق‌تر، سقوط حکومت اسد همانند شکسته شدن قفس سگ زنجیرپاره‌ کرده غرب در منطقه بوده است.

با سقوط اسد بود که نتانیاهو احساس کرد می‌تواند آرزوی اسراییل بزرگ و سیاست از نسل تا فرات را محقق کند. اما در زمان حکومت اسد بر سوریه، رژیم اشغالگر قدس، در مرزهای فلسطین اشغالی با ارتش سوریه و همینطور نیروهای مقاومت مواجه بود. به همین خاطر، جسارت دست‌درازی به کشورهای دیگر منطقه را نداشت.‌ بنابراین برخلاف ادعای جولانی، آنچه او و سایر گروه‌های تروریست سوریه در این کشور انجام دادند و باعث بی ثباتی سوریه شدند؛ مسبب و زمینه‌ساز توسعه جنگ‌طلبی و تقویت راهبرد رژیم صهیونیستی برای سلطه بر غرب آسیا بوده است. لذا در شرایطی که انگشت اتهام افکار عمومی منطقه به سمت او نشانه رفته و او را مسبب وضعیت فعلی در منطقه می‌دانند؛ جولانی با این اظهارنظر تلاش کرده ماجرا را به شکلی وارونه روایت کند.

 

اسرائیل عمل سوریه را خلع سلاح کرد

۲: اینکه با استمرار حکومت اسد، به فرض، سوریه محل درگیری رژیم صهیونیستی با ایران می‌بود؛ چه مزیتی نسبت به شرایط فعلی سوریه و منطقه داشت؟ اولا شرایط سوریه در دوران حکومت بشار اسد، به مراتب بهتر از وضعیت فعلی یعنی دوره پس از سقوط حکومت او بود. با سقوط بشار اسد، رژیم صهیونیستی فرصت را غنیمت شمرد و همه تاسیسات و توانمندی نظامی سوریه را از بین برد و در عمل سوریه را خلع سلاح کرد. پس از آن بود که رژیم صهیونیستی توانست با دخالت‌‌ها و تجاوزات خود، جنوب سوریه را از محدوده اعمال حاکمیت دمشق خارج کند. اکنون ۳ استان قنیطره، درعا و سویدا از محدوده قدرت جولانی خارج شده‌اند. قنیطره رسماً در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دارد.‌ سویدا نیز به کلی در اختیار دروزی‌های هم‌پیمان رژیم صهیونیستی است. درعا نیز توسط مسلحینی اداره می‌شود که وابسته به اردن و امارات هستند و توافقات پنهانی امنیتی با رژیم صهیونیستی بسته‌اند.

از سوی دیگر تجاوزات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی به سوریه کماکان ادامه دارد و رژیم صهیونیستی روزانه در چند نوبت اقدام به بمباران مناطقی از خاک سوریه می‌کند. به گونه ای که سوریه عملا تبدیل به یک کشور فاقد قدرت مرکزی موجه و قدرتمند شده است. اوج این ماجرا، در حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به ساختمان وزارت دفاع و ریاست‌‌جمهوری سوریه نمود پیدا کرد. با وجودی که جولانی دست دوستی به سمت نتانیاهو دراز کرده بود.

اما نتانیاهو شرایط سوریه را به‌گونه‌ای دید که عادی‌سازی روابط را کمترین استفاده از وضعیت فعلی این کشور قلمداد کرد و برای تجزیه سوریه و تسلط بر این کشور طمع کرده است. وضعیت فعلی از زمان جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷، سوریه در ضعیف‌ترین و رقت‌انگیز‌ترین شرایط به‌ سر می‌برد. بنابراین، قطعا مردم سوریه و همینطور ناظران و صاحب‌نظران مسایل منطقه این واقعیت را تایید می‌کنند که با در نظر گرفتن همه جوانب، وضعیت سوریه در زمان حکومت بشار اسد، به مراتب بهتر از شرایط فعلی این کشور بوده است.

از سوی دیگر، برای سایر کشورهای منطقه غرب آسیا نیز وضعیت سوریه در زمان حکومت اسد، نسبت به شرایط فعلی مناسب‌تر بوده است. همانگونه که گفته شد؛ سقوط اسد در سوریه، زمینه‌ساز توسعه جنگ‌طلبی نتانیاهو شد.

 

وضعیت منطقه غرب آسیا با تهدید بالفعل رژیم صهیونیستی

آنچه امروز منطقه غرب آسیا با تهدید بالفعل رژیم صهیونیستی برای تمامیت ارضی خود روبرو است؛ در درجه اول محصول واقعیاتی مثل بی‌ثباتی سوریه و ضعیف و مضمحل شدن نظام سیاسی جایگزین حکومت اسد است. رژیم صهیونیستی پس از سقوط اسد، از یک سو شاهد از بین رفتن یک حکومت ضد اسراییلی و دارای یک ارتش قدرتمند در مرزهای فلسطین اشغالی بود؛ از سوی دیگر آسمان این کشور تبدیل به یک حریم امن برای جنگنده‌های این رژیم شد تا از طریق این آسمان، نقشه‌های حمله به سایر کشورهای منطقه عملیاتی شود؛ و از همه مهمتر، حضور مقاومت در مرزهای فلسطین اشغالی با سوریه منتفی شد. همانگونه که گفته شد؛ با سقوط نظام اسد در سوریه، گویی یک دیوار دفاعی بزرگ و مستحکم از مقابل رژیم صهیونیستی برداشته شد. نتیجه فروریختن این دیوار نیز حمله جنایتکارانه این رژیم به ایران، حمله به قطر و همینطور شاخ و شانه کشیدن این رژیم برای کشورهای ترکیه و مصر بوده است. بنابراین از این حیث نیز، هم در افکار عمومی سوریه و هم در نگاه مسلمانان در سایر کشورهای منطقه، اکنون جولانی یکی از اصلی‌ترین مسببان وضعیت فعلی شناخته می‌شود. و این قبیل وارونه نمایی‌های او اساسا فاقد منطق و بدون اثرگذاری است.

هم افکار عمومی در منطقه و هم سیاستمداران در غرب آسیا واققند که برخلاف ادعای محیرالعقول جولانی، سقوط حکومت اسد در سوریه و روی کار آمدن امثال جولانی و گروه‌های تروریست چند ملیتی در این کشور، یه مثابه یک هدیه بزرگ برای نتانیاهو و رهبران صهیونیسم در دنیا بوده است.

تا زمانی که اسد بر سوریه حکومت می‌کرد؛  رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را بر تحقق عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی و مسلمان متمرکز کرده بود. رژیم تل‌آویو با وساطت دولت آمریکا تلاش می‌کرد کشورهای اسلامی را متقاعد کند تا او را به عنوان یک واحد سیاسی و یک موجودیت مشروع در منطقه برسمیت بشناسند. هدفی که نتوانست به آن دست یابد. اما پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، این نتانیاهو است که دست دوستی امثال جولانی برای عادی‌سازی‌ روابط را پس می‌زند. و با طرح مجدد ایده اسراییل بزرگ، به دنبال سیطره بر منطقه غرب آسیا و مستعمره کردن کشورهای عربی و اسلامی منطقه است. اینکه نتانیاهو حتی دست دوستی حکام جدید سوریه، یعنی کشوری که طی ۷ دهه گذشته، همواره یک تهدید بزرگ برای موجودیت رژیم صهیونیستی بوده است؛ را پس می‌زند؛ و دنبال تسلط بر این کشور است؛ یک واقعیت عبرت‌آموز است. با سقوط حکومت اسد، سران رژیم صهیونیستی نسبت به کل منطقه و تحقق آرزوی برپایی حکومت یهود از نسل تا فرات طمع کرده‌اند.‌ این واقعیت تاسف‌آوری است که امثال جولانی در آن نقش داشته‌اند. و قطعا نمی‌تواند با وارونه‌نمایی مضحک واقعیات، خود را از این ماجرا تبرئه کنند.

دیدگاهتان را بنویسید