پیشینه مهندسی و علوم پایه در ورود به اقتصاد

پیشینه مهندسی و علوم پایه در ورود به اقتصاد

رویکرد متفاوت افراد با پیشینه مهندسی و علوم پایه در ورود به اقتصاد و بازارهای مالی، موضوعی قابل تأمل است. این دیدگاه‌ها، که به تحلیل فرمول‌محور و روابط علت و معلولی گرایش دارند، اگرچه در علم و تکنولوژی کارآمد بوده‌اند، اما در فضای پیچیده و خودجوش اقتصاد چالش‌برانگیزند. شناخت تفاوت نظم‌های طبیعی، خلق‌شده توسط انسان، و نظم‌های خودجوش بازار، می‌تواند به درک بهتر این پویایی کمک کند. این متن به بررسی تفاوت‌ها، محدودیت‌ها، و فرصت‌های موجود برای مهندسین و دانش‌آموختگان علوم پایه در ورود به عرصه اقتصاد می‌پردازد.

به گزارش سرمایه فردا، در دنیا چند نوع نظم وجود دارد. یک نوع نظم، نظمی است که در طبیعت وجود دارد. این نظم، موضوع کشف علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی است. قوانینی که این علوم کشف می‌کنند، از مشاهده این نظم‌ها در طبیعت به دست آمده‌اند. این قوانین همواره صادق هستند، مگر در شرایط خاص.

اما نوع دیگری از نظم وجود دارد که انسان آن را ایجاد می‌کند. این نظم به دو دسته تقسیم می‌شود:

  1. نظم‌هایی که انسان به‌طور آگاهانه و با طرح و برنامه‌ریزی ایجاد می‌کند، مانند ابزارها و سازمان‌ها.
  2. نظم‌هایی که انسان ناخودآگاه آن‌ها را به وجود می‌آورد، مانند پول، زبان و بازار. این نظم‌ها نتیجه تمدن بشری هستند، اما انسان‌ها عمداً آن‌ها را طراحی نکرده‌اند.

برای مثال، پول یا بازار توسط گروهی نخبه اختراع نشده‌اند؛ بلکه طی فرایندی تاریخی و طبیعی شکل گرفته‌اند. این نظم‌ها، قواعدی دارند که باید کشف شوند.

مشکل نگاه مهندسی به اقتصاد:

یکی از اشتباهات رایج این است که اقتصاد و بازار را مشابه ماشین یا سازمان بدانیم و بخواهیم آن‌ها را دستکاری کنیم. این دیدگاه اشتباه است، زیرا نظم بازار از نوع نظم خودجوش است. فیلسوفی مانند فردریش هایک، در کتاب‌هایی نظیر قانون، قانون‌گذاری و آزادی به‌طور گسترده به این موضوع پرداخته است.

در اقتصاد، نمی‌توان نظم خودجوش بازار را همانند یک سیستم مهندسی طراحی کرد یا آن را بر اساس قوانین فیزیکی مدیریت کرد. بازار، قواعد خاص خود را دارد که باید به‌جای دستکاری، آن‌ها را کشف کنیم. همچنین، محدودیت‌هایی برای عقل انسان وجود دارد و نمی‌توان همه‌چیز را با برنامه‌ریزی دقیق کنترل کرد.

نقش فرهنگ و تاریخ در شکل‌گیری عقل انسان:

نگاه مهندسی، اغلب انسان را موجودی با عقل بی‌پایان می‌داند. اما حقیقت این است که فرهنگ و تاریخ، عقل انسان را شکل می‌دهند، نه برعکس. رفتارهای انسانی در ابتدا بر پایه غرایز بوده‌اند. سپس، از طریق تقلید و تجربه، آداب‌ورسوم و بایدونبایدها شکل گرفتند. این بایدها و نبایدها، اساس فرهنگ و تمدن بشر شدند و در نهایت، تفکر و عقل انسانی را تقویت کردند.

چالش برنامه‌ریزی برای جامعه:

برنامه‌ریزی و مهندسی برای جامعه و اقتصاد، اغلب نتیجه مطلوبی ندارد. دلیل آن این است که نظم اجتماعی و فرهنگی، برخلاف نظم مهندسی، از نوع خودجوش است. برای مثال، تلاش‌هایی برای مهندسی فرهنگ و جامعه، مانند دیدگاه‌های سوسیالیستی در شوروی سابق، معمولاً با شکست مواجه شده‌اند.

در بازار و اقتصاد، به تنوع دیدگاه‌ها نیاز داریم. این تنوع، بخش مهمی از پویایی سیستم اقتصادی است. دیدگاه‌های مختلف می‌توانند به غنای اقتصاد کمک کنند. به‌ویژه، افرادی با پیشینه مهندسی و علوم پایه، اگر با درک صحیح وارد شوند، می‌توانند بسیار موفق عمل کنند.

نتیجه‌گیری:

اقتصاد و بازار، سیستمی پیچیده و پویا هستند که نیازمند درک قواعد و اصول خاص خود هستند. نمی‌توان آن‌ها را مانند ماشین یا سازمان، دستکاری کرد. آزادی عمل و تنوع دیدگاه‌ها، از اصول اساسی اقتصاد هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *