در تحلیلی منتشرشده از سوی شورای روابط خارجی آمریکا، استیو کوک، پژوهشگر ارشد خاورمیانه، با نقد راهبرد نظامی اسرائیل در قبال ایران، سوریه و غزه، هشدار میدهد که اتکای صرف به زور نهتنها امنیت اسرائیل را تضمین نمیکند، بلکه دستاوردهای نظامی این رژیم را نیز در معرض فروپاشی قرار داده است. کوک با اشاره به ناتوانی اسرائیل در شکست حماس، تداوم مقاومت ایران و وخامت انسانی در غزه، نتیجه میگیرد که راهبرد «نابودی کامل دشمن» به جای مدیریت درگیری، اسرائیل را به انزوای بینالمللی و بنبست سیاسی کشانده است.
به گزارش سرمایه فردا، سایت شورای روابط خارجی آمریکا، تحلیلی منتشر کرد که در آن، بعد از یک رپرورتاژ کامل از دستاوردهای ادعایی ارتش اسرائیل، به تحلیل امکانناپذیری پیروزی رژیم اسرائیل و شکست راهبردش میپردازد. این گزارش را استیو کوک، عضو ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه این مرکز نوشته است و بر آن است که رژیم اسرائیل، به دلیل در پیش گرفتن راهبرد «پیروزی به هر قیمت» ممکن است هرگز پیروز نشود.
کوک ابتدا به صورت مفصل و رپرتاژگونهای، در یادداشت خودش مشغول دستاوردسازی برای رژیم در برابر ایران، حزبالله و حتی غزه میشود و پس از آن، تکبهتک به دلایل شکست راهبرد پیروزی به هر قیمت میپردازد. او بر آن است که: «باور اسرائیل به اینکه صرفاً با اتکا به قدرت نظامی خود میتواند امنیت کشور را بهبود بخشد و در نتیجه، خاورمیانه را دگرگون کند، با واقعیت سازگار نیست. خطر واقعی این است که زیادهروی اسرائیل، دستاوردهایی را که ارتش این کشور در نزدیک به دو سال جنگ به دست آورده، تضعیف یا حتی نابود کند.» او به تدریج به دلایل این توهم میپردازد و مینویسد که برای مثال، بعد از سقوط اسد در سوریه، اسرائیل حتی در برابر احمد الشرع هم که تمایل به سازش داشت، با زبان زور سخن گفت و این راهبرد زورمدارانۀ اسرائیل ممکن است حتی رابطه با سوریۀ جولانی را هم تضعیف کند: «شاید اسرائیلیها از نظر اخلاقی و راهبردی دلایل موجهی برای دفاع از متحدان دروزی خود داشتهاند، اما هنگامی که در این روند ساختمان وزارت دفاع سوریه در دمشق را بمباران کردند، زیادهروی کردند. این اقدام خطر واکنشی را به همراه دارد که میتواند چشمانداز روابط بهتر با همسایه شمالیشان را تضعیف کند.»
کوک اشاره میکند که این راهبرد استفادۀ بیامان از زور در اسرائیل، در قبال ایران هم جواب نداد: «عملیات اسرائیل دستاوردی خارقالعاده در حوزه توان نظامی و فناوری بود، اما نظام سیاسی ایران همچنان پابرجاست. جمهوری اسلامی، حتی در وضعیت تضعیفشده کنونیاش، همچنان بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم پافشاری میکند. در همین راستا، ایران آشکارا تلاش میکند باقیمانده برنامه هستهای خود را حفظ کند و همزمان به مسلح کردن حوثیهای یمن ادامه دهد، در بازسازی حزبالله بکوشد و بیثباتی را در سوریه دامن بزند. ایران ضربه خورده، اما از میدان خارج نشده است.»
کوک بخش مهمی از یادداشت خود را که بر ایدۀ شکست راهبرد پیروزی به هر قیمت استوار است، به وضعیت ارتش اسرائیل در غزه و توهم تغییر چهرۀ خاورمیانه اختصاص میدهد و مینویسد: «خطرها برای اسرائیل در منطقه بسیارند؛ با این حال، نتانیاهو و مشاورانش همچنان بر این باورند که میتوانند با توسل به زور، منطقه را دگرگون کنند. این طرز فکر، بیش از هر جای دیگر، در غزه پیامدهای وخیمتری داشته است؛ جایی که اوضاع رو به وخامت انسانی، نمونه کامل رویکرد معیوب اسرائیل است.»
او پس از متهم کردن نیروهای حماس به ایجاد عمدی قحطی در نواز غزه، مینویسد که: «اسرائیل محدودیتها و بازرسیهای امنیتی سنگینی بر کمکهای ورودی به غزه اعمال میکند؛ اقدامی که حتی در داخل فضای سیاسی اسرائیل نیز بحثبرانگیز است. اسموتریچ، وزیر دارایی، و ایتامار بنگویر، وزیر امنیت داخلی، با ارسال کمکها مخالفاند و هواداران آنها چندین بار به کامیونهای حامل مواد غذایی و دارو که به مقصد غزه میرفتند حمله و آنها را تخریب کردهاند. مهمتر از همه اینکه اسرائیل عمداً در مقاطع مختلف و با محاصره بخشهای مختلف نوار غزه، جریان کمکها را کاهش داده است. اسرائیلیها با راهاندازی بنیاد بشردوستانه غزه، تلاش کردند تا سازوکاری جایگزین برای رساندن کمکها به فلسطینیان غزه ایجاد شود؛ اما مردم غزه همچنان گرسنه ماندند و اسرائیل در برابر موجی از خشم و انزوای بینالمللی تنها هزینه پرداخت؛ راه اندازی این نهاد و اقدامات اسرائیل، همه بر مبنای یک اصل راهبردی مشکوک و پرخطر شکل گرفت: «پیروزی» به هر قیمت.»
کوک در بخش پایانی یادداشتاش، بعد از اشاره به این راهبرد از پیش شکستخوردۀ اسرائیلی، یعنی پیروزی به هر قیمت، اعتراف میکند که اسرائیل عملاً در برابر حماس ناتوان از خلق پیروزی است و مینویسد که: «اگر پیش از ۷ اکتبر روشن نبود، اکنون و پس از نزدیک به دو سال جنگ، کاملاً مشخص است که نمیتوان حماس را با زور به تسلیم واداشت. اگر دولت اسرائیل به جای دنبال کردن راهبرد نابودی کامل دشمن، مسیر مدیریت درگیری را انتخاب میکرد، آنگاه میتوانست به دستاوردهای مهمی برای هم اسرائیلیها و هم فلسطینیها برسد. از جمله اینکه، شمار کمتری از فلسطینیها دچار گرسنگی میشدند، جنگی که امکان پیروزی در آن وجود ندارد پایان مییافت، و گروگانهای اسرائیلی به خانه بازمیگشتند. این رویکرد همچنین میتوانست به تضعیف کنترل حماس بر نوار غزه منجر شود.»
نویسنده: مهدی حسنی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا