«ناتورِ دشت» و جست‌وجوی انسان در دل حادثه

«ناتورِ دشت» و جست‌وجوی انسان در دل حادثه

فیلم «ناتورِ دشت» به کارگردانی صفی یزدانیان، با الهام از ماجرای واقعی گم‌شدن «یسنا»، نه‌تنها روایتی از یک حادثه تلخ اجتماعی است، بلکه سفری درونی به جهان اخلاق، مسئولیت، و حافظه جمعی ایرانیان محسوب می‌شود. این فیلم با انتخاب نامی آشنا، بازی‌هایی درخشان و رویکردی شخصیت‌محور، تلاش می‌کند در دورانی که گیشه در تسخیر کمدی‌های تجاری است، بار دیگر سینمای اجتماعی را به مرکز توجه بازگرداند.

به گزارش سرمایه فردا، در روزگاری که سینما بیش از هر زمان دیگری به سرگرمی‌های سبک و روایت‌های سطحی گرایش یافته، بازگشت یک فیلم‌ساز با درامی اجتماعی، آن هم با الهام از یک ماجرای واقعی، جسارت‌طلب و امیدآفرین است. «ناتورِ دشت» نه‌تنها نامی آشنا از ادبیات کلاسیک و مدرن را وام گرفته، بلکه با نگاهی انسانی و اخلاق‌محور، تلاش کرده است از دل یک خبر، یک درام ماندگار بسازد. این فیلم، تلاشی است برای بازخوانی مسئولیت فردی در برابر جامعه، و بازآفرینی سینمایی از بزنگاه‌های اخلاقی که هر انسان معمولی ممکن است در آن گرفتار شود.

فیلم «ناتورِ دشت» با انتخاب نامی برگرفته از رمان مشهور جی. دی. سلینجر، ذهن مخاطب را بی‌درنگ به جهان هولدن کالفیلد می‌برد. اما این انتخاب صرفاً یک قلاب تبلیغاتی نیست؛ بلکه بازتابی از جوهره شخصیت احمد پیران، محیط‌بان داستان است—کسی که همچون ناتور دشت، در مرز مراقبت و مسئولیت ایستاده است. این نام همچنین ریشه‌ای در ادبیات فارسی دارد؛ سعدی در بوستان از «ناطور دشت» یاد می‌کند، و این پیوند میان ادبیات کهن و مدرن، هویتی دوگانه به فیلم می‌بخشد.

فیلم با الهام از ماجرای واقعی گم‌شدن «یسنا»، به سراغ سوژه‌ای می‌رود که پایان آن برای مخاطب روشن است. اما خردمندان، کارگردان اثر، این چالش را به فرصتی برای پرداختن به دغدغه‌های شخصی بدل کرده: بحران روابط انسانی، گسست نسلی، و پیچیدگی‌های اخلاقی. او به‌جای تمرکز بر حادثه، به شخصیت‌ها رجوع می‌کند و از زاویه دید آنتاگونیست، فشار اجتماعی را به تصویر می‌کشد—رویکردی که به جای بازسازی حادثه، به بازآفرینی روانی آن می‌انجامد.

 

شخصیت احمد پیران

در قلب روایت، شخصیت احمد پیران قرار دارد؛ مردی با گذشته‌ای پنهان که حالا در بزنگاه اخلاقی قرار گرفته است. او باید با حقیقتی روبه‌رو شود که سال‌ها از آن گریخته، و در مسیر جست‌وجوی کودک گمشده، با وجدان خود نیز مواجه می‌شود. این تقابل درونی، فیلم را از سطح یک روایت اجتماعی به سطحی فلسفی و انسانی ارتقا می‌دهد.

بازی‌های فیلم نیز از نقاط قوت آن هستند. هادی حجازی‌فر با کاریزمای خاص خود، نقش احمد پیران را به شکلی ناتورالیستی ایفا کرده و میرسعید مولویان و علی صالحی نیز با بازی‌هایی دقیق و پرتنش، به انسجام گروه بازیگری کمک کرده‌اند. انتخاب بازیگران نه‌تنها بر اساس توانایی، بلکه بر اساس نزدیکی به خاستگاه اجتماعی شخصیت‌ها صورت گرفته و همین امر، باورپذیری روایت را افزایش داده است.

در شرایطی که گیشه سینمای ایران در تسخیر کمدی‌های تجاری است، بازگشت خردمندان با یک درام اجتماعی، ریسکی بزرگ محسوب می‌شود. اما او معتقد است که سینمای اجتماعی، اگر بتواند مخاطب را با خود همراه کند، همچنان ظرفیت فروش و تأثیرگذاری دارد. او از تهیه‌کنندگان می‌خواهد بخشی از سود کمدی‌ها را صرف تولید آثار اجتماعی کنند تا سینمای ایران از تک‌صدایی خارج شود.

در بخش پایانی گفت‌وگو، خردمندان به جوانان علاقه‌مند به سینمای اجتماعی توصیه می‌کند که از مسیرهای کم‌هزینه و خلاقانه آغاز کنند؛ ساخت فیلم‌های کوتاه، استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغ، و تمرکز بر کیفیت به‌جای کمیت. او همچنین تأکید می‌کند که مسیر بازیگری نیز تنها از کلاس‌های پرهزینه نمی‌گذرد، بلکه صحنه‌ی تئاتر می‌تواند سکوی پرتابی برای استعدادهای واقعی باشد.

در مجموع، «ناتورِ دشت» نه‌تنها یک فیلم، بلکه یک بیانیه است؛ بیانیه‌ای درباره مسئولیت، اخلاق، و قدرت روایت در عصری که حقیقت، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند نگهبانانی است که در انتهای دشت ایستاده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید