پروژه انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران، با سرمایهگذاری ۲۱ هزار میلیارد تومانی گروه فولاد مبارکه، نهتنها بحران آب صنایع اصفهان را برطرف کرد، بلکه الگویی نوین از همافزایی صنعت، فناوری و سیاستگذاری ملی را به نمایش گذاشت. این طرح، ظرفیتهای راهبردی فولاد مبارکه را بهعنوان یک بازیگر توسعهساز در سطح ایران و خاورمیانه آشکار ساخت و مسیر جدیدی برای مدیریت منابع، عدالت منطقهای و پایداری زیستمحیطی ترسیم کرد.
به گزارش سرمایه فردا، در میانه بحران مزمن آب در فلات مرکزی ایران، پروژه انتقال آب از خلیج فارس به استان اصفهان، نهتنها یک طرح مهندسی، بلکه پاسخی راهبردی به یکی از حیاتیترین چالشهای اقتصادی و اجتماعی کشور به بهره برداری رسید. این پروژه که با سرمایهگذاری ۲۱ هزار میلیارد تومانی گروه فولاد مبارکه به سر منزل مقصود رسیده، نقطه عطفی در سیاستگذاری منابع آبی و آیندهنگری صنعتی ایران به شمار میرود.
اصفهان، قلب صنعتی ایران، سالهاست با کمبود منابع آبی دستوپنجه نرم میکند. صنایع مادر مانند فولاد، پتروشیمی و نیروگاهها برای ادامه فعالیت خود نیازمند منابع پایدار آب هستند. در چنین شرایطی، پروژه انتقال آب از خلیج فارس، بهمثابه تزریق خون به رگهای خشکیده صنعت عمل میکند. اگر این پروژه اجرا نمیشد، گزینه جایگزین، انتقال صنایع به سواحل جنوبی بود، راهکاری پرهزینه، زمانبر و اجتماعی پرچالش. اما با اجرای این طرح، نهتنها صنایع در جای خود باقی ماندند، بلکه اشتغال مستقیم و غیرمستقیم هزاران نفر نیز حفظ شد.
گروه فولاد مبارکه، بهعنوان بزرگترین مصرفکننده آب صنعتی در منطقه، نهتنها نقش سرمایهگذار، بلکه نقش محرک و تسهیلگر این پروژه را ایفا کرده است. این مجموعه با تأمین ۶۰۰ هزار تن ورق فولادی برای ساخت لولهها و مشارکت ۴۲ درصدی در تأمین مالی، عملاً ستون فقرات پروژه را شکل داده است. این اقدام، الگویی از مسئولیتپذیری صنعتی در قبال بحرانهای ملی است.
یکی از نقاط درخشان این پروژه، طراحی مسیر ثقلی برای انتقال آب است. با بررسی ۱۶۳ مسیر هیدرولیکی و انتخاب هوشمندانهترین مسیر، ۹۵ درصد مسیر انتقال بدون نیاز به پمپاژ اجرا شده است. این تصمیم، منجر به حذف ۵ ایستگاه پمپاژ، صرفهجویی ۸۰ مگاواتی در مصرف برق، کاهش استهلاک و کاهش هزینههای نگهداری شده است صرفهجوییهایی که در مقیاس ملی معنا پیدا میکنند. همچنین، انتقال آبگیر به دریای عمان، بهجای خلیج فارس، اقدامی زیستمحیطی برای جلوگیری از آسیب به اکوسیستم بسته خلیج فارس بوده است.
آب انتقالیافته، تنها برای فولاد مبارکه نیست. این آب بهعنوان یک منبع بینحوضهای وارد زایندهرود میشود و با ضریب بازچرخانی بالا، میتواند سه برابر حجم اولیه خود به شکل پساب قابل استفاده بازگردد. این یعنی تأمین آب پایدار برای سایر صنایع، کاهش فشار بر منابع زیرزمینی و حتی امکان تأمین بخشی از نیازهای شهری در آینده.
اجرای این پروژه، فراتر از صنعت، پیامدهای اجتماعی گستردهای دارد. تثبیت جمعیت در مناطق مرکزی، جلوگیری از مهاجرت ناشی از بیکاری، و ایجاد امید در دل جامعهای که سالها با خشکسالی و تعطیلی واحدهای تولیدی مواجه بوده، از جمله دستاوردهای غیرمستقیم این طرح است. همچنین، اشتغالزایی در مراحل ساخت، بهرهبرداری و نگهداری پروژه، به رونق اقتصادی مناطق مسیر خط انتقال کمک کرده است.
پروژه انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی، صرفاً یک طرح زیرساختی نیست؛ این پروژه، تجسمی از همافزایی صنعت، فناوری، محیط زیست و مسئولیت اجتماعی است. در زمانی که بحران آب به تهدیدی برای بقا تبدیل شده، این طرح نشان داد که با اراده، سرمایهگذاری هوشمند و نگاه ملی، میتوان آیندهای پایدار برای صنعت، جامعه و محیط زیست رقم زد.
این آینده روشن، تنها به صنعت و اقتصاد محدود نمیشود؛ بلکه به بازتعریف نقش فلات مرکزی در نقشه توسعه ملی ایران منجر خواهد شد. منطقهای که تا پیش از این، با چالشهای شدید منابع آبی و مهاجرت نیروی انسانی مواجه بود، اکنون میتواند به قطب پایدار تولید، اشتغال و نوآوری تبدیل شود. پروژه انتقال آب، نهتنها زیرساختی برای بقا، بلکه بستری برای تحول است.
در سطح کلان، این طرح میتواند الگویی برای سایر مناطق خشک و نیمهخشک کشور باشد؛ مناطقی که با تهدید جدی کمآبی روبهرو هستند و نیازمند راهحلهایی فراتر از مدیریت سنتی منابع آباند. تجربه موفق چابهار تا اصفهان، نشان داد که با تلفیق دانش مهندسی، سرمایهگذاری صنعتی و سیاستگذاری هوشمند، میتوان مسیرهای جدیدی برای تأمین آب، حفظ محیط زیست و توسعه پایدار ترسیم کرد.
از سوی دیگر، این پروژه ظرفیت آن را دارد که به نقطه اتصال همکاریهای منطقهای و بینالمللی در حوزه آب و انرژی تبدیل شود. استفاده از فناوریهای پیشرفته شیرینسازی، مدیریت پساب و اقتصاد چرخشی، میتواند ایران را به بازیگری مؤثر در عرصه انتقال دانش و تجربه در حوزه مدیریت منابع آبی بدل کند.
از این رو پروژه انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی، نماد موفقیت در همکاری میان صنعت، دولت، فناوری و جامعه است. طرحی که از دل بحران برخاست، اما افقهای تازهای برای توسعه، عدالت منطقهای و پایداری زیستمحیطی گشود. این پروژه، نهتنها آب را به فلات مرکزی رساند، بلکه امید را نیز جاری ساخت امیدی برای صنعتی پویا، جامعهای پایدار و آیندهای که میتوان آن را با جسارت و تدبیر ساخت.
پروژه انتقال آب از خلیج فارس درواقع ظرفیتهای پنهان و راهبردی گروه فولاد مبارکه را بهعنوان یک بازیگر توسعهمحور در سطح ملی و منطقهای آشکار ساخت. این مجموعه، با ایفای نقش فراتر از تولید فولاد، نشان داد که میتواند در طراحی، سرمایهگذاری، اجرا و مدیریت پروژههای زیرساختی بزرگ، نقشی محوری ایفا کند که فراتر از مرزهای صنعتی و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران قابل گسترش است.
فولاد مبارکه با تأمین مالی، پشتیبانی فنی، تولید ورقهای تخصصی و مشارکت در طراحی مسیرهای انتقال، عملاً به یک کنسرسیوم اجرایی تبدیل شد که توانست پروژهای با ابعاد ملی را به سرانجام برساند. این تجربه، الگویی موفق از همافزایی صنعت و زیرساخت است؛ الگویی که میتواند در سایر نقاط ایران، بهویژه در استانهای خشک و صنعتی مانند یزد، کرمان، خراسان جنوبی و مرکزی نیز تکرار شود.
از سوی دیگر، در سطح منطقهای، کشورهای خاورمیانه نیز با چالشهای مشابهی در حوزه آب و صنعت مواجهاند. بسیاری از این کشورها، بهرغم برخورداری از منابع مالی، فاقد تجربه اجرایی در پروژههای ترکیبی آب–صنعت هستند. تجربه فولاد مبارکه میتواند بهعنوان یک مدل صادراتی از دانش، فناوری و مدیریت پروژه به این کشورها ارائه شود. از انتقال آب در عمان و عراق گرفته تا پروژههای شیرینسازی در عربستان و امارات، ظرفیتهای فنی و صنعتی فولاد مبارکه میتوانند در قالب همکاریهای منطقهای، به توسعه پایدار خاورمیانه کمک کنند.
در واقع، فولاد مبارکه امروز فقط یک تولیدکننده فولاد نیست؛ بلکه یک نهاد توسعهساز است که میتواند در کنار دولت، نقش تسهیلگر در اجرای پروژههای ملی و منطقهای ایفا کند. این مجموعه با تکیه بر زیرساختهای صنعتی، توان مالی، تجربه اجرایی و نگاه بلندمدت، آماده است تا در مسیر توسعه ایران و خاورمیانه، نهتنها مصرفکننده منابع، بلکه سازنده آینده باشد.
پروژه انتقال آب، نقطه آغاز این تحول بود؛ تحولی که میتواند به زنجیرهای از پروژههای مشابه در حوزه انرژی، حملونقل، محیط زیست و زیرساختهای حیاتی منجر شود. فولاد مبارکه، با اثبات توانمندی خود، اکنون در جایگاهی قرار دارد که میتواند محور همافزایی صنعت و توسعه در ایران و منطقه باشد که از دل بحران، مسیر پایداری را ترسیم میکند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا