در روزهایی که مردم با خاطرهای از ایستادگی در برابر دشمن متجاوز، مطالبهای کمسابقه از اقتدار ملی دارند، برخی روایتهای تحلیلی در حال شکلدادن به شکاف میان توان دفاعی کشور و اراده استفاده از آن هستند. از خوانشهای ماتریالیستی و یأسآلود تا تحلیلهای عددی فاقد روح، همه در خدمت طرحی هستند که هدف نهاییاش، تخلیه بار انرژی متراکم مردم و تضعیف روحیه ملی است. این یادداشت، هشداری است به تحلیلگران و صاحبان تریبون که مراقب باشند ناخواسته در زمین دشمن بازی نکنند.
به گزارش سرمایه فردا، در ماجرای جنگ تحمیلی کلیت مردم در مجموع نشان دادند، شجاعت بیشتری از خیل مدعیان تریبوندار داشتند.
کسانی که انسان احتمال نمیداد محکم باشند، مردانه ایستادند و میدان را رها نکردند.
افرادی که ظاهری غلطانداز داشتند، حرفهایی در دفاع از خاک و نظام و رهبر انقلاب میزدند که به مخیله هیچکس خطور نمیکرد.
برخی افراد همیشه معترض، که از عالم و آدم شاکی بودند، میگفتند خیلی برای ما اُفت داره از یهودی (صهیونیست) جماعت بخوریم و باید محکم ایستاده و جواب لهکننده بدهیم.
از مجموع این صحنهها، آنچه قابل برداشت بود، مطالبه کمسابقه اقتدار از سوی مردم در برابر دشمن متجاوز بود. میل به بسیج و سازماندهی دفاعی حتی در مردم هم بیشتر شد. طیفهای وسیعی از مردم که عموماً درگیر اشتغالات روزمره و زندگی عادی بودند، سیاسی شده و شدیداً پیگیر اخبار بودند.
انرژی متراکمی شکل گرفت و واقعیتی سخت را به دشمن تحمیل کرد. با اینکه دشمن در میدان نظامی متوقف شده بود، اما صحنه جنگ ترکیبی را ترک نگفت و فازی جدید را شروع کرد که مهمترین هدفش، تخلیه بار انرژی شکل گرفته است.
خطر اصلی که دشمن لمس کرد، این بود که بین «داشتههای مردم و قوای مسلح» با «ارادهمان برای کوبیدن دشمن» هیچ فاصله و تردیدی وجود ندارد. تحلیل غلط دشمن برای ایجاد ترس و لرزاندن ارادهها در حمله نظامی جواب نداد. اما این تحلیل غلط منجر به محاسبهای جدید در دشمن شد که به نحوی در این روزها لازم است نسبت به آن هوشیارتر باشیم.
در این یادداشت کوتاه میخواهم به مواردی اشاره کنم که ممکن است بین دستپر یا داشتههای ما برای دفاع و اراده مقتدرانه استفاده از آن در لحظه لازم شکاف بیندازد.
الف. خوانش ماتریالیستی صحنه: در این روزها تریبونهایی رونق گرفته و گفتارهایی اعتبار مییابد که تنها به مقایسه لجستیک نظامی، فنآوری دفاعی و توان امنیتی ما با دشمن میپردازد. کلیدواژه غلط انداز این دسته، عبارت «روی زمین» است و مدام میگویند به من بگو چه روی زمین داری تا بگویم کیستی و چیستی. خروجی مسلم این تحلیلها، تحقیر داشتههای فعلی و سرزنش و سرکوفت تصمیمات و رفتارهای فرماندهان و مسئولین میشود. علی علیزاده یکی از اصلیترین عناصر صدور چنین گفتارهایی است.
ب. یأس تحلیلی با خوانش غیرتوحیدی صحنه: این محور که به نحوی پیامد رونق تحلیلهای ماتریالیستی است، معطوف به تأثیرپذیری برخی عناصر تبیینی و تحلیلگران داخلی است که با وجود تذکرات و گفتارهای پیاپی رهبر انقلاب، در حال خوانش غیرتوحیدی صحنه هستند. به نظر میآید این دسته دچار لرزش معرفتی شدهاند و نمیتوانند بین «جدی دانستن دشمن» با «بزرگ دانستن دشمن» تفاوت قائل شوند.
در خوانش توحیدی صحنه دشمن جدی دانسته شده (نه بزرگ) و در برابر دشمن جدی باید جدیت خود را نشان داد. در زمان توقف آتش باید با شجاعت تحلیلی جدیت خود را به دشمن نشان داد، نه با آیه یأس خواندن و مداومت در گفتار هشدارآمیز و ترساننده، او را نزد مردم بزرگ کرد. کلیدواژه غلطانداز این دسته «دیدید گفته بودیم» است و مدام فخرفروشی تحلیلی میکنند.
ج. میل به کمیکردن و نادیدهگرفتن متغیرهای کیفی: برخی از عناصر تحلیلگر، اقدام به مشاوره حداکثری با هوش مصنوعی برای برآورد کمی قدرت دشمن و قدرت خودی شدهاند. این دسته همه چیز را به عدد تبدیل میکنند و هر مولفه قدرتی که به عدد تبدیل نشود کنار میگذارند. مثلاً شانس چندانی برای مولفه ایمان و اراده قائل نبوده و منطق تکنولوژی را خفهکننده و فائق آمده بر این عنصر میفهمند و پیشنهاد میدهند تا زمان جبران فاصله فناورانه، فعلا از سلاح ایمان و باور حرف نزنیم. به نحوی تکنولوژی را زیربنای ایمان میدانند نه برعکس.
بر این موارد تعداد بیشتری میتوان افزود و شایسته است که این کار را کرد، اما هدف آن بود که در هر تحلیلی و یا تبیینی متوجه طرح تحلیلی دشمن بوده و به آثار و پیامدهای روانروحی پیامها و گفتارهای خود بیندیشیم. طرح دشمن خالی کردن بار انرژی متراکم اقتدار ملی است، تبیینها باید برهم زننده محاسبه دشمن بوده و برای پاسخگویی به مطالبه اقتدار مردم بسیج شود.
نویسنده: جعفر علیان نژادی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا