کشاورزی ایران در دو راهی مرگ و زندگی؛ حکمرانی ناکارآمد یا نجات ملی

کشاورزی ایران در دو راهی مرگ و زندگی؛ حکمرانی ناکارآمد یا نجات ملی

در حالی که کشاورزی ایران به‌عنوان متهم بحران آب و محیط زیست معرفی می‌شود، تحلیل جدید نشان می‌دهد این بخش نه مقصر، بلکه قربانی اصلی حکمرانی ناکارآمد، نارسایی بازار و کمبود سرمایه‌گذاری است. ادامه این مسیر، با کسری تجاری فراتر از ۱۱ میلیارد دلار، می‌تواند به ورشکستگی زیستی و وابستگی غذایی خطرناک منجر شود.

شاهرخ شجری و اسکندر زند: بخش کشاورزی ایران در مرکز یک بحران چندبعدی قرار دارد. در حالی که رویکرد غالب، این بخش را به عنوان متهم اصلی بحران آب و محیط زیست معرفی می‌کند، این مقاله با به کارگیری یک چارچوب تحلیلی نظام‌مند نشان می‌دهد که *کشاورزی نه مقصر بحران منابع آب و محیط زیست، که خود قربانی اصلی مدیریت ناکارآمد، نارسایی بازار، و کمبود شدید سرمایه‌گذاری در این بخش است*. این تحلیل با نگاهی یکپارچه و جامع، بر هشت عامل کلیدی (شامل چهار عامل طبیعی آب، خاک، اقلیم، تنوع زیستی، و چهار عامل انسانی سرمایه، بازار، نیروی انسانی و فناوری) و دو سناریوی محتمل «ورشکستگی» یا «نجات» متمرکز است. یافته‌ها حاکی از آن است که خروج از این بن‌بست، مستلزم یک *تغییر پارادایم اساسی از «مقصرشناسی» به سمت «اصلاح حکمرانی یکپارچه» و سرمایه‌گذاری هم­زمان و متوازن در تمامی ارکان این نظام به­هم پیوسته* است. غفلت از این امر، ورشکستگی زیستی-اقتصادی و وابستگی غذایی فزاینده را در پی خواهد داشت.

پایداری تولید کشاورزی بر دو پایه اساسی استوار است: عوامل طبیعی (آب، خاک، هوا، تنوع زیستی) و عوامل انسانی- اقتصادی (سرمایه، بازار، نیروی کار، فناوری). عملکرد مطلوب این نظام پیچیده، در گرو تعادل و هماهنگی بین این عوامل است. با این حال، نگاه تک‌بعدی و پراکنده به موضوع کشاورزی در ایران، بدون در نظر گرفتن این پیچیدگی و ارتباط درهم‌تنیده عوامل، به شکست سیاست‌های کلان انجامیده است. مسئله اصلی این نیست که «بخش کشاورزی حجم عمده آب را مصرف می‌کند»، بلکه این است که «چرا نظام حکمرانی منابع آب کشور اجازه داده است که بخشی با این سطح از بازدهی و بهره‌وری، به مصرف‌کننده غالب تبدیل شود؟ و چرا برای افزایش بازدهی و بهروری آن کار جدی صورت نگرفته است؟». این مقاله با پذیرش این چارچوب تحلیلی یکپارچه، به بازتعریف مسئله کشاورزی ایران می‌پردازد و ردپای حکمرانی ناکارآمد را در تمامی عوامل هشت‌گانه ردیابی می‌کند.

واکاوی عوامل هشت‌گانه در سایه حکمرانی ناکارآمد

این بخش به تحلیل عوامل هشت‌گانه طبیعی و انسانی می‌پردازد و نقش حکمرانی را در تشدید بحران هر یک از این عوامل نشان می‌دهد.

 

عوامل طبیعی: قربانیان سیاست‌گذاری کوتاه‌مدت

آب: بحران آب در کشاورزی ایران عمدتاً نتیجه مدیریت نادرست تقاضا و تخصیص نابجا توسط نهادهای حاکمیتی است. راه‌حل آن گذار از مدیریت بخشی و عرضه‌محور به سمت حکمرانی یکپارچه حوضه‌ای و گسترش فناوری‌های افزایش کارایی استفاده ازآب است.
خاک: فرسایش، فقر مواد آلی و حاصلخیزی و تغییر کاربری خاک، که امنیت غذایی بلندمدت را تهدید می‌کند، ناشی از فقدان برنامه‌ریزی جامع حفاظتی و ترویج روش‌های ناپایدار است.
اقلیم و هوا: تغییرات آب‌وهوایی یک تهدید جدی و اجتناب ناپذیر است، اما عدم اولویت‌دهی به راهبردهای سازگاری (مانند توسعه ارقام متحمل و سیستم‌های هشدار زودهنگام) توسط نهادهای متولی، آسیب‌پذیری بخش را افزایش داده است.
تنوع زیستی: این پشتیبان نامرئی تولید که ستون امنیت غذایی است، به دلیل بی‌توجهی در سیاست‌های کلان توسعه در حال نابودی است.

 

عوامل انسانی-اقتصادی: بازتاب شکست نهادی

سرمایه: کمبود مزمن سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی (با سهم کمتر از ۵ درصد از کل سرمایه‌گذاری کشور) نشان‌دهنده ناتوانی نظام حکمرانی در جذب و هدایت منابع مالی به سمت این بخش راهبردی است. این امر ناشی از ناپایداری قوانین، ریسک بالا و عدم وجود نهادهای پشتیبان کارآمد است.
بازار: ساختار ناکارآمد بازار، حضور واسطه‌های متعدد در قامت دلالی و بدون ارائه کمترین خدمات بازاریابی به مصرف کنندگان و ضعف در زنجیره ارزش، بازتاب عدم تنظیم‌گری مؤثر و فقدان سیاست‌های شفاف قیمت‌گذاری است.
نیروی انسانی ماهر: سال­خوردگی و پایین بودن سطح مهارت، مانع به­ کارگیری فناوری‌های نوین است. این مشکل به­ طور مستقیم مرتبط با ضعف سرمایه‌گذاری دولتی در آموزش‌های فنی و مهارتی، کم جاذبه بودن کشاورزی و ناتوانی در جذب نسل جوان است.
فناوری: فاصله فناوری زیاد با کشورهای پیشرو، نتیجه مستقیم تحریم‌ها، کمبود سرمایه­ گذاری در تحقیق و توسعه، و ضعف در انتقال دانش است.

سناریوهای پیش رو: ورشکستگی یا نجات بخش کشاورزی

برآیند تحلیل عوامل هشت‌گانه در سایه حکمرانی ناکارآمد، دو سناریوی کاملاً متضاد را ترسیم می‌کند:
سناریو ۱: ورشکستگی (تداوم وضع موجود): تداوم روند کنونیِ مدیریت بخشی، مقصرشناسی، و کم‌تحرکی در سرمایه‌گذاری، به تشدید فرسایش منابع طبیعی (آب و خاک)، حذف تدریجی کشاورزی خرده‌پا، افزایش شدید وابستگی غذایی به خارج (با کسری تجاری فراتر از ۱۱ میلیارد دلار)، و در نهایت، یک بحران امنیت غذایی و بی­ ثباتی اجتماعی خواهد انجامید.

در این سناریو، کشاورزی ایران ورشکسته می‌شود؟

سناریوی ۲: نجات (تغییر پارادایم): نجات کشاورزی ایران در گرو یک *تغییر نگرش اساسی از مقصرشناسی به مسئولیت‌پذیری نهادی است. این سناریو بر محوریت «حکمرانی خوب» و «سرمایه‌گذاری همزمان و متوازن» در همه عوامل هشت‌گانه استوار است. اجرای واقعی سند ملی امنیت غذایی، ایجاد نهاد یکپارچه مدیریت آب، هدفمند کردن یارانه‌ها به سمت فناوری‌های نوین آبیاری، توسعه زنجیره ارزش و تقویت بازارهای شفاف، از ارکان اصلی این مسیر است. این سناریو، کشاورزی را به موتور محرکه امنیت غذایی، اشتغال و پایداری محیط زیستی تبدیل خواهد کرد.

نتیجه‌گیری و راهبردهای گذار به سمت نجات: کشاورزی ایران در یک دور باطلِ «کمبود سرمایه‌گذاری → بهره‌وری پایین → مقصرشناسی → کمبود سرمایه‌گذاری» گرفتار شده است. خروج از این دور باطل و اجتناب از سناریوی ورشکستگی، نیازمند یک اراده ملی و تغییر ریشه‌ای در نظام حکمرانی است.

راهبردهای کلان برای گذار:

۱.تدوین راهبرد ملی جامع کشاورزی: مبتنی بر چارچوب تحلیلی نظام‌مند و با پذیرش این واقعیت که حل بحران آب در گرو نجات کشاورزی است، نه نابودی آن.
۲.اصلاح حکمرانی آب: ایجاد یک نهاد فرادستگاهی، قدرتمند و غیرسیاسی برای مدیریت یکپارچه منابع آب در سطح حوضه‌های آبی.
۳.جهش در سرمایه‌گذاری: افزایش سهم سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی به بیش از ۱۰ درصد و هدف­مند کردن آن در حوزه‌های مهارت افزایی، فناوری های نوین بخصوص در حوزه آبیاری، مکانیزاسیون و صنایع تبدیلی.
۴.تقویت نهادهای بازار: توسعه بازارهای شفاف، کاهش نقش واسطه‌ها از طریق دیجیتالی‌سازی و تضمین خرید محصولات استراتژیک.
۵.اجرای فوری سند ملی امنیت غذایی: تشکیل «ستاد راهبری اجرای سند» تحت نظر مستقیم رئیس‌جمهور با اختیارات تام برای هماهنگی و رفع موانع.

نتیجه‌گیری نهایی این است که آینده امنیت غذایی و یا به عبارت دیگر امنیت ملی ایران در گرو انتخاب بین این دو سناریو است: تداوم وضع موجود و حرکت به سمت ورشکستگی، یا انتخاب عقلانی و شجاعانه مسیر نجات از طریق اصلاح حکمرانی و سرمایه‌گذاری راهبردی. با اطمینان بایستی به سیاست­گذاران یادآور شد که *کشاورزی نه تنها مشکل نیست؛ بلکه راه حل است.
[۹/۷, ۲:۵۶ PM] فدایی کشاورزی: ادامه مطلب:
دیگر آینده امنیت ملی ایران در گرو انتخاب بین این دو سناریو است: تداوم وضع موجود و حرکت به سمت ورشکستگی، یا انتخاب عقلانی و شجاعانه مسیر نجات از طریق اصلاح حکمرانی و سرمایه‌گذاری راهبردی.
با اطمینان بایستی به سیاست­گذاران یادآور شد که کشاورزی نه تنها مشکل نیست؛ بلکه راه حل است.

دیدگاهتان را بنویسید