شکاف قیمت مواد غذایی ایران و جهان

شکاف قیمت مواد غذایی ایران و جهان

چرا قیمت مواد غذایی در ایران همچنان می‌تازد، حتی وقتی جهان ارزان می‌شود؟ برای یافتن پاسخ این گزارش را به طور کامل بخوانید؛

به گزارش سرمایه فردا، در مهرماه ۱۴۰۴، شاخص سالانه تورم در ایران به ۳۸.۹ درصد رسید؛ عددی که در نگاه اول ممکن است نشانه‌ای از کنترل نسبی تورم باشد. اما نگاهی دقیق‌تر به جزئیات این شاخص، به‌ویژه در بخش خوراکی‌ها، تصویری نگران‌کننده‌تر ترسیم می‌کند. بر اساس داده‌های رسمی، نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه به ۴۸.۶ درصد و تورم ماهانه به ۵ درصد رسیده است. با این حال، تورم ماهانه خوراکی‌ها از این میانگین فراتر رفته و به ۶.۴ درصد رسیده است. مهم‌تر از آن، تورم نقطه‌به‌نقطه کالاهای خوراکی در مهرماه به عدد خیره‌کننده ۶۴.۳ درصد رسیده—یعنی خانوارهای ایرانی در مهر امسال، برای خرید همان سبد غذایی نسبت به مهر سال گذشته، بیش از ۶۴ درصد هزینه بیشتری پرداخت کرده‌اند.

تضاد معنادار با روند جهانی قیمت‌ها

این جهش قیمتی در حالی رخ داده که بازارهای جهانی کالاهای اساسی خوراکی، روندی کاملاً معکوس را تجربه کرده‌اند. طی دو سال گذشته، قیمت بسیاری از اقلام کلیدی مانند شکر، سویا، ذرت، برنج و گندم در بازارهای بین‌المللی به‌طور مستمر کاهش یافته و در مواردی به حدود نصف قیمت‌های دو سال پیش رسیده‌اند. این کاهش، نتیجه ترکیبی از بهبود زنجیره‌های تأمین، افزایش تولید جهانی، و کاهش تقاضای تورمی در اقتصادهای بزرگ بوده است.

اما در ایران، با وجود آنکه بخش قابل‌توجهی از نیاز به این اقلام از طریق واردات تأمین می‌شود، قیمت‌ها نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه با شتابی بی‌سابقه افزایش یافته‌اند. این شکاف میان روند جهانی و واقعیت داخلی، پرسش‌های مهمی را درباره سازوکارهای قیمت‌گذاری، سیاست‌های ارزی، و کارایی نظام توزیع در کشور مطرح می‌کند.

دلایل احتمالی این شکاف قیمتی

تحلیل این پدیده نیازمند بررسی چند لایه از عوامل اقتصادی و ساختاری است:

  • نرخ ارز و سیاست‌های ارزی: با وجود کاهش قیمت جهانی، اگر نرخ ارز در داخل کشور افزایش یابد یا تخصیص ارز ترجیحی محدود شود، قیمت تمام‌شده واردات همچنان بالا باقی می‌ماند.
  • نظام توزیع و واسطه‌گری: ضعف در زنجیره توزیع، انحصار در واردات، و حضور واسطه‌های متعدد می‌تواند باعث شود که کاهش قیمت جهانی به مصرف‌کننده نهایی منتقل نشود.
  • انتظارات تورمی و رفتار بازار: در شرایط بی‌ثباتی اقتصادی، حتی در صورت کاهش هزینه‌های واردات، انتظارات تورمی و رفتار سوداگرانه می‌تواند قیمت‌ها را بالا نگه دارد.
  • سیاست‌های حمایتی ناکارآمد: در غیاب سیاست‌های هدفمند برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، افزایش قیمت خوراکی‌ها مستقیماً به کاهش قدرت خرید خانوارها منجر می‌شود.

اگر قیمت‌های جهانی بالا مانده بود چه می‌شد؟

نکته تأمل‌برانگیز آن است که این فشار تورمی بر خوراکی‌ها در شرایطی رخ داده که قیمت‌های جهانی در حال کاهش بوده‌اند. اگر فرض کنیم که قیمت‌های جهانی همچنان در سطح دو سال پیش باقی مانده بودند، فشار مضاعفی بر سفره خانوار ایرانی وارد می‌شد. به‌عبارت دیگر، همین روند نزولی قیمت‌ها در بازارهای جهانی، به‌نوعی نقش «ضربه‌گیر» را ایفا کرده و مانع از وخامت بیشتر وضعیت معیشتی شده است—اما این ضربه‌گیر، در غیاب اصلاحات داخلی، کارایی محدودی دارد.

جمع‌بندی: تورم خوراکی‌ها، آینه‌ای از ناکارآمدی ساختاری

افزایش ۶۴ درصدی قیمت خوراکی‌ها در یک سال، آن هم در شرایطی که قیمت جهانی این اقلام کاهش یافته، نشانه‌ای روشن از گسست میان اقتصاد داخلی و واقعیت‌های جهانی است. این شکاف، نه‌تنها به سیاست‌های ارزی و تجاری بازمی‌گردد، بلکه به ضعف در حکمرانی اقتصادی، نبود شفافیت در زنجیره تأمین، و بی‌اعتمادی مزمن در بازار نیز مرتبط است.

در نهایت، اگر سیاست‌گذار بخواهد تورم را مهار کند، باید از سطح شاخص‌های کلی فراتر رود و به عمق ساختارهای قیمت‌گذاری، واردات، و توزیع نفوذ کند. چراکه در غیاب این اصلاحات، حتی کاهش قیمت جهانی هم نمی‌تواند سفره مردم را نجات دهد.

 

اگر قیمت‌های جهانی بالا مانده بودند چه می‌شد؟

نکته تأمل‌برانگیز آن است که این فشار تورمی بر خوراکی‌ها در شرایطی رخ داده که قیمت‌های جهانی در حال کاهش بوده‌اند. اگر فرض کنیم که قیمت‌های جهانی همچنان در سطح دو سال پیش باقی مانده بودند، فشار مضاعفی بر سفره خانوار ایرانی وارد می‌شد. به‌عبارت دیگر، همین روند نزولی قیمت‌ها در بازارهای جهانی، به‌نوعی نقش «ضربه‌گیر» را ایفا کرده و مانع از وخامت بیشتر وضعیت معیشتی شده است—اما این ضربه‌گیر، در غیاب اصلاحات داخلی، کارایی محدودی دارد.

جمع‌بندی: تورم خوراکی‌ها، آینه‌ای از ناکارآمدی ساختاری

افزایش ۶۴ درصدی قیمت خوراکی‌ها در یک سال، آن هم در شرایطی که قیمت جهانی این اقلام کاهش یافته، نشانه‌ای روشن از گسست میان اقتصاد داخلی و واقعیت‌های جهانی است. این شکاف، نه‌تنها به سیاست‌های ارزی و تجاری بازمی‌گردد، بلکه به ضعف در حکمرانی اقتصادی، نبود شفافیت در زنجیره تأمین، و بی‌اعتمادی مزمن در بازار نیز مرتبط است.

در نهایت، اگر سیاست‌گذار بخواهد تورم را مهار کند، باید از سطح شاخص‌های کلی فراتر رود و به عمق ساختارهای قیمت‌گذاری، واردات، و توزیع نفوذ کند. چراکه در غیاب این اصلاحات، حتی کاهش قیمت جهانی هم نمی‌تواند سفره مردم را نجات دهد. تورم خوراکی‌ها، بیش از آنکه عددی در گزارش‌های آماری باشد، نشانه‌ای از شکاف میان سیاست و واقعیت است—شکافی که اگر ترمیم نشود، به بحران‌های عمیق‌تری در معیشت عمومی خواهد انجامید.

دیدگاهتان را بنویسید