به گزارش سرمایه فردا، چه کسی می توانست جنگلبانی که آموزش های اطفاء حریق را ندیده و لباس مخصوص اطفا حریق به تن نداشت را نجات دهد؟
بهزاد انگورج: مرحوم مصطفی عبدالهی نگهبان پارک جنگلی خرم آباد در اثر حادثه حریق جان باخت. روحش شاد، برای او رحمت و مغفرت آرزو می کنم. نگرانم از اینکه او به عنوان کارگر حتی تحت پوشش بیمه نبوده نباشد. روی دیگر وقوع حریق و این واقعیت تلخ از خسارت جانی این است که بدانیم : چه کسی می توانست از او که آموزش های لازم اطفاء حریق را ندیده است. او لباس مخصوص اطفا حریق به تن نداشت و با ابزار مناسب اطفاء حریق برای انجام چنین ماموریتی منصوب نشده بود بپرسد
چرا بخشی از پارک دچار حریق شد و خسارت مالی دید ؟ در مقابل این حادثه حریق قابل جبران در طبیعت با یک خسارت غیر قابل جبران ثبات نسبی یک خانواده را ناپایدار و کانون گرم این خانواده را نابود کرد. اکنون چه کسی مسئولیت های مترتبه را می پذیرد ؟
بنده تاکنون نشنیدم در اطفاء حریق جنگل های شمال کشور کسی در عملیات اطفای حریق دچار حادثه شده و خسارت جانی منجر به فوت باشد، آموزش بدو خدمت در آموزشگاه جنگلبانی جایگاه ویژه ای داشت در بعد از انقلاب امکانات این آموزشگاه برای آموزش نیروهای بسیج جهت حضور در جبهه ها اختصاص یافت. “”مرحوم دکتر جوانشیر در کتاب تاریخچه آموزش جنگلبانی نوشته است بعد از دوره چهاردهم یک دوره نقشه برداری برگزار شد و بعد از آن سیاست سازمان جنگل ها به برگزاری کلاس های آموزش حین خدمت تغییر کرد.”” در این بین فقط یک گروه ۳۳۰ نفره طرح حفاظت جنگل در بعد از انقلاب با یک دوره آموزش بدو خدمت وارد تشکیلات سازمان منابع طبیعی شد، حتی با احداث آموزشگاه جدید کلاس های آموزش بدو خدمت احیا نگردید.
دفتر آموزش اکنون سه عنوان “” آموزش”” و “” ترویج”” و “” مشارکت مردمی”” یدک می کشد که باید توانمندسازی دو جانبه ای را هدفگذاری و تحقق بخشد، یعنی مدیری هایکلاس می خواهد نه شومن و سلبریتی ! در این سه دهه اخیر کشور با بروز حوادث منجر به خسارت جانی مواجه شد که عملا به دلیل فقدان آموزش و تجهیز مناسب رخ می دهد، که واقعا فاجعه مدیریتی است و انتظار این است؛ پژوهشگران دانشگاهی کشور در این زمینه بررسی کنند چرا چنین حوادثی اغلب در جنگل های خارج از شمال رخ داده است؟.
تصور کنید قطر صفحات مجموع جزوات دوره آموزش جنگلبان به لحاظ تئوری و نظری به ده سانت نمی رسید. اما آموزشگاه مثلا خود دارای چند کوره ذغال بود و در ۹ ماه دوره آموزش بدو خدمت به کلاس عملی اهمیت می داد. و با مدرسانی بنام یک دوره مهارت آموزی برای یک مستخدم فراهم می کرد که باید به عنوان نیروی صف کار اجرایی در عرصه جنگل ها و مراتع و بیابان ها انجام می داد و آماده می کرد.
در بین مدرسان یک مدرس ارتشی نیز وجود داشت و آموزشگاه حتی از آموزش رزمی هم غفلت نمی کرد. تصور کنید بر حسب رفتار مهارت آموزی آموزشگاه جنگلبانی نیروی آموزشی را از جنگل های ویسر رها می کردند. جنگلبان بایستی بتواند پیاده این مسیر را طی کرده و خود را به گارد جنگل نوشهر برساند، حتی توسط مرحوم مهندس نجاران برای اولین دوره کاردانی دانشکده آزاد چالوس نیز به اجرا گذاشته شد.
هنر مدیریت در سازمان منابع طبیعی بعد از انقلاب این بود که دوره بدو خدمت را تدریجا نابود کند چون بخش طرح و برنامه و ادارای مالی سازمان قادر به اخذ مجوز برای جذب و استخدام نیرو در بخش حفاظت نشد و این فاجعه پیش روی یگان حفاظت جنگل ها و مراتع است که طبعا محکوم حذف ساختارهای غیر مصوب می شود مانند شورایعالی – و… باید به منظور کاهش هزینه های جاری جمع شوند. نه یک مدرس و استادی را برای چنان آموزشگاهی پرورش دادند و نه هیچ نیروی انسانی به عنوان مستخدم رسمی استخدام کردند و نه مستخدمین را با آموزش بدو خدمت به کارهای سخت صحرایی مامور کردند.
به این بحث به عنوان یک مسئولیت اجتماعی بنگرید و آن را با دقت بررسی کنید و در کامنت ها به این سوال پاسخ دهید. چرا در عملیات اطفاء حریق جنگل های خارج از شمال که درختان آن نه قطور و تنومندند و نه انبوه در بین اطفا کنندگان خسارت جانی منجر به فوت داریم ؟
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا