هشدار درباره بازگشت به برجام

هشدار درباره بازگشت به برجام

در آستانه نشست‌های دیپلماتیک سازمان ملل، برخی جریان‌های سیاسی بار دیگر نسخه مذاکره با آمریکا را روی میز گذاشته‌اند؛ نسخه‌ای که تجربه تلخ آن در برجام هنوز از حافظه مردم پاک نشده است. در حالی که طرف مقابل نشانی از اراده واقعی برای توافق ندارد، تلاش برای تکرار مسیر گذشته بدون تضمین‌های روشن، می‌تواند منافع ملی را قربانی کند و کشور را در معرض هزینه‌های سنگین قرار دهد.

به گزارش سرمایه فردا،در روزهای اخیر بار دیگر برخی جریان‌های سیاسی تلاش می‌کنند صحنه سیاست خارجی ایران را به همان مسیر طی‌شده در سال‌های گذشته سوق دهند؛ مسیری که تجربه تلخ آن در پرونده برجام برای مردم روشن است. این جریان، امروز نیز می‌کوشد رئیس‌جمهور را به تکرار خطاهای گذشته در سازمان ملل وادارد و  فیلم نامه ملاقات در مسیر دستشویی سازمان ملل در دولت روحانی را تکرار کند؛ در حالی که طرف مقابل نه تنها اراده‌ای برای توافق ندارد، بلکه با زیاده‌خواهی و بی‌میلی آشکار، صرفاً به دنبال مدیریت زمان و  حمله نظامی دوباره است.

جریان‌هایی که روزی برجام را «فتح‌الفتوح» خواندند، امروز نیز بدون پذیرش مسئولیت آن توافق، خواستار مذاکره مجدد با آمریکا هستند؛ در حالی که تجربه نشان داده اجرای تعهدات غربی مشروط و نسیه بوده و ایران یک‌طرفه عمل کرده است. غفلت از مطالبه تضمین‌های حداقلی، مانند رفع تحریم‌ها با مصوبه کنگره یا واگذاری داوری به مجمع عمومی، بار دیگر کشور را در معرض بازی‌های فرسایشی قرار می‌دهد

واقعیت این است که مذاکره برای این جریان سیاسی های نه یک ابزار دیپلماتیک، بلکه رگ حیات است. آنان حتی حاضر نیستند مسئولیت نتایج برجام را بپذیرند؛ توافقی که روزی آن را «فتح‌الفتوح» و «آفتاب تابان» معرفی می‌کردند، اما در عمل بدون هیچ تضمین عملی از طرف مقابل امضا شد. به یاد داریم که ایران همه تعهدات خود را یک‌باره انجام داد، در حالی که اجرای تعهدات طرف غربی مشروط، تدریجی و نسیه بود. پرسش جدی همچنان پابرجاست که چرا حتی دو مطالبه حداقلی، یعنی:

۱. الزام رفع تحریم‌ها با مصوبه کنگره آمریکا،

۲. واگذاری داوری اختلافات از شورای امنیت به مجمع عمومی سازمان ملل،

 

هیچ‌گاه در متن برجام مطالبه نشد؟

این روزها برخی چهره‌های اصلاح‌طلب همچون محسن هاشمی، عباس عبدی، حسین مرعشی، محمد فاضلی و محمد عطریانفر  بار دیگر نسخه تکراری مذاکره با ترامپ را ارائه میدهند اما باید پرسید: آیا تجربه‌های گذشته کافی نبوده است؟ آیا نمی‌بینند که طرف مقابل اساساً به دنبال توافق پایدار نیست و تنها می‌خواهد ایران را در میدان مذاکرات فرسایشی گرفتار سازد تا در لحظه‌ای مناسب ضربه وارد کند؟

تجربه‌ی جنگ ۱۲ روزه نشان داد که رویکرد نظام در مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا برای جلوگیری از بهانه‌جویی‌های داخلی و خارجی، مبتنی بر عقلانیت و تدبیر بود. با همین رویکرد بود که افکار عمومی ایران و رهبری، مقصر شروع جنگ معرفی نشدند و دست دشمن برای بهره‌برداری تبلیغاتی بسته ماند اما نسخه های تسلیم به اسم مذاکره خلاف این تدبیر است.

افکار عمومی ایران مذاکره را رد نمی‌کند، اما مذاکره بدون برنامه و با چشم‌پوشی از بدعهدی‌های گذشته را نمی‌پذیرد. تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که رویکرد عقلانی و غیرمستقیم نظام در تعامل با آمریکا می‌تواند مانع بهره‌برداری تبلیغاتی دشمن شود. اما نسخه‌های تسلیم‌طلبانه، مانند آنچه در دولت روحانی رخ داد، نه‌تنها منافع ملی را تهدید می‌کند، بلکه اعتبار دیپلماسی کشور را نیز زیر سؤال می‌برد

نکته اساسی اینجاست که مردم ایران مخالف مذاکره نیستند؛ آنچه مردم را نگران می‌کند، تسلیم و مذاکره بدون برنامه است. جریانی که بارها شکست‌های خود را به حساب داخل نوشته و خواسته‌های بی‌پایان غرب را نادیده گرفته، امروز نیز با همان دست فرمان، منافع ملی و زندگی مردم را به حاشیه می‌برد.

بنابراین، اگر برفرض با چشم پوشی از بدعهدی ها و جنایات آمریکا و اروپا مذاکره‌ای قرار است انجام شود، باید مبتنی بر برنامه‌ریزی دقیق، خطوط قرمز ملی و تضمین‌های روشن باشد؛ نه تکرار همان مسیری که تجربه  آن، هزینه‌های سنگین بر کشور ( همچون جنگ) تحمیل کرد، نه این که مثل دوره روحانی که حتی برخی حاضر بوند در راهروهای سازمان ملل و در مسیر دستشویی هم یک عکس یادگاری با ترامپ گرفته شود!

مهدی پناهی، کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید