وضعیت تیم ملی ایران قبل از جام جهانی

وضعیت تیم ملی ایران قبل از جام جهانی

فوتبال ایران در آستانه جام جهانی ۲۰۲۶ با بحرانی فراتر از نتایج فنی روبه‌روست؛ شکافی عمیق میان تیم ملی و جامعه که سخنان اخیر مهدی تاج آن را آشکارتر کرده و آینده نیمکت را لرزان‌تر از همیشه نشان می‌دهد.

به گزارش سرمایه فردا، تیم ملی فوتبال ایران این روزها در میانه بحرانی ایستاده که هر لحظه ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند. آنچه پیش چشم فوتبال‌دوستان جریان دارد، تنها چند نتیجه ضعیف یا افت فنی نیست؛ بلکه یک فرسایش آرام و پیوسته است که رابطه میان تیم ملی و جامعه را دستخوش تغییر کرده است. در چنین فضایی، هر جمله‌ای از مدیران بالادستی وزنی دوچندان دارد و همین‌جاست که سخنان اخیر مهدی تاج، نه‌تنها آرامش نیاورد، بلکه آتش تازه‌ای برافروخت.

ایران در آستانه حضور در جام جهانی ۲۰۲۶ باید چهره‌ای مطمئن و رو به رشد نشان دهد، اما تصویری که از بازی‌های ملی بیرون می‌آید چیزی جز سایه‌های تردید نیست. تیمی که قرار بود پس از دوره‌ای طولانی از حاشیه و افت روحی دوباره روی پا بایستد، اکنون میان دو لبه قیچی گرفتار شده است: منتقدانی که از عملکرد تیم سرخورده‌اند و کادر فنی‌ای که تلاش می‌کند از میان آمارهای ظاهراً امیدوارکننده، تصویری خوش‌رنگ بسازد.

هرچه زمان می‌گذرد، شکاف میان کادر فنی و فضای عمومی فوتبال بیشتر نمایان می‌شود. بازی‌های اخیر برابر کیپ‌وِرد و ازبکستان نه تنها شوقی در هواداران ایجاد نکرد، بلکه نشانه‌ای دیگر بود از گرفتار شدن تیم ملی در یک دور باطل. فوتبال بی‌رمق، بی‌ریتم و بدون خلق موقعیت‌های مؤثر، همراه با بازیکنانی مسن، اشباع‌شده و بی‌انگیزه، باعث شد نه تنها نتیجه مطلوب حاصل نشود، بلکه احساس مردم نسبت به تیم ملی نیز فروتر رود. غیبت سردار آزمون و افت عجیب طارمی در بازی‌های ملی، بحران را تشدید کرده است؛ دو بازیکنی که در سال‌های اخیر بار کمبودها را به دوش کشیده بودند.

اما مسئله فقط زمین چمن نیست. ادبیات برخی اطرافیان تیم ملی به‌تدریج سمت‌وسویی پیدا کرده که مردم را از جایگاه اصلی‌شان بیرون می‌گذارد. تحقیر هواداران، نسبت دادن نقدها به دشمنی شخصی یا زیر سؤال بردن فهم عمومی، زخم‌هایی است که به‌سادگی درمان نمی‌شود. تیم ملی همیشه میراث مشترک همه بوده، اما حالا روایت رسمی برخی افراد، مردم را در جایگاه «مزاحم» یا «بی‌اطلاع» می‌نشاند؛ خطایی بزرگ‌تر از یک اشتباه فنی.

در این آشوب، ناگهان صدای مهدی تاج برخاست؛ کسی که انتظار نمی‌رفت در صف منتقدان باشد. رئیس فدراسیون که هفته‌ها به‌خاطر سکوت و همراهی‌اش با کادر فنی زیر ذره‌بین بود، این بار لحنی متفاوت داشت. وقتی گفت «هیچ‌کس حق ندارد از نقد مردم فرار کند»، در ظاهر دفاع از مردم بود، اما در باطن نشانه‌ای بود از پایان آرامش در ساختمان فدراسیون. او یادآوری کرد «حمایت عمومی بدون شفافیت و احترام به هوادار ممکن نیست»؛ جمله‌ای ساده اما پرمعنا که نشان می‌دهد بازگشت تیم ملی به آغوش مردم نیازمند تغییراتی است که تاج ناگزیر به اشاره به آن شده است.

 

میان رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی شکافی پنهان وجود دارد

این نخستین بار نیست که میان رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی شکافی پنهان وجود دارد؛ تاریخ فوتبال ایران پر است از چنین گسل‌هایی. اما تفاوت این بار در زمان‌بندی است؛ درست در آستانه حساس‌ترین تورنمنت دهه اخیر، زمانی که فشار افکار عمومی بی‌سابقه شده و تیم ملی بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد.

پرسش اصلی اکنون این است: آیا انتقادهای تاج تنها یک تاکتیک برای فاصله گرفتن از موج نارضایتی است یا آغاز تغییر واقعی در ساختار تصمیم‌گیری تیم ملی؟ پاسخ هنوز مبهم است، اما اگر روند فعلی ادامه یابد، نمی‌توان انکار کرد نیمکت امیر قلعه‌نویی بیش از هر زمان دیگری لرزان شده است.

واقعیت این است که تیم ملی تنها با نتایج پرگل یا پیروزی‌های مقطعی احیا نمی‌شود. بحران امروز، یک بحران عاطفی و ذهنی است؛ شکافی که با بازی زیبا ترمیم می‌شود، با رفتار درست عمیق‌تر نمی‌شود و با احترام به افکار عمومی جان تازه می‌گیرد. هوادار ایرانی پیچیده نیست؛ او تنها می‌خواهد دیده شود، شنیده شود و در مقام شریک اصلی تیم ملی به رسمیت شناخته شود.

این روزها اما تیم ملی در قاب دیگری دیده می‌شود: گروهی منزوی، کم‌حوصله و بیش از حد حساس به نقد. این تصویر، برخلاف آنچه اطرافیان تیم ملی تلاش دارند نشان دهند، از نگاه مردم پنهان نمی‌ماند. فوتبال برای ایرانیان تنها یک بازی نیست؛ یک خاطره جمعی است، بخشی از هویت روزمره، چیزی که با شادی‌اش خیابان‌ها جان می‌گیرد و با غمش سکوتی سنگین بر شهر می‌نشیند.

اینجاست که باید پرسید: آیا تاج فقط توصیه می‌کند یا خودش نیز آماده شنیدن نقد است؟ آیا او که از کادر فنی می‌خواهد پاسخ‌گو باشد، خود نیز به مردم پاسخ خواهد داد؟ آیا صدای اعتراض جامعه را یک اخطار واقعی می‌بیند یا آن را موجی گذرا می‌پندارد؟

پاسخ هرچه باشد، زمان زیادی برای تعارف باقی نمانده است. جام جهانی نزدیک است، فشارها بالاست و نگاه‌ها دقیق‌تر از همیشه. اگر امروز تصمیم‌ها شفاف نباشد، فردا فرصتی برای جبران نخواهد بود. در نهایت، داستان امروز تیم ملی تنها قصه یک سرمربی یا یک رئیس فدراسیون نیست؛ روایتی است از فاصله تدریجی میان تیمی و ملتی که سال‌ها پشتش ایستاده بودند. بازگشت به مسیر اعتماد، شجاعت می‌خواهد؛ چیزی که حالا باید در بالاترین سطح مدیریت فوتبال ایران جست‌وجو کرد.

قرعه‌کشی جام جهانی؛ کابوس یا فرصت برای تیم ملی ایران؟

با نزدیک شدن به قرعه‌کشی جام جهانی ۲۰۲۶، تیم ملی ایران در سید دوم قرار دارد؛ اما حضور تیم‌های قدرتمند اروپایی در سید چهار می‌تواند گروهی کابوس‌وار برای ایران رقم بزند و مسیر صعود را دشوارتر از همیشه کند.

قرعه‌کشی جام جهانی همیشه لحظه‌ای سرنوشت‌ساز برای تیم‌های ملی است؛ لحظه‌ای که می‌تواند مسیر یک تورنمنت را روشن کند یا به کابوسی طولانی بدل شود. برای ایران، این بار خطر بزرگ در سید چهار کمین کرده است؛ جایی که تیم‌های پلی‌آف اروپا قرار خواهند گرفت. حضور احتمالی تیم‌هایی مانند ایتالیا، ولز، بوسنی و هرزگوین یا ایرلند شمالی در پایین‌ترین گلدان، معادله گروه‌ها را پیچیده‌تر می‌کند و می‌تواند تیم‌های آسیایی و آفریقایی را در برابر قدرت‌های سنتی اروپا قرار دهد.

فیفا تاکنون ۴۲ تیم را رسماً به مسابقات ۴۸ تیمی راه داده و تنها پلی‌آف اروپا و پلی‌آف بین‌قاره‌ای باقی مانده است که فروردین ۱۴۰۵ برگزار خواهد شد. با این حال، قرعه‌کشی رسمی کمتر از دو هفته دیگر در واشنگتن انجام می‌شود و تیم‌های پلی‌آف، مطابق تصمیم فیفا، در سید چهار جای خواهند گرفت. این تصمیم، برخلاف امید برخی کشورها برای تغییر قانون، عملاً شانس ایران برای قرار گرفتن در گروه آسان را کاهش می‌دهد.

ایران در سید دوم قرار دارد؛ جایگاهی که در ظاهر می‌تواند مسیر نسبتا مطمئنی برای صعود فراهم کند. اما وقتی امکان حضور دو تیم اروپایی در یک گروه وجود دارد، خطر شکل‌گیری گروه‌های مرگ جدی‌تر می‌شود. تصور کنید ایران در گروهی با آرژانتین از سید اول، نروژ از سید سوم و ایتالیا از پلی‌آف اروپا قرار گیرد؛ چنین ترکیبی می‌تواند به یکی از دشوارترین گروه‌های جام جهانی بدل شود.

بر اساس سیدبندی فعلی، گلدان اول شامل میزبان‌ها (آمریکا، مکزیک و کانادا) و قدرت‌های سنتی مانند اسپانیا، آرژانتین، فرانسه، انگلیس، برزیل، پرتغال، هلند، بلژیک و آلمان است. گلدان دوم علاوه بر ایران، تیم‌هایی چون کرواسی، مراکش، کلمبیا، اروگوئه، سوئیس، ژاپن، سنگال، کره جنوبی، اکوادور، اتریش و استرالیا را در خود دارد. گلدان سوم با تیم‌هایی مانند نروژ، مصر، الجزایر، اسکاتلند، پاراگوئه، تونس، ساحل عاج، ازبکستان، قطر، عربستان و آفریقای جنوبی پر شده است. و در نهایت، گلدان چهار با تیم‌های آسیایی و آفریقایی ضعیف‌تر آغاز می‌شود، اما با اضافه شدن برندگان پلی‌آف اروپا و بین‌قاره‌ای، می‌تواند به خطرناک‌ترین گلدان تبدیل شود.

این شرایط نشان می‌دهد که قرعه‌کشی پیش‌رو برای ایران چیزی فراتر از یک مراسم ساده خواهد بود؛ لحظه‌ای که می‌تواند مسیر تیم ملی را در جام جهانی ۲۰۲۶ تعیین کند. اگر شانس با ایران یار باشد، گروهی متعادل می‌تواند امید صعود را زنده نگه دارد. اما اگر قرعه به سمت کابوس برود، تیم ملی باید آماده نبردی سخت‌تر از همیشه باشد؛ نبردی که تنها با بازگشت اعتماد، روحیه و کیفیت فنی می‌تواند به پیروزی ختم شود.

دیدگاهتان را بنویسید