حمایت بیقید و شرط ترامپ از رژیم صهیونیستی، نهتنها منافع آمریکا را در اولویت دوم قرار داده، بلکه به شکلگیری نظریههایی درباره باجگیری سیاسی از رئیسجمهور آمریکا منجر شده است. با این حال، بررسی دقیقتر ساختار تصمیمسازی در کاخ سفید نشان میدهد نقش جرد کوشنر، داماد ترامپ و دوست دیرینه نتانیاهو، در طراحی و اجرای سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن، فراتر از هر نظریه توطئهای است. از معامله قرن تا توافقهای ابراهیم، رد پای کوشنر در شکلدهی به نظم جدید منطقهای کاملاً مشهود است.
به گزارش سرمایه فردا،حمایت صد در صد و قاطع ترامپ از رژیم صهیونیستی در طول چند ماه گذشته، منجر به اتفاقاتی در حوزه روابط بین الملل شدهاست که به نظر میرسد تاکنون مشابه آن در تاریخ ایالات متحده مشاهده نشده است. ترامپ در طول ۸ ماه گذشته نشان داده است که منافع رژیم صهیونیستی در بسیاری از موارد حتی بر منافع آمریکا نیز برای او ارجحیت دارد و در مسائلی ورود پیدا کرده است که به نظر نمیرسید اگر رئیسجمهور آمریکا، شعار انتخاباتی «اول آمریکا» را اجرایی میکرد، اصولاً علاقهای برای ورود به آنها داشت.
اما علت اینهمه خدمات به رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو چیست و ترامپ سعی دارد با این اقدامات چه رکوردی از دوران ریاستجمهوری خود بهجا بگذارد؟ حمایتهای ترامپ از رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو در طول چند ماه گذشته به قدری زیاد بوده و باعث تعجب کارشناسان مسائل سیاست خارجی آمریکا و سایر نقاط جهان شده که دیگر تحلیل صرف وقایع و علتها برای علاقهمندان به حوزه روابط بین الملل کافی نیست و کار به نظریات توطئه نیز کشیدهاست. یکی از این نظریات که اتفاقاً با استقبال خوبی در جامعه روشنفکری ایالات متحده نیز روبهرو شدهاست، احتمال باج گیری اسراییل از دونالد ترامپ در پرونده جفری اپستین است. بسیاری از تحلیلگران حوزه سیاسی آمریکا و حتی برخی از نمایندگان جمهوریخواه کنگره و تعدادی از طرفداران معروف ترامپ در دوره ریاستجمهوری گذشتهاش- مانند تاکر کارلسون، مجری سابق شبکه خبری فاکسنیوز – بر این عقیدهاند که رژیم صهیونیستی دست به یک باج گیری گسترده از سیاستمداران آمریکایی زده است که ترامپ نیز یکی از قربانیان این پرونده است!
آنها معتقدند ترامپ بهدلیل اینکه یکی از مشتریان همیشگی جفری اپستین بوده است، حالا باید برای اقدامات گذشتهاش تاوان بپردازد و بهدلیل همکاری اپستین با سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی، فایلهای صوتی و تصویری اقدامات او هم اکنون در دست سران رژیم صهیونیستی است و به همین دلیل باید به تمام اوامر آنها در حوزه سیاست خارجی تن دهد. اپستین همان کسی است که زمانی آوازهاش بهخاطر مراسمهای خوشگذرانی و ترتیب دادن جشن و مهمانی در جزیره شخصیاش، در رسانهها پیچیدهبود و بعدها مشخص شد یکی از بزرگترین قاچاقچیان دختران زیر سن قانونی است و مشتریان زیادی در عالم سیاست نیز دارد. شاید در وهله اول این نظر، مثل بسیاری از نظریات توطئه و یا توهم توطئه در آمریکا باشد که مشتریان زیادی در فضای مجازی دارد اما نگاهی به فعالیت تعدادی از اعضای دو حزب دموکرات و جمهوری خواه برای افشا کردن ابعاد پرونده جفری اپستین و ابعاد همکاریهای او با سیاستمداران آمریکایی و در عین حال تلاش ترامپ برای ممانعت از اقدامات آنها، نشانمیدهد این نظریهای است که در داخل آمریکا نهتنها در بین مردم عادی و رسانهها بلکه در بین سیاستمداران نیز بهشدت رواج دارد.
شاید برای مخاطب ایرانی نیز در طول سه ماه گذشته که این پرونده مطرح شدهاست، این ذهنیت به وجود آمده باشد که شاید تنها دلیل اطاعت بی چون و چرای ترامپ از اوامر صهیونیستها همین مسئله است اما نگاهی ریشهایتر به مسئله ساختار سیاسی و اجتماعی ایالات متحده نشانمیدهد که غیر از این نظریات توطئه، اتفاقاً در حوزه واقعیت میدانی، دلایل زیادی وجود دارد که ترامپ به این نوع اقدامات روی آورده است و این اقدامات اگر از منظر نوع نگاه رئیسجمهور به مسئله فلسطین و اسراییل دیده شود، چنان منطقی به نظر میرسد که دیگر جای هیچ نظریه توطئهای در این میان خالی نمیماند.
در این مطلب به عوامل و افرادی پرداخته شدهاست که بهصورت مستقیم بر نظر رئیسجمهور آمریکا در خصوص رژیم صهیونیستی تأثیرگذار بوده و شکلدهنده سیاستهای او در این خصوص بودهاند. در تهیه این گزارش از عوامل سیاسی مانند لابیهای صهیونیستی و یا فشار کنگره و برخی از نمایندگان تندرو که معمولاً رد بسیاری از تحلیلها به آن پرداخته میشود اشارهای نشده است و سعی شده به عواملی اشاره شود که بهصورت شخصی و نه ساختاری، بر نظرات ترامپ در خصوص رژیم صهیونیستی تأثیرگذار بودهاند. این گزارش بر اساس اسناد موجود در کتابهای امریکایی نوشته شدهاست که بهصورت ویژه به ارتباط ترامپ با صهیونیستها و یا عقاید دینی و مذهبی او پرداختهاند. کتاب خاطرات سیاستمداران آمریکایی در دوره اول ریاستجمهوری او و یا خاطرات جرد کوشنر داماد او نیز از منابعی است که در تهیه این گزارش آنها استفاده شده و نشانمیدهد میتوان بدون نظریات توطئه نیز ثابت کرد، ساختار سیاسی و انتخاباتی ایالات متحده و در عین حال چینش افراد نزدیک به رئیسجمهور، شرایط را به سمتی برده است که هم در دور اول و هم در دور دوم ریاستجمهوری، ترامپ شخصاً از پیش برد اهداف رژیم صهیونیستی در دنیا در حال انتفاع بوده است و به این کار مباهات میکند.
* جرد کوشنر؛ محور اصلی ارتباطات ترامپ با صهیونیستها: جرد کوشنر، داماد ترامپ بهعنوان یک یهودی ارتدکس، همواره ارتباطات شخصی، تجاری و سیاسی قوی با اسرائیل داشته است. خانواده او از حامیان مالی بزرگ مؤسسات و پروژههای مرتبط با اسرائیل بودهاند. این پیشینه، پایه و اساس نفوذ و علاقه او به مسائل این کشور بود. او در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، نقش ویژهای در کاخ سفید داشت و بسیاری از سیاستهای او در قبال خاورمیانه را در این دوران شکل داد. گرچه او بهدلیل انتقادها و دشمنیها در دور اول ریاستجمهوری، دیگر در دور دوم به کاخ سفید نرفت و با همسرش از سیاست کناره گرفتند اما منابع مختلف رسانهای بیان کردهاند که هنوز هم ایدهها و نظرات او در سیاست آمریکا در قبال منطقه غرب آسیا و بهخصوص فلسطین در حال اجرایی شدن است.
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، اگرچه جرد کوشنر و همسرش ایوانکا ترامپ نقشی رسمی در دولت جدید برعهده نگرفتند، اما گزارشهای متعددی از رسانههای معتبر نشانمیدهد که کوشنر همچنان در پشت صحنه بر روند سیاستهای خاورمیانهای کاخ سفید اثرگذار است.
خبرگزاری رویترز در همین خصوص گزارش داده است که کوشنر با وجود اقامت در میامی و عدم حضور رسمی در دولت، همچنان بهعنوان مشاوری غیررسمی در حوزه خاورمیانه فعالیت دارد. گفتهمیشود او در طراحی سفر ترامپ به خاورمیانه، با هدف انعقاد توافقهای اقتصادی با عربستان، قطر و امارات نقش داشته است؛ توافقهایی که قرار است مشوقی برای ادامه روند «توافق ابراهیم» باشند. روزنامه دیلیبیست نیز تأیید کرده که داماد رئیسجمهور در برنامهریزیهای مرتبط با گسترش روابط اسرائیل با جهان عرب، جایگاهی محوری ایفا میکند.
کوشنر علاوه بر این، در جلساتی که با حضور تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، در کاخ سفید برگزار شد، شرکت داشته است. محور این نشستها بررسی «روز پس از جنگ» در غزه بود؛ طرحی که بازسازی غزه و ایجاد ساختار حکمرانی جدید بدون حضور حماس و حتی تشکیلات خودگردان فلسطین را دنبال میکند. خبرگزاری رویترز و نشریه «نیواستیتسمن» گزارش دادهاند که این برنامهها با هدف تبدیل غزه به یک پروژه اقتصادی بلندمدت و الگویی از «ریویرا خاورمیانه» مطرح شدهاست. این تحرکات نشانمیدهد که کوشنر، هرچند بیرون از ساختار رسمی دولت، همچنان بهعنوان یکی از معماران اصلی سیاست خاورمیانهای ترامپ باقی ماندهاست. او که در دوره نخست ریاستجمهوری نقش کلیدی در امضای توافقهای ابراهیم ایفا کرد، اکنون نیز در تلاش است میراث خود را در خاورمیانه گسترش دهد.
دلیل این اقدامات و حضور پر رنگ، ارتباط کوشنر با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل است که بهطور همزمان هم شخصی است و هم سیاسی. این دوستی به نسل قبلی بازمیگردد و نتانیاهو حتی در مراسم عروسی کوشنر و ایوانکا ترامپ در سال ۲۰۰۹ سخنرانی کرد. کوشنر در کتاب خاطرات خود مینویسد که دوستی خانوادهاش با نتانیاهو چنان عمیق و قدیمی است که نتانیاهو در دوران جوانی زمانی که به آمریکا سفر میکرد، در خانه کوشنر ها اقامت داشت و در اتاق او میخوابید! گفتهمیشود ایوانکا ترامپ مسیحی، برای ازدواج با کوشنر درخواست کرد که یهودی شود آنهم در شرایطی که این کار برای افراد عادی ممنوع است اما نتانیاهو توانست در مذاکره با روحانیون یهودی، اجازه ویژهای برای این ازدواج و تغییر دین بگیرد. هم اکنون نیز کوشنر و همسرش بههمراه کودکانشان تحت تعالیم یهودی روحانیونی هستند که ارتباط بسیار نزدیکی با هیئت حاکمه در سرزمینهای اشغالی دارند.
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، این رابطه به همکاری استراتژیک تبدیل شد. کوشنر بهعنوان کانال ارتباطی اصلی بین واشنگتن و اورشلیم عمل میکرد و اغلب نهادهای دیپلماتیک سنتی را دور میزد. او را معمار اصلی سیاستهایی میدانند که مورد استقبال دولت نتانیاهو قرار گرفت، از جمله: به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان، و توقف کمکهای مالی به سازمان امداد فلسطینیان «آن روا».
مهمترین مأموریت کوشنر در کاخ سفید، تهیه طرح صلح خاورمیانه معروف به «معامله قرن» بود. این طرح که با استقبال مقامات اسرائیلی مواجه شد، خواستههای کلیدی آنان را برآورده میکرد. اما از سوی فلسطینیان و بسیاری از ناظران بینالمللی بهدلیل یکطرفه بودن و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان رد شد. گزارشها حاکی از هماهنگی نزدیک کوشنر با مقامات اسرائیلی در حین تهیه این طرح بود.
پس از خروج از دولت ترامپ، رابطه کوشنر با منطقه از جنبه سیاسی به اقتصادی تغییر کرد. صندوق سرمایهگذاری خصوصی او (Affinity Partners) مبلغ قابل توجهی بالغ بر ۱.۲ میلیارد دلار از صندوق ثروت حاکمیتی عربستان سعودی جذب کرد و سپس در شرکتهای اسرائیلی سرمایهگذاری کرد.
پس از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ بعدی در غزه، کوشنر مواضعی بسیار رادیکال و نزدیک به نتانیاهو از خود نشان داد. او از اقدامات نظامی اسرائیل بهشدت دفاع کرده و در اظهارنظری جنجالی در دانشگاه هاروارد بیان کرد که «غزه ممکن است ارزش بازسازی را نداشتهباشد» و پیشنهاد کرد که سواحل آن میتواند برای پروژههای گردشگری توسعه یابد. این نظرات با محکومیتهای گستردهای روبهرو شد اما بهمرور مشخص شد که دقیقاً دونالد ترامپ و نتانیاهو بهدنبال پیاده کردن همین هدف در غزه هستند.
چارلز کوشنر، پدر جرد نیز از جمله افرادی است که تأثیر زیادی بر روی سیاستهای آمریکا در قابل رژیم صهیونیستی داشته است. او بهدلیل فرار مالیاتی محکوم شده و در زندان بود و یا حکم عفو ترامپ، آزاد شد و در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ بهعنوان سفیر آمریکا در فرانسه انتخاب شد. او در ماجرای جنگ غزه، دولت فرانسه را متهم کرد که اقدامات کافی برای مقابله با یهودی ستیزی انجام نمیدهد. این اظهارات با واکنش شدید کاخ الیزه مواجه شد و در اقدامی که در طول تاریخ دو کشور کم سابقه بوده است، وزارت خارجه فرانسه او را احضار کرد تا مراتب انتقاد شدید پاریس به این اظهارات را اعلام کند.
* تأثیر همیشگی ادلسون ها: میریام ادلسون، پزشک و ثروتمند آمریکایی-اسرائیلی، پس از درگذشت همسرش شلدون ادلسون، همچنان یکی از مهمترین حامیان مالی جمهوریخواهان باقیماند. ادلسونها بهدلیل حمایتهای مالی کلان از کارزارهای انتخاباتی ترامپ، دسترسی ویژهای به کاخ سفید داشتند. در کتاب «آتش و خشم؛ کاخ سفید در دوران ترامپ» که توسط یکی از روزنامهنگاران مطرح کاخ سفید نوشتهشده، خاطر نشان شدهاست که در دور اول ریاست جمهوری ترامپ بهدلیل حمایتهای مالی ادلسون، در روزهای ابتدایی ریاست جمهوری شلدون ادلسون و دیگر حامیان یهودی ترامپ، فهرستی از ۲۰۰ فرمان اجرایی را به او دادند که آنها را امضا کند. در این فهرست، انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان و اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران با خروج از برجام دیده میشد. میریام ادلسون که صاحب روزنامه راستگرای «اسراییل هیوم» است، با پیوند مستقیم به حزب لیکود و شخص نتانیاهو، در عمل نقشی تعیینکننده در تضمین همسویی ترامپ با خواست تلآویو ایفا کرد. شایانذکر است شلدون ادلسون همان کسی بود که در روزهایی که آمریکا مشغول مذاکره با ایران بر سر مسئله هستهای بود، خواستار حمله اتمی به ایران شده بود.
* مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسراییل و رابطه دنیای مذهب با کاخ سفید: فرماندار پیشین آرکانزاس و یکی از چهرههای شاخص جریان مسیحیان انجیل در آمریکا، دیدگاهی کاملاً مذهبی نسبت به اسرائیل دارد. او بارها تأکید کرده که اسرائیل «سرزمین وعدهدادهشده» است و مخالفت آشکاری با هرگونه راهحل دو دولتی یا عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی نشان داده است. هاکبی با گسترش نفوذ میان انجیلیها بهعنوان پایگاه رأی اصلی ترامپ بر این نکته تأکید داشت که حمایت از اسرائیل، بخشی از مأموریت الهی مسیحیان است. این گفتمان به ترامپ ابزار مشروعیتبخشی در داخل آمریکا داد و او را به همسویی بیشتر با نتانیاهو سوق داد.
* دیوید فریدمن؛ معمار سیاستهای خاورمیانه ترامپ: دیوید فریدمن، وکیل شخصی پیشین ترامپ و سفیر او در اسرائیل طی دوره اول ریاستجمهوری، یکی از نزدیکترین افراد به جریان راست اسرائیل محسوبمیشود. او از مخالفان سرسخت راهحل دو دولتی و از حامیان ضمیمهسازی کرانه باختری به اسرائیل بود. فریدمن در مقام سفیر عملاً حلقه اتصال مستقیم ترامپ و نتانیاهو شد و نقشی کلیدی در طراحی «معامله قرن» و تقویت سیاست فشار حداکثری بر ایران داشت. حتی پس از پایان مأموریت رسمی، نفوذ او در میان شهرکنشینان و سیاستمداران اسرائیلی، ذهنیت ترامپ را به این سمت سوق داد که فشار بر ایران و همراهی با اسرائیل دو روی یک سکه هستند.
* ران درمر: اگرچه ران درمر دیپلمات و سفیر اسرائیل در آمریکا بود، اما بهدلیل ارتباط بیواسطه و مستمرش با جرد کوشنر و حلقه داخلی ترامپ، به یکی از مؤثرترین مشاوران غیررسمی در زمینه اسرائیل تبدیل شد. گزارشها حاکی از آن است که درمر در حین تهیه «معامله قرن»، بهطور مداوم با کوشنر هماهنگ میکرد و عملاً بهعنوان «کانال مستقیم بنیامین نتانیاهو» به تیم سیاستگذاری کاخ سفید عمل میکرد. نقش او اطمینان از همسویی کامل طرح صلح پیشنهادی آمریکا با منافع دولت راستگرای اسرائیل بود. او هماینک بهعنوان وزیر امور استراتژیک دولت رژیم صهیونیستی ایفای نقش میکند.
درمر در جلسات سیاستگذاری در کاخ سفید، بهویژه در مورد جنگ غزه، بهطور مستقیم با رئیسجمهور ترامپ تعامل داشته است. در یکی از این جلسات، درمر پیام اسرائیل را مبنی بر لزوم شکست حماس و عدم تمایل به اشغال دائمی غزه به ترامپ منتقل کرد. درمر در عین حال در مورد ایران و حملات به تأسیسات هستهای ایران نیز نقشی حیاتی در هماهنگ کردن کاخ سفید با نتانیاهو ایفا کرد. او همواره بر لزوم هماهنگی نزدیک با ایالات متحده در قبال ایران تأکید کرده و بر همین مبنا در مصاحبهای اظهار داشت که «همیشه بهتر است که فاصلهای با ایالات متحده وجود نداشتهباشد».
بر اساس گزارش اسراییل هیوم، درمر از ابتدای جنگ غزه همواره در تلاش بوده است تا سیاستهای رژیم صهیونیستی را در چارچوب منافع مشترک با ایالات متحده تنظیم کند. او در دیدارهای متعدد با مقامات آمریکایی، از جمله مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، و استیو ویتکاف، نماینده ویژه، برنامه عملیاتی اسرائیل برای غزه را ارائه داد و هماهنگی کامل ترامپ با نتانیاهو از همین طریق بوده است.
سیاستهای دولت ترامپ در قبال اسرائیل، از به رسمیت شناختن اورشلیم تا معامله قرن، تنها برآمده از محاسبات دیپلماتیک نبود، بلکه محصول باورهای عمیقاً الهیاتی شبکه کوچک و تأثیرگذار مشاوران معنوی رئیسجمهور بود که هماینک نیز بر نظرات او در خصوص سرزمینهای اشغالی و رژیم صهیونیستی تأثیر گذارند.
طبق روایت کتاب «مذهب دونالد ترامپ»، انجیلیها یکی از وفادارترین پایگاههای ترامپ بودند و خواست آنها برای دفاع بیقید و شرط از اسرائیل، تصمیمات او را تحت فشار قرار میداد. برای انجیلیها، حمایت از اسرائیل در کنار موضوعاتی چون آزادی دینی و مخالفت با سقطجنین، جزو «خطوط قرمز» محسوب میشد. سفر ترامپ به سرزمینهای اشغالی در سال ۲۰۱۷ و حضور در دیوار ندبه با استقبال انجیلیها در آمریکا روبهرو شد و به تقویت تصویر او بهعنوان «رئیسجمهوری که در کنار اسرائیل میایستد» کمک کرد. در این میان حلقهای از راهنمایان معنوی و کشیشان نیز دور او را گرفتهاند که در نهایت نظر او در مورد صهیونیسم و اسراییل را شکل میدهند. در این بخش به چند نمونه از کشیشانی که تأثیرگذاری مستقیم و مؤثری بر نظرات ترامپ در خصوص اسراییل داشتهاند، اشاره شدهاست.
پائولا وایت کشیش ارشد و دروازهبان معنوی: به نوشته نویسنده کتاب «مذهب ترامپ»، پائولا وایت-کین بهعنوان رئیس «دفتر مشارکت ایمانی» کاخ سفید و نزدیکترین مشاور معنوی به دونالد ترامپ، نقش محوری ایفا کرد. ارتباط او با ترامپ به سالها قبل از ریاست جمهوری بازمیگشت و بهعنوان «کشیش شخصی» او شناخته میشد. اگرچه وایت بهطور مستقیم در جزئیات سیاسی دخالت نمیکرد، اما نقش او بهعنوان «تسهیلگر الهیات» بود. او ترامپ را درون چارچوبی قرار داد که حمایت از اسرائیل نه یک انتخاب استراتژیک، بلکه یک «فرمان الهی» برای رهبری آمریکا بود. وایت بهعنوان پیوندی بین ترامپ و جامعه گستردهتر اوانجلیک عمل کرد و پایههای مذهبی لازم برای سیاستهای بعدی را تقویت کرد.
جری فالول جونیور: صدای اوانجلیک در حلقه داخلی: جری فالول جونیور رئیس وقت دانشگاه لیبرتی – یکی از بزرگترین دانشگاههای اوانجلیک جهان – اگرچه مقامی رسمی در دولت نداشت، اما بهدلیل نفوذ گستردهاش بر پایگاه مذهبی ترامپ، مشاوری قدرتمند بود. حمایت بیچون و چرای او از ترامپ، این پیام را به میلیونها هوادار اوانجلیک میفرستاد که رئیسجمهور منتخب آنان، «محافظ مسیحیت» و متعهد به دفاع از اسرائیل بهعنوان بخشی از این مأموریت است. فالول در فضاسازی و ایجاد مشروعیت مذهبی برای سیاستهای ترامپ نقشی کلیدی داشته است.
رابرت جفرس: مبلّغ الهیات آخرالزمانی: رابرت جفرس کشیش بانفوذ کلیسای باپتیست «فرست دالاس» بهعنوان یک مفسر عمومی الهیات، چارچوب اعتقادی برای سیاستها ارائه میداد. جفرس که از حامیان پرحرارت تصمیم انتقال سفارت به اورشلیم بود، بهطور مکرر در رسانهها ظاهر میشد و این اقدام را «تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس» میخواند. او با تبلیغ دیدگاههای صهیونیستی مسیحی و تأکید بر نقش اسرائیل در رویدادهای آخرالزمانی، بستر فکری و مذهبی را برای عموم جامعه فراهم میکرد تا سیاستهای ترامپ را نه در بعد سیاسی، بلکه دارای حمایت الهی ببینند.
جان هاگی مشاور اجرایی و رابط با صهیونیستهای مسیحی: جان هاگی کشیش ارشد و بنیانگذار «مسیحیان متحد برای اسرائیل» یک لابی قدرتمند است. هاگی هم در دور اول ریاست جمهوری و هم در دوره فعلی، بهطور منظم با مقامات ارشد دولت ترامپ دیدار کرده و بهعنوان «صدای جنبش صهیونیست مسیحی» در کاخ سفید عمل میکند. او اسرائیل را تحقق وعدههای کتاب مقدس میداند و از همه سیاستهای دولت اسرائیل، از جمله شهرکسازیها و اقدامات امنیتی در غزه، حمایت میکند. هاگی ایران را تهدیدی آخرالزمانی میداند و بارها خواستار توقف برنامه هستهای این کشور شدهاست، حتی اگر منجر به جنگ شود. حمایت او از انتقال سفارت آمریکا به قدس و چارچوب ایدئولوژیکش درباره اسرائیل، ذهنیت ترامپ را در مسیر همراهی بیقید و شرط با نتانیاهو شکل داده است.. تأثیر هاگی بیش از همه از طریق بسیج میلیونها اوانجلیکال در آمریکا و دسترسی مستقیم به کاخ سفید اعمال میشود- او مدعی است رأی ۱۰ میلیون اوانجلیک امریکایی را در دست دارد- هاگی همچنین با همکاری لابیهای طرفدار اسرائیل، فشار سیاسی و مذهبی گستردهای بر دولت ترامپ وارد کرده و سیاستهای ضدایرانی و حمایت مطلق از اسرائیل را برای رئیسجمهور توجیهپذیر ساختهاست.
در چهار سال ریاستجمهوری دونالد ترامپ، روابط او با بنیامین نتانیاهو به یکی از مهمترین محورهای سیاست خاورمیانهای آمریکا بدل شد. بررسی خاطرات و روایتهای نزدیکان ترامپ نشانمیدهد که این رابطه نهتنها شخصی و مبتنی بر اعتماد بود، بلکه بهگونهای طراحی شد که هر دو طرف از آن سود تبلیغاتی ببرند: ترامپ در داخل آمریکا و نتانیاهو در اسرائیل.
در سال ۲۰۱۹، ترامپ بهطور رسمی حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت شناخت. اقدامی که به گفته منابع نزدیک به کاخ سفید، «هدیهای انتخاباتی» به نتانیاهو بود. ترامپ خود نیز گفتهبود این تصمیم «به بیبی در انتخابات کمک بزرگی خواهد کرد». برای نتانیاهو، این یک برگ برنده تبلیغاتی شد تا نشان دهد توانسته حمایت بیسابقهای از واشنگتن بگیرد. در ژانویه ۲۰۲۰، کاخ سفید از طرح موسوم به «معامله قرن» رونمایی کرد. ترامپ این طرح را «بزرگترین فرصت صلح» خواند. اما نتانیاهو در همان مراسم اعلامکرد اسرائیل بهزودی حاکمیت خود را بر بخشهایی از کرانه باختری اعمال خواهد کرد؛ اقدامی فراتر از متن طرح. ترامپ ابتدا از این پیشدستی خشمگین شد و خطاب به او گفت: «بیبی، فکر میکنم مشکل از خودت است»، اما در نهایت سکوت کرد زیرا این موضع سختگیرانه، پایگاه انجیلیهای آمریکا را نیز راضی میکرد و برای ترامپ سود انتخاباتی داشت.
انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم در سال ۲۰۱۸ یکی از جنجالیترین تصمیمات ترامپ بود. این تصمیم، آرزوی دیرینه راستگرایان اسرائیل و در عین حال مطالبه اصلی انجیلیهای آمریکا بود. نتانیاهو در داخل اسرائیل آن را «پیروزی تاریخی» معرفی کرد و ترامپ هم در آمریکا از آن بهعنوان وفای به وعده انتخاباتی یاد کرد.
خروج از برجام و حمله به تأسیسات هستهای ایران نیز همان طور که در داخل سرزمینهای اشغالی برای موقعیت نتانیاهو خوب بود، در آمریکا نیز قرار بود برگ برنده ترامپ در مباحث مرتبط با سیاست خارجی باشد. بر همین اساس هم دموکراتها نهایت تلاش خود را انجام دادند تا بیان کنند حمله به تأسیسات ایران، دستاوردی برای مقابله با برنامه هستهای ایران نداشته و تنها در حدود دو سال آن را به عقب انداختهاست.
رابطه ترامپ و نتانیاهو بیش از آنکه صرفاً دیپلماتیک باشد، یک ائتلاف سیاسی–تبلیغاتی بود. نتانیاهو هر تصمیم ترامپ را به ابزار محبوبیت داخلی در اسرائیل تبدیل میکرد و ترامپ همان تصمیمها را به پایگاه انتخاباتی خود در آمریکا میفروخت. نتیجه، یک بازی دوسر سود بود که سیاست خاورمیانه را برای چهار سال تحتتأثیر قرار داد.
در پشت صحنه موضعگیریهای سیاسی قاطع ترامپ در حمایت از صهیونیستها، شبکهای از ارتباطات مالی و تجاری قرار دارد که به گواهی اسناد و گزارشهای متعدد، بهطور مستقیم به نفع امپراتوری کسبوکار شخصی او و خانوادهاش عمل کرده است.
اقدامات ترامپ، از به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل تا امضای توافقنامههای ابراهیم، حمایت بیسابقه سرمایهداران بزرگ طرفدار اسرائیل را برای او به ارمغان آورد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی در سال ۲۰۱۹ به نقش «شلدون آدلسون»، میلیاردر یهودی و حامی پرآوازه اسرائیل، اشاره کرد که همراه همسرش میلیونها دلار به کمپین انتخاباتی ترامپ و کمیتههای سیاسی حامی او کمک کرد. نشریه فوربز نیز گزارش داد که این حمایتهای مالی کلان، نهتنها هزینه کمپینهای انتخاباتی را تأمین کرد، بلکه نفوذ ترامپ در حلقههای قدرتمند اقتصادی را افزایش داد، حلقههایی که در آنها معاملات تجاری بزرگ شکل میگیرد.
شبکه سیانان هم در یک تحلیل نشان داد که محبوبیت به وجود آمده برای ترامپ در نتیجه حمایت از رژیم صهیونیستی، به تبدیل نام «ترامپ» به یک نماد سیاسی-تجاری کمک کرده و باعث رونق فروش محصولات، عضویت در کلوپهای گلف و اقامت در هتلهای او شدهاست. این وفاداری، یک سپر دفاعی عمومی قدرتمند در برابر انتقادات و بحرانهای سیاسی برای او ایجاد کرده است.
از سوی دیگر روزنامه هاآرتص در سال ۲۰۲۰ گزارش داد که انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان، به افزایش قیمت املاک در این مناطق و رونق بخش ساختمانسازی انجامید، بخشی که شرکای تجاری ترامپ میتوانستند از آن سود ببرند. پژوهشگاه بروکینگز نیز به این موضوع اشاره کرده که تصمیمات خارجی ترامپ اغلب همزمان با منافع تجاری شخصی او یا نزدیکانش بوده است، اگرچه اثبات رابطه علّی مستقیم همیشه دشوار است.
نویسنده: ثمانه اکوان
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا