تاثیر تعرفه های ترامپ روی اقتصاد چین

تاثیر تعرفه های ترامپ روی اقتصاد چین

شاید به نظر برسد که پاسخ همگام چین در بالا بردن تعرفه واردات کالا از سوی ایالات متحده رویکردی قاطعانه و درست است اما تاریخ آن واکنش به تعرفه های ترامپ را یک اشتباه استراتژیک ارزیابی می کند. 

به گزارش سرمایه فردا، مشابه ترین نمونه تعرفه های ترامپ به اواخر دهه ۲۰ میلادی در قرن گذشته باز می گردد که بریتانیا به عنوان کشور دارای کسری تجاری بالا و مزمن و به عنوان دارنده نقش ارز ذخیره بین المللی (پوند). این کشور تصمیم گرفت تا با اعمال تعرفه های جسورانه و فراگیر همزمان با کاهش ارزش پول خود به این وضعیت پایان دهد. در آن زمان، اصلی ترین شریک تجاری بریتانیا، ایالات متحده، دارای بالاترین مازاد تجاری نسبت به این کشور بود. آمریکا تصمیم گرفت با تعرفه های متقابل و سنگین پاسخ جنگ تجاری بریتانیا را بدهد که البته نتیجه ای فاجعه بار داشت. رکورد عمیق اقتصادی اوایل دهه ۳۰ اغلب به چند عامل مهم نسبت داده می شود که یکی از آنها همین جنگ تعرفه ای است. این در حالی است که بریتانیا در همان دوره از همه بلوکهای اقتصادی رقیب عملکرد بهتری داشت.
اما چرا افزایش تعرفه در یک جنگ تجاری به ضرر کشور دارای مازاد  تمام می شود؟ معادله تولید ناخالص داخلی به ما می گوید که  دارا بودن تراز تجاری مثبت بدین معنا است که کشور بیش از میزان مصرف داخلی و سرمایه گذاریهای خود، تولید می کند.

تاثیر  تعرفه های ترامپ

در خصوص چین، این مازاد تولید به صورت مستمر و فزاینده در طول چند دهه افزایش یافته است. این خروجی به لطف مجموعه ای از مداخلات به نفع بخش تولید نظیر سرکوب دستمزدها (عدم رشد متناسب دستمزد با بهره وری)، سرکوب نرخ وام (بهره واقعی منفی)، دستکاری ارزی (پایین نگه داشتن ارزش ارز) ، معافیت های مالیاتی، تخصیص بودجه دولتی برای تحقیق و توسعه و … در طول سه دهه اخیر میسر شده و طبیعتا در یک فضای تجارت بین المللی و آزاد، مزیت تولید صنعتی چین نسبت به رقبا را به نحو چشمگیری افزایش داده است.
به دلیل اتکا بر مزیت صادراتی طی یک دورۀ طولانی، اقتصاد چین اکنون به نحو قابل توجهی بر تقاضای خارجی برای ادامه حیات صنایع خود وابسته است. این مشکل نمی تواند با مثلا اتحادیه اروپا یا ژاپن یا کره جنوبی حل شود (چون این کشورها هم دارای مازاد خالص تجاری هستند) بلکه در نهایت راه حل در آمریکای شمالی قرار دارد که به تنهایی حدود ۶۰ درصد مازاد جهانی تجاری را جذب می کنند. تضعیف یوان نیز نمی تواند یک راه حل باشد چون اولا با تضعیف بیشتر تقاضای داخلی، مازاد عرضه را بیشتر می کند و ثانیا به خاطر سیاست تعرفه ای آمریکا عملا همه طرفهای تجاری چین را مورد تنبیه قرار می دهد و زمینه ساز تشدید جنگ تجاری در سطحی فراگیرتر می شود.

چین عقب نشینی می کند؟

 می توان گفت اگر آمریکا در جذب صادرات چینی متوقف شود، بزرگترین ضربه در وهله اول به چین وارد می آید که با کاهش تولید داخلی، بیکاری بیشتر، مصرف کمتر و در نهایت کالای بی مشتری (مازاد) بیشتر مواجه می گردد؛ تله ای که دقیقا آمریکا پس از تصویب قانون تعرفه ای موسوم به «اسموت-هاولی» در ۱۹۳۰ در آن افتاد و تبعات تلخ آن را چشید. در مورد آمریکای امروز اما باز هم نمونه تاریخی حکایت از آن دارد که به دلیل بهره وری بالاتر تولید نسبت به چین، اعمال تعرفه ها اگر به صورت هماهنگ بر همه کالاها و طرفهای تجاری به میزان واحد اعمال می شد می توانست به عنوان یک راه حل برای متوقف کردن ماشین افزایش کسری و بدهی و ایجاد رشد اقتصادی بالاتر عمل کند؛ رویکردی که به نظر نمی رسد ترامپ به دنبال آن باشد.
نتیجه گیری: چین به عنوان بازنده بزرگتر، باید هر کاری بکند تا آتش جنگ تجاری فرو کش کند. پیش بینی این است که به زودی خطای اولیۀ خود را اصلاح خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *