اصحاب رسانه میدانند که از ابتدای آشنایی ما ایرانیان با رسانههای مدرن، همواره کشاکشی میان اقتضائات ریتوریک رسانهای و حقیقت وجود داشته است.
به گزارش سرمایه فردا، «ریتوریک خبر»، به مطالعه و تحلیل فنون و روشهای برانگیختن احساسات و افکار مخاطبان از طریق خبرها و گزارشهای خبری میپردازد و معمولاً شامل ساختار و نحوه نگارش خبرها، استفاده از زبان و واژگان متقاعدکننده، به کار بردن تمثیل، استعار و تصاویر برای القای پیام و تنظیم اجزای خبر به منظور تاثیرگذاری بیشتر بر افکار عمومی میشود. بهطور کلی، مهمترین مولفۀ ریتوریک خبر، بهرهگیری از هر عنصری در جهت تاثیرگذاری و اقناع بیشتر مخاطب است. این ریتوریک، همچون دیگر علوم و فنونِ رسانهای، تا جایی مقید به واقعیت است که مانع جذابیت خبر نشود.
اصحاب رسانه میدانند که از ابتدای آشنایی ما ایرانیان با رسانههای مدرن، همواره کشاکشی میان اقتضائات ریتوریک رسانهای و حقیقت وجود داشته است. ریتوریک رسانهای، لزوماً مقید به واقعیت و حقیقت نیست. اما افزون بر این، ریتوریک رسانهای، امری قابل سنجش است. ریتوریک مدرن از آنجا که فنی از فنون ساختۀ بشری در جهت اقناع مخاطب و برانگیختن احساسات اوست، کاملاً ساختۀ انسان است. ریتوریک رسانهای مقید به حقیقت نیست و در موارد بسیاری، حقیقت، برساختنۀ ریتوریک رسانهای است. با اینحال چنانکه تجربۀ حدوداً صد سالۀ ما با رسانههای مدرن نشان میدهد، گریزی از رسانۀ و ریتوریکهایش نیست
تجربۀ سیدمرتضی آوینی، در سالهای بعد، چندان موفق تکرار نشد. گسترشِ رسانههای جدید و نسلهای بسیار پیچیدۀ آنها نسبت به دورۀ آوینی، عملاً امکان تصرف در رسانهها را به حداقل رساند. با اینحال تلاشهایی صورت گرفت. از ظهور بعضی آثار سینمایی با موضوعات دینی تا تلاشِ اخیر حسینیۀ معلی، تلاشهایی برای تصرف در مدیومها و ژانرهای رسانهای بود. این تلاشها اگرچه ارزشمند بودند، اما همۀ آنها به دلیل نقصانهایی که دارند، هنوز نتوانستهاند ایدۀ اشراقیِ رسانه را تحقق بخشند.
اما حوالی عصر روز ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴، سحر امامی، در حدود ۹۰ ثانیه، رخدادی در رسانه را رقم زد که رشحاتی عمیق از تصرف در ریتوریک خبر داشت. قرائت بیانیۀ «دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملی» از روی گوشیِ موبایل، همچنان در چارچوب ریتوریک خبری بود. خبری تنظیمیافته، همراه با رعایت دیگر ریتوریکهای خبر از جمله لحن و صدا و تصویر. اما از لحظۀ برخاستن اولین صدای حاضر در استودیو، (حدوداً ثانیۀ ۲۵ این کلیپ)، سحر امامی، دیگر مجریِ ریتوریک شبکۀ خبر نیست. او دیگر خبری را از روی کاغذ نمیخواند. صحنه در حال فروپاشی است. لرزه در اتاق مشهود است. همۀ آنچه در این حدوداً ۹۰ ثانیه از سحر امامی میشنویم و میبینیم، خارج از تنظیم برنامههای ریتوریک خبری است.
همۀ آنها محصول جوشش درونی است. محصول نبوغ خبری است. اما فقط نبوغ خبری نیست. نبوغ خبری، در این لحظات، سعی در تهییج بیشتر دارد. اما سحر امامی، در این لحظات، علاوه بر آنکه نبوغ خبری و ریتوریک خود را به نمایش میگذارد، معنویتی اصیل را که نمونهاش را در سخنرانیهای شهید سیدحسن نصرالله دیده بودیم، بر همگان آشکار میکند. در اینجا، ریتوریک خبری در خدمت حقیقت است. لحظهای از حقیقت جدا نمیشود.
صدای او با تنظیمگری و نبوغ خبری فوقالعاده دقیقی در حال افزایش است. ما در این ۹۰ ثانیه، چیزهایی شبیه روایت فتح میبینیم. فریادهای کاملاً طبیعی اللهاکبر، فریادهای از پیش تنظیمشده نیستند. لرزش صحنه ساختگی نیست. حرکات دست او، انگشت سبابۀ مشهور او، محصول تنظیم زبان و ریتوریک بدن از پیش طراحی شده نیست. حتی شاید اگر خودِ سحر امامی، این لحظات را دوباره ببیند، از حرکاتِ لحن و زبان و دست و فریادش متعجب شود. بعید است که سحر امامی، در آینده حتی بتواند این لحظات را دوباره تکرار کند. این لحظات، لحظات آستانهای است و تصرف در تکنیک، در لحظات آستانهای رقم میخورد. حسینۀ معلی و دیگر تلاشهایی سینمایی، اگر چه در جای خود محترماند، اما رقمزنندگانِ آنها، اگر چه در آستانۀ تجربۀ لحظات احساسی شدید قرار میگیرند، اما در آستانۀ تجربۀ مرگ و زندگی نیستند.
لحظۀ واقعیِ تجربۀ مرگ و زندگی، لحظۀ بودن و نبودن است. در این لحظه، انسان دیگر نمیتواند نقش بازی کند یا مقید به نقشهای ساختگی و طراحیشده باشد. او باید خودِ خودش باشد. مرگ با هیچ چیزی شوخی ندارد. مرگ ساختگی نیست. موشک که خورد، مرگ هم میآید. شوخی هم ندارد و عقل محاسبهگر حکم میکند که از این معرکه بگریزد. اما سحر امامی نمیگریزد. دو دستی میز خبر را چسبیده است. لحظات او، لحظات آستانگی و مرزی است. او در مرز تجربۀ مرگ و زندگی، میان رعایت ریتوریک خبر و عبور از آن است.
او در ۹۰ ثانیه، در میانۀ نمایش زندگیِ پرصلابت و عزت و خطر قریبالوقوع مرگ، در میانۀ تقید و تسلط به فنون ریتوریک و رعایت زاویۀ دوربین و نشستن و حرکات و دست و غیره، اما همۀ آنها را در مینوردد و در همۀ آنها به اذن الهی، تصرف میکند: «الله اکبر، الله اکبر، مردم شریف ایران آگاه باشید، آنچه که دیدید، صدایی که شنیدید، صدای متجاوز به خاک وطن، صدای متجاوز به صدای حق و حقیقت است، آنچه که ملاحظه کردید، صدایی که شنیدید، فضای غبارآلودِ استودیوی…..». صحنه بهم ریخت، اما سحر امامی باقی است و حکایت همچنان باقی است.
نویسنده: محمدرضا قائمی نیک
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا