استقلال؛ بحران بی‌پایان مدیریت

استقلال؛ بحران بی‌پایان مدیریت

در استقلال، دیگر تغییر مدیران به عادتی بی‌حاصل بدل شده‌ است؛ چرخه‌ای معیوب که با وعده‌های رنگارنگ آغاز می‌شود و با بدهی، ناکامی و تکرار اشتباهات گذشته به پایان می‌رسد. در فصل جاری، آنچه بیش از هر چیز نمایان شده، ضعف ساختاری و فقر تصمیم‌گیری در همه‌ی سطوح مدیریتی است؛ بحرانی که نه‌تنها آینده تیم را تهدید می‌کند، بلکه امید هواداران به بازگشت روزهای پرافتخار را نیز در معرض نابودی قرار داده است. این گزارش، روایت دقیق ناکامی‌ها، اشتباهات و الزامات تغییر در باشگاه پرافتخار اما پرچالش استقلال است.

به گزارش سرمایه فردا،در فوتبال ایران، هر بار مدیری در استقلال جای خود را به مدیری دیگر می‌دهد، این تصور غلط شکل می‌گیرد که تمام مشکلات باشگاه به پایان رسیده و با یک تغییر، همه‌ چیز رو به راه خواهد شد اما واقعیت آن است که این تغییرات تنها در حد یک داروی کوتاه‌مدت عمل می‌کند؛ قرصی که نه درد را از بین می‌برد، نه التهاب را می‌خواباند و نه امید پایداری برای آینده ایجاد می‌کند.

استقلال سال‌هاست از فقر مدیریت فوتبالی رنج می‌برد. مدیرانی که با وعده‌های رنگارنگ می‌آیند، با انبوهی از بدهی و پرونده‌های نیمه‌باز می‌روند و مسؤولیت ناکامی‌ها را گردن مدیران پیشین می‌اندازند. این چرخه معیوب، بارها و بارها تکرار شده، بی‌آنکه راه‌حلی بنیادین برای ریشه‌ مشکلات این باشگاه پرهوادار در نظر گرفته شود.

بی‌تردید، مجموعه مدیریتی فعلی ضعیف‌ترین عملکرد تاریخ استقلال را به نام خود ثبت کرده است اما پرسش کلیدی این است: آیا با کنار رفتن این افراد، استقلال به آرامش خواهد رسید؟ پاسخ، متأسفانه خیر است. زیرا اساساً مشکل استقلال مدیریتی نیست که صرفاً با رفتن یک مدیر حل شود، بلکه ساختاری است که سال‌هاست از درون پوسیده و نیازمند بازنگری کامل است.

مربی خارجی هم با دست خالی کاری نمی‌تواند کند

در این میان، وضعیت ریکاردو ساپینتو نیز جای تأمل دارد. مربی پرتغالی که بار دیگر به امید تکرار موفقیت گذشته به تهران بازگشت، این بار با تیمی مواجه شده که نه مهره دارد، نه برنامه. در حالی که قول جذب ستاره‌ها به او داده شد، تمریناتش را با ۱۳ بازیکن آغاز کرد و در همان شرایط اردو را به پایان رساند. طبیعی است یک مربی، حتی اگر سابقه‌ای درخشان در فوتبال داشته باشد، بدون ابزار لازم نمی‌تواند معجزه کند.

ساپینتو فوتبال ایران را خوب می‌شناسد، استقلال را نیز اما نه او، نه هیچ مربی دیگری – حتی اگر نامش گواردیولا یا مورینیو باشد – نمی‌تواند با تیم نیمه‌کاره و مدیریت بی‌برنامه موفقیتی کسب کند. مسؤولان استقلال اگر می‌خواهند به این مربی فرصت موفقیت دهند، باید بلافاصله شرایط او را درک کرده و خواسته‌های منطقی‌اش را اجابت کنند. در غیر این‌ صورت، بعید نیست این مربی نیز همانند بسیاری از خارجی‌های دیگر، بدون دستاورد ایران را ترک کند.

نقل‌وانتقالاتی در حد رؤیا

یکی از انتقادهای جدی به مدیریت استقلال، عملکرد ضعیف آن در فصل نقل‌وانتقالات است. هواداران، منتظر خریدهای بزرگ و جذاب بودند اما خروجی باشگاه نه‌تنها جذب بازیکنان تأثیرگذار نبود، بلکه حتی حفظ ستاره‌های فصل گذشته نیز ممکن نشد. این عملکرد غیرحرفه‌ای، بیش از هر چیز، استقلال را از رقابت در سطح اول فوتبال ایران عقب انداخت و چالش‌های جدی برای فصل آینده به وجود آورد.

در حال حاضر، استقلال در پست دروازه‌بان، خط میانی و خط حمله دچار کمبود بازیکن است و این نقیصه‌ها، اگر تا آغاز لیگ ترمیم نشود، می‌تواند بار دیگر این تیم را در سراشیبی قرار دهد. مدیران باشگاه باید در فرصت کوتاه باقی‌مانده، حداقل بخشی از نیازهای کادر فنی را پاسخ دهند تا بتوان به روزهای بهتری امیدوار بود.

سوپرجام و سپس نبرد نابرابر در تبریز

در آستانه سوپرجام و پس از آن دیدار هفته نخست در لیگ برتر، مقایسه ۲ تیم استقلال و تراکتور، گویای شکافی عمیق است. تراکتور با حفظ نفرات فصل گذشته و جذب چند چهره شاخص، خود را به‌عنوان یکی از مدعیان اصلی لیگ معرفی کرده و برای قهرمانی دوباره خیز برداشته است. در مقابل، استقلال هنوز تیم کاملی ندارد و با ضعف‌های ساختاری به میدان خواهد رفت. در چنین شرایطی، نباید توقع داشت این ۲ دیدار سرنوشت مثبتی برای آبی‌پوشان در پی داشته باشد. نبرد با تراکتور، تحت این شرایط، بیش از آن‌که رقابتی برابر باشد، یک تقابل ناعادلانه است.

هواداران؛ ستون فقرات باشگاه

در پایان باید گفت در میان این همه بحران، تنها عنصر وفادار و دلسوز، هواداران استقلال هستند. مردمی که در سرما و گرما، با همه توان از تیم محبوب‌شان حمایت کرده‌اند، حالا مستحق شنیدن یک صدای صادقانه از درون باشگاه هستند. صدایی که به جای وعده، واقعیت‌ها را بازگو کند و به جای توجیه، از تغییر سخن بگوید.

مسؤولان هلدینگ خلیج فارس و اعضای هیات‌مدیره باشگاه استقلال، باید بیش از هر زمان دیگر، صدای هوادار را بشنوند. این هواداران تنها خواسته‌شان موفقیت تیم است؛ نه سود مالی، نه جایگاه سیاسی. پس به احترام این عشق پاک، لازم است مدیران، خود را مسؤول بدانند و با اقدامات فوری و ملموس، این کشتی نیمه‌غرق‌شده را به ساحل آرامش بازگردانند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *