پیدایش و توسعه در بستری از تحولات
در همان سالهایی که ناصرالدینشاه قاجار راهی اروپا بود و سودای مدرنیزه کردن ایران را در سر داشت، ژاپن نیز در تکاپوی خروج از اقتصاد کشاورزیمحور و پایهریزی توسعهیافتگی بود. در همین راستا، یک سال پیش از ترور ناصرالدینشاه، یعنی در ۱۸۹۵ میلادی، بانک سومیتومو در شهر اوساکا تأسیس شد و بهعنوان یکی از ارکان گروه صنعتی سومیتومو آغاز بهکار کرد. این همزمانی تاریخی، میزان پیشروی ژاپن در درک مولفههای جهان مدرن را بهوضوح نشان میدهد.
بانک سومیتومو در طول قرن بیستم نقش کلیدی در توسعه اقتصادی ژاپن ایفا کرد، بهویژه با ارائه خدمات بانکی به غولهای صنعتی همچون پاناسونیک که جایگاه آن را در اقتصاد کشور تثبیت نمود.
زایباتسو و بازآرایی صنعتی ژاپن
پیش از جنگ جهانی دوم، زایباتسو (Zaibatsu – 財閥) بهعنوان گروههای صنعتی و مالی عظیم، کنترل بخش وسیعی از اقتصاد ژاپن را در دست داشتند. این ساختارهای هرمی، معمولاً تحت مالکیت خانوادههای قدرتمند قرار داشتند و از دوره میجی (اواخر قرن ۱۹، همدوره با ناصرالدینشاه) تا پایان جنگ جهانی دوم، موتور محرک صنعتیشدن ژاپن بودند.
با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین برنامهای برای شکستن ساختارهای انحصاری زایباتسوها (Decartelization) به اجرا گذاشتند؛ چراکه بسیاری از این گروهها در اقتصاد جنگی کشور نقش داشتند. سیاستهای متفقین، اگرچه باعث انحلال رسمی زایباتسوها شد، اما ساختارهای جدیدی تحت عنوان «کیرِتسو» (Keiretsu) از خاکستر آنها سربرآوردند—نمادی از سرسختی ژاپنیها در تطبیق با شرایط.

فراز و نشیبهای سومیتومو
بانک سومیتومو نیز طی سالهای پس از جنگ جهانی (۱۹۴۵-۱۹۵۲) دشواریهای بسیاری را پشتسر گذاشت، اما توانست در ۱۹۵۲ بار دیگر مسیر رشد را در پیش گیرد.
- دهه ۱۹۷۰: مشکلات ناشی از برخی وامهای ناموفق، بانک را درگیر چالشهایی کرد، بهویژه در بازسازی شرکتهای Ataka و Mazda که به کاهش سودآوری بانک انجامید.
- دهه ۱۹۹۰: بحران اقتصادی ژاپن، سومیتومو را دچار زیانهای سنگین ساخت و در ۱۹۹۵ نخستین زیان خالص خود را از زمان جنگ جهانی دوم تجربه کرد.
- ۲۰۰۱: با ادغام بانک سومیتومو و ساکورا، نهاد جدید «سومیتومو میتسویی» (SMBC) متولد شد. این حرکت تلفیقی بود از شبکه گسترده بانک ساکورا در شرق ژاپن و تخصص سومیتومو در بخشهای عمدهفروشی غرب کشور.
در ۲۰۲۵ میلادی، SMBC با مجموع دارایی ۲ تریلیون دلار، یکی از ستونهای نظام مالی جهانی محسوب میشود.
چالشهای بانک آینده و بهرهبرداری سیاسی
در روزهای اخیر، بحث زیاندهی بانک آینده به محملی برای حملات جناحی تبدیل شده است. جبهه پایداری تلاش دارد این موضوع را ابزاری برای نقد دولت پزشکیان سازد—بیاعتنا به اینکه مشکلات بانک طی سالهای متوالی شکل گرفتهاند و سه سال پیش، همین جریان، خود مصدر امور بود.
دولت پزشکیان که هنوز یکساله نشده، با فهرستی بلند از بحرانها مواجه است؛ از ناترازی برق و کمبود سوخت گرفته تا تورم افسارگسیخته. اکنون، با هدایت رسانهای چهرههایی مانند امیرحسین ثابتی، بحران بانک آینده نیز به این فهرست افزوده شده است.
برخلاف خط مشی پایداری، یک رویکرد منطقی مستلزم بررسی سه گزینه زیر است:
۱️⃣ اصلاح ساختاری بانک آینده
۲️⃣ ادغام آن در بانک دیگری
۳️⃣ انحلال کامل نهاد
از میان این سه گزینه، تنها گزینه سوم مورد پسند جبهه پایداری است، چنانکه ثابتی اخیراً در سخنرانیهایش در اهواز و مشهد(!) آن را مطرح کرده است.
ساختار زایباتسو در ایران از اساس قابلتشکیل نیست؛ چراکه خانوادههای ایرانی اغلب درگیر اختلافات داخلیاند. اما اگر هم زمانی چنین نهادهایی شکل گیرند، سرنوشتی جز «دولت مستعجل» نخواهند داشت.
نویسنده: محمدرضا اسلامی