فیلم تهران ؛ روایت هندی از نزاع ایران و اسرائیل با چاشنی تحریف و تبلیغات سیاسی

فیلم تهران ؛ روایت هندی از نزاع ایران و اسرائیل با چاشنی تحریف و تبلیغات سیاسی

فیلم جدیدی با نام «تهران» محصول سینمای هند، با روایتی امنیتی و جاسوسی در بستر تنش‌های ایران و اسرائیل، به تازگی در پلتفرم زی۵ منتشر شده است. این اثر که با ضعف‌های فنی، تحریف‌های تاریخی و ناآگاهی جغرافیایی همراه است، نه‌تنها تصویری غیرواقعی از ایران ارائه می‌دهد، بلکه در پس‌زمینه خود حامل پیام‌های سیاسی و تبلیغاتی در حمایت از رژیم صهیونیستی است. گزارش سرمایه فردا به بررسی انگیزه‌های ساخت این فیلم، تغییر مواضع تاریخی هند نسبت به آرمان فلسطین، و نقش حزب حاکم هند در گسترش اسلام‌ستیزی و تولید اخبار جعلی پرداخته است.

به گزارش سرمایه فردا، احتمالاً خیلی‌ها با نام سریال تهران آشنا هستند که محصول رژیم صهیونیستی بود و به روایت یک قصه خیالی از عملیاتی جاسوسی در ایران می‌پرداخت. حالا هندی‌ها هم یک فیلم ساخته‌اند به همین نام و موضوع آن جاسوسی و امنیتی است و اتفاقاً به مسئله نزاع‌های ایران و اسرائیل مربوط می‌شود. در این روایت که اتفاقات آن به سال ۲۰۱۲ میلادی برمی‌گردد، ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی را به انتقام از دیپلمات‌های اسرائیلی در سه کشور دنیا، از جمله هند وامی‌دارد. در جریان ترور اعضای خانواده سفیر رژیم صهیونیستی در هند، یک دختر گل‌فروش هندی در کنار خیابان جان می‌بازد و همین باعث غیرتی شدن یک افسر خوش‌هیکل و خوشتیپ و همه‌فن‌حریف هندی می‌شود و او رد عامل این ماجرا که فردی به اسم افشار حسینی است را می‌زند تا انتقام بگیرد و به همه نشان دهد که هند زمین تسویه حساب دیگران نیست. برای افسر اطلاعاتی ایران، برخلاف آن نیروی امنیتی هندوستان، بازیگر خوش‌قیافه و خوش‌هیکلی انتخاب نشده و او را آدمی می‌بینیم که در لندن یک خاخام یهودی را با شکنجه جلوی دوربین آورده تا متنی را بخواند و آن خاخام با لحنی حماسی در حالی که خون از دهانش می‌چکد زمزمه می‌کند که «زنده باد اسرائیل!». هندی‌بازی‌ها ادامه پیدا می‌کنند و آن افسر هندی به همراه دو نیروی دیگر به ایران می‌آید؛ آن هم در حالی که دولت هند به دلیل یک قرارداد گازی با ایران، تمایل ندارد این انتقام صورت بگیرد. این سه نفر با هواپیما به آذربایجان و از آنجا به ابوظبی می‌روند تا بعد با قایق به تهران سفر کنند‌.

تا به حال فیلم‌های زیادی درباره ایران ساخته شده که حتی عدم تطابق لهجه بازیگران و شمایل خیابان‌ها با شکل و شمایل واقعی ایران، موجبات تمسخر ایرانیان را فراهم آورده اما این اولین بار است که هندی‌ها راجع‌به ایران فیلم می‌سازند؛ آن هم در حالی که نمی‌دانند تهران یک شهر بندری نیست و با ساحل خلیج فارس یا دریای عمان چند هزار کیلومتر فاصله دارد. فارسی صحبت کردن بازیگرا‌ها هم به قدری ناجور است که سایت‌ها و کانال‌های منتشر کننده محتوا به فارسی، ناچار شدند این بخش‌ها را از روی زیرنویس هندی مجدداً به فارسی ترجمه کنند. اینکه شخصیت اصلی فیلم، یعنی آن افسر هندی هم پس از اینکه پایش به این ناکجا آباد یا به قول خودشان تهران باز شد، ناگهان به فارسی صحبت می‌کند، نقطه شگفتی‌ساز دیگری در فیلم است. سوال اساسی اینجاست که یک مامور امنیتی چطور می‌تواند در حالی که زبان فارسی را نمی‌داند، برای مأموریتی مخفی و با ظاهر مبدل به ایران برود؟ سینمای هند به حل کردن این مشکلات با بی‌منطق‌ترین وجه ممکن شهره است.

سینمای هند در حاشیه ده‌ها فیلم عامه‌پسند

او ناگهان فارسی حرف می‌زند و خب لابد از قبل بلد بوده! سینمای هند در حاشیه ده‌ها فیلم عامه‌پسندی که سالانه تولید می‌کند، گاهی آثار فاخر و قابل توجهی هم دارد اما «تهران» چیزی است در حد ضعیف‌ترین و البته مضحک‌ترین آثار عامه‌پسند هندوستان. کلیپ‌هایی در فضای مجازی بین ایرانی‌ها وایرال شده که مثلاً در یک فیلم هندی، شخصی در حال فرار از چند قلچماق، ناگهان یک گوشه‌ای پیدا می‌کند تا خالی زیر لبش بگذارد. حالا قلچماق‌ها به او می‌رسند و نه تنها او را نمی‌شناسند، بلکه از خودش آدرس می‌پرسند. همسرش هم او را نمی‌شناسد. یا در کلیپی دیگر، کسی که به سمتش رگباری از گلوله شلیک شده، همه اینها را با دندان می‌گیرد و در دهانش می‌چرخاند و همان گلوله‌ها را با دندان شلیک می‌کند. فیلم «تهران» هم به لحاظ منطق در همان سطح و پر از صحنه‌ها و سکانس‌های این چنینی است؛ منتها نکته عجیب ماجرا اینجاست که در سال ۲۰۲۵ میلادی و افزایش آگاهی و گسترش نقدها به چنین بی منطقی‌هایی در سینمای هند، هنوز چنین اثری که قرار بوده کاربرد راهبردی داشته باشد، دیده می‌شود. فیلم را از سال ۲۰۲۲ کلید زدند و آرون گوپالان کارگردان آن است. جان آبراهام نقش افسر هندی را بازی می‌کند و هادی خان‌جانپور نقش افشار حسینی، نیروی اطلاعاتی ایران؛ کسی که قصابی آدم‌کش و یک همجنس‌باز معرفی شده. مشخص است که هندی‌ها برای ساختن چنین فیلمی، دسترسی درستی به هنرپیشه‌های ایرانی نداشتند یا کسی حاضر به همکاری با آنها نشده است.

هادی خان‌جانپور هم یک هنرپیشه دست‌چندم است که قبلاً در سریال اسرائیلی «تهران» بازی کرده بود و چند نقش فرعی در تعدادی از فیلم‌ها و سریال‌های غربی دیگر بازی کرده. او متولد تهران است اما خانواده‌اش در میانه‌های جنگ ایران و عراق از کشور فرار کردند و به آلمان پناهنده شدند. باقی هنرپیشه‌ها هم از عوامل متوسط سینمای هندوستان هستند. با این همه آن چیزی که در مورد فیلمی مثل تهران توجهات را می‌تواند به خودش جلب کند، دلیل ساخته شدن این فیلم است. پس از طوفان‌الاقصی که افکار عمومی همه جهان علیه رژیم صهیونیستی بسیج شد، تنها دو گروه در فضای مجازی نمود پیدا کردند که از اسرائیل حمایت می‌کردند؛ ایرانی‌های سلطنت‌طلب و هندوها. در مورد سلطنت‌طلبان آگاهی کافی داریم و حتی این را می‌دانیم که نمود مجازی‌شان بسیار بیشتر از تعداد واقعی آنهاست. این گروه با دوپینگ‌های مجازی که مدیریت اینستاگرام و توییتر برایشان فراهم کرده، می‌توانند بدون مبالغه هزاران برابر بیشتر از چیزی که هستند به نظر برسند؛ اما هندی‌ها چرا این چنین رفتار می‌کنند؟

هند از سازمان آزادی‌بخش فلسطین حمایت می‌کرد

هند کشوری است که سال ۱۹۴۷ وقتی در مجمع عمومی سازمان ملل برای تشکیل اسرائیل رأی‌گیری می‌شد، به این اتفاق رأی منفی داد. پس از آن در سال ۱۹۵۰ این رژیم را به عنوان یک کشور پذیرفت اما تا چند دهه روابط دیپلماتیک نداشت. هند حتی از سازمان آزادی‌بخش فلسطین حمایت می‌کرد و آن را به عنوان نماینده رسمی دولتی به اسم فلسطین قبول داشت. سالانه مبالغی به عنوان کمک نقدی هندوستان به فلسطین واریز می‌شد و در سال ۲۰۰۶ که کشور عراق درگیر جنگ شد و تعداد زیادی از آوارگان فلسطینی ساکن در آن بلاتکلیف شدند، این افراد در هندوستان پذیرفته شدند. پس آنچه امروز می‌بینیم و تولید فیلمی مثل تهران هم در همان بستر فهمیده می‌شود، چرا و به چه دلیل پدید آمده است؟ هندوستان امروز به پایتخت تولید اخبار جعلی درباره غزه تبدیل شده است. گزارش‌های جعلی درباره تجاوزکاری فلسطینی‌ها و یا سربریدن کودکان، با اینکه به راحتی با استناد به ساده‌ترین و واضح‌ترین گزاره‌ها ابطال می‌شوند، توسط اینفلوئنسرهای هندی با بسامد بالا در فضای مجازی، خصوصاً توییتر منتشر می‌شوند. باید پرسید قضیه چیست؟ آیا نظر مردم هندوستان کاملاً عوض شده؛ آن هم در حالی که باقی افکار عمومی دنیا دقیقاً مسیری عکس این را می‌روند؟

با فهمیدن همین نکته است که می‌توانیم بفهمیم فیلم تهران چرا و با چه انگیزه‌ای ساخته شده و گروه مخاطبان هدف آن چه کسانی هستند؟ یک نکته مهم‌ و قابل توجه دیگر اینجاست که فیلم تهران از ۲۳ مردادماه، در پلنفرم زی۵ (ZEE5) نمایش داده شد و روی پرده نرفت؛ یک VOD هندی که به چند زبان در دسترس است. آنها در حقیقت فیلم را به شکل مجانی در اختیار کاربران قرار دادم و مشخص است که هدف از ساخته شدن آن به هیچ‌وجه تجاری نبوده بلکه اهدافی سیاسی و تبلیغاتی را در پس آن باید جستجو کرد. در ادامه به واکاوی این موضوع که چرا هندوستان باید چنین فیلمی بسازد و در میانه نزاع ایران و اسرائیل، طرف اسرائیل را بگیرد، از رهگذر پاسخ به این پرسش پرداخته شده که چرا و توسط چه عواملی، امروز هندوستان تبدیل شده است به پایتخت نفرت‌پراکنی علیه اسلام و فلسطین و تولید اخبار جعلی در این خصوص؛ چیزی که باعث شده بسیاری از مردم سراسر دنیا از جمله ایران تصور کنند که مردم عادی هند، عموماً ضدفلسطینی و ضداسلام هستند.

آیا هندی‌ها ضد آرمان فلسطین هستند؟

«طی  یک هفته حملات هوایی شدید اسرائیل به غزه تحت محاصره، حداقل ۲۱۲ فلسطینی، از جمله ۶۱ کودک، کشته و بیش از ۱۰۰۰ نفر دیگر زخمی شده‌اند. در کرانه باختری اشغالی، نیروهای اسرائیلی حداقل ۱۹ فلسطینی را که به اخراج اجباری خانواده‌های فلسطینی از خانه‌هایشان اعتراض می‌کردند، کشته‌اند. همچنین حداقل ۱۰ اسرائیلی در اثر شلیک موشک توسط جنگجویان حماس از غزه کشته شده‌اند.» این بخشی از گزارش الجزیره انگلیسی است که اردیبهشت‌ماه سال ۱۴۰۰ منتشر شد؛ مدت‌ها قبل از طوفان‌الاقصی. در این گزارش آمده است: «به رغم اینکه اسرائیل به دلیل اقداماتش در شرق بیت‌المقدس اشغالی و ادامه بمباران نوار غزه با محکومیت جهانی روبرو شده، اما در هند از حمایت فعالان طرفدار دولت برخوردار شده است». این گزارش اضافه می‌کند که طی همان یک هفته خونین غزه، هشتگ‌هایی در فضای مجازی هندی‌زبان بر علیه فلسطینیان ترند شده است. هشتگ‌هایی که مردم فلسطین را تروریست خطاب می‌کردند. گزارش الجزیره ادامه می‌دهد: «حمایت از اسرائیل در رسانه‌های اجتماعی، به ویژه توییتر و اینستاگرام، توسط اعضای ارشد حزب حاکم بهاراتیا جاناتا (BJP) به رهبری نارندرا مودی، وکلا و روزنامه‌نگاران و دیگران تقویت شده است.»

هندوستان به عنوان کشوری که خودش طی یک مبارزه نفس‌گیر توانست از یوغ استعمار خارج شود و به طور طبیعی می‌بایست با دیگر ملت‌های تحت ستم حس همبستگی داشته باشد، اولین کشور غیرعربی بود که سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به عنوان نماینده رسمی این کشور پذیرفت. حتی گاندی، پدر بنیانگذار هند مستقل، قبل از شروع جنگ جهانی دوم و قبل از استقلال کامل هندوستان گفته بود «فلسطین به همان معنایی متعلق به اعراب است که انگلستان به انگلیسی‌ها یا فرانسه به فرانسوی‌ها.».

هندی‌هایی که آن روزها خودشان برای استقلال می‌جنگیدند، به فلسطینی‌ها لقب «برادران در بند» داده بودند و در سال ۱۹۸۱ هم هندوستان تمبر یادبودی منتشر کرد که در آن سیر همبستگی این کشور با مبارزات فلسطین به تصویر کشیده بود.

هویت‌طلبی فاشیستی نیاز به دیگری‌سازی دارد

آنچه امروز در هندوستان مشاهده می‌شود، حاصل سیاست‌هایی است که از دهه ۹۰ میلادی پایه‌گذاری شد. هند از ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل آغاز کرد و همزمان با نزدیک شدن اتحاد جماهیر شوروی به فروپاشی تصمیم گرفت در مدار غرب و خصوصا آمریکا قرار بگیرد. این البته ایجاب نمی‌کرد که هندی‌ها نسبت به فلسطینی‌ها ابراز نفرت کنند و چنین وضعی که امروز دیده می‌شود، نتیجه روی کار آمدن یک حزب راستگرای افراطی در هندوستان به رهبری نارندرا مودی است. در ژوئیه ۲۰۱۷، مودی اولین نخست‌وزیر هند بود که از اسرائیل بازدید کرد و در حال حاضر هندوستان با خرید ۴۷ درصد از صادرات نظامی اسرائیل، بزرگترین مشتری تجهیزات نظامی این رژیم است.

اعضای این حزب راست‌گرای افراطی، هویت‌طلبی فاشیستی که نیاز به دیگری‌سازی دارد را بر ستیزه با مسلمانان بنا گذاشتند و نماد اسلام و مسلمین را فلسطین قرار دادند. البته در همان سال ۱۴۰۰ توسط بسیاری از کارشناسان عنوان می شد که مشخص نیست چقدر از مردم هند واقعاً با این موج اسلام‌ستیزی و دشمنی با فلسطینی‌ها همراه شده‌اند و این جمله‌ای کلیدی در فهم موضوع بود. به عبارتی آنچه که به عنوان تصویر مردم هند در جهان دیده می‌شود و ستیزه‌جویی غیرانسانی و وحشیانه‌ای علیه فلسطینی‌ها دارد، نتیجه یک کار رسانه‌ای و سایبری است که توسط دولت هند و حزب حاکم بر آن سازماندهی شده و نمی‌تواند بازتاب‌دهنده نگاه واقعی مردم این کشور باشد. در همان یک هفته خونین غزه که مربوط به قبل از طوفان‌الاقصی می‌شد،  تجاسوی سوریا، نماینده پارلمان از حزب بهاراتیا جاناتا، که به خاطر لفاظی‌های ضداسلامی‌اش شناخته می‌شود، در توییتر نوشت: «ما با تو هستیم. قوی بمان، اسرائیل.» توییت او که در پاسخ به پستی از وزارت امور خارجه اسرائیل بود، نزدیک به ۵۰ هزار بار لایک شد. گوراو گوئل، سخنگوی حزب بهاراتیا جاناتا از شهر چندیگار در شمال هند هم که مرتباً در حمایت از اسرائیل توییت می‌کرد، روز جمعه تصویری از نیروهای اسرائیلی را توییت کرد و نوشت: «اسرائیلی‌های عزیز، شما تنها نیستید، ما هندی‌ها قویاً در کنار شما ایستاده‌ایم.» این توییت ۳۶۰۰ بار لایک شد.

هندی‌های مخالف نظامی‌گری اسرائیل

هاردیک باوسار، یک کاربر توییتر که ۱۳۴ هزار نفر از جمله نخست‌وزیر مودی و وزیر کشور هند او را دنبال می‌کنند، روز شنبه ویدیویی از یک برج بلند که میزبان دفاتر تعدادی از رسانه‌ها از جمله الجزیره و آسوشیتدپرس بود و در بمباران اسرائیل ویران شده بود را به اشتراک گذاشت و هندی‌های مخالف نظامی‌گری اسرائیل را به سخره گرفت و  نوشت: «هند در کنار اسرائیل ایستاده است.» این توییت هم تقریباً ۳۰۰۰ بار لایک شد. این‌ها همه در حالی است که هندوستان در حال حاضر با یک میلیارد و ۴۶۴ میلیون نفر، پرجمعیت‌ترین کشور دنیاست و توییت‌هایی با ۳هزار یا ۳۶۰۰ لایک و یا حتی ۵۰ هزار لایک، هیچ‌کدام نمی‌توانند نماینده تمام افکار عمومی این کشور باشند.

پیش از هندوستان در برزیل هم رخش ناگهانی یک حزب راست‌گرایی افراطی به سمت تقویت روابط با رژیم صهیونیستی، توجهات را به خودش جلب کرده بود و روی کار آمدن این حزب راستگرا در هندوستان با مورد برزیل مقایسه می‌شد. در تحلیل‌های آن دوره عنوان می‌شد «روابط نزدیک هند با کشورهای خلیج فارس مانع از چرخش ناگهانی به سمت اسرائیل، به سبک برزیل می‌شود. با این حال، با عادی‌سازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل، این محدودیت از بین خواهد رفت.» چرخ روزگار اما چنان گردید که نه تنها با پدید آمدن طوفان‌الاقصی، پیمان ابراهیم روی هوا رفت، بلکه در برزیل هم یک رئیس‌جمهور چپگرا روی کار آمد و معلوم شد مواضع دولت فاشیست قبل از سال ۲۰۲۲، بازتاب‌دهنده افکار عمومی برزیل نبوده است.

در هندوستان این سازمان‌دهی سایبری علیه آرمان فلسطین، بعد از طوفان‌الاقصی شدت بیشتری گرفت و نقطه کلیدی مربوط به آن، ساکت کردن صداهای هندی‌زبان حامی فلسطین در فضای مجازی بود. به عبارتی اگرچه ۵۰ هزار لایک در مقابل یک و نیم میلیارد جمعیت به هیچ‌وجه عدد قابل توجهی نیست، اما اگر اجازه داده نشود که باقی آن یک و نیم میلیارد نفر در حمایت از فلسطین حرفی بزنند، همین عدد ۵۰ هزار در صدر جدول خواهد ماند و به تصویر غالب هندوستان در ویترین جهانی تبدیل می‌شود.

امیان سایبری رژیم صهیونیستی

اخیرا سواتی چاتورودی کتابی منتشر کرده با عنوان «من یک ترول هستم» و در آن درباره ارتش آنلاین حزب بهاراتیا جاناتا در رسانه‌های اجتماعی بحث می‌کند. یکی از مصاحبه‌شونده‌های او به نام ساداوی خوسلا در این کتاب می‌گوید: «حزب بهاراتیا جاناتا شبکه‌ای از داوطلبان دارد که از واحد رسانه‌های اجتماعی و دو سازمان وابسته به آن دستور می‌گیرند تا صداهای منتقد را سانسور کنند.»

این وضعیت پس از خریداری توییتر توسط ایلان ماسک و تغییر نام آن به پلتفرم ایکس، شدت خیلی بیشتری پیدا کرد تا جایی که  اتحادیه اروپا هم درباره سیل اطلاعات نادرست در مورد حمله حماس به اسرائیل در X، به ماسک هشدار داد. ایلان ماسک به شکلی واضح و عمدی برای دروغ، نفرت‌پراکنی و ترویج خشونت که مغایر با قوانین X هستند، در مورد مساله اسرائیل و فلسطین، به نفع اسرائیل استثنا قائل شده و به این ترتیب فاشیست‌های تندرو هندو را باز گذاشته تا حامیان سایبری رژیم صهیونیستی باشند.

تولید فیلمی مثل تهران در هندوستان با هزینه هنگفت و توزیع تقریباً رایگان آن، تلاشی از طرف همین حزب حاکم بر هند است جهت تقویت روابط با اسرائیل و اقناع افکار عمومی هند در این موضوع. با این حال در شرایطی که افکار عمومی سراسر دنیا نفرت بی‌سابقه‌ای را نسبت به رژیم صهیونیستی بروز داده‌اند و حتی در جوامع آرام و محافظه‌کاری مثل استرالیا که کمتر پیش آمده یک تظاهرات عمومی را به خود ببینند، صدها هزار نفر در حمایت از رمان فلسطین به خیابان می‌آیند، بسیار بعید است که مردم هند هیچ تأثیری از مواجهه با این اخبار و تصاویر جانسوز نگرفته باشند و فیلمی مثل تهران بتواند در ذهن آنها دستکاری خاصی انجام بدهد. تنها کافی است که این سازماندهی قدرتمند و ثروتمند در فضای مجازی هندوها از میان برود تا حقیقت افکار عمومی هندوستان آشکار شود.

نویسنده: میلاد جلیل‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید