ظرفیت جنگل ها
ظرفیت جنگل ها

چگونه مردم می توانند ظرفیت جنگل ها را افزایش دهند. در حالی که متولی منابع طبیعی نمی تواند و عهده دار مسئولیت آبخوانداری در کشور نیز هست.

بهزادانگورج: فرایند کاهش تدریجی ظرفیت جنگل ها را باید در روند کاهش تدریجی مساحت آن جستجو کرد. با پوشش گیاهی لباس عرصه های منابع ملی شده محسوب می شود. عرصه هر چه لخت تر شود، بیشتر تحت انواع تهدیدات تخریبی است.
عدم توجه به الزامات حفاظت از اعیان منابع طبیعی که همان پوشش گیاهی از انواع درختان – درختچه ها – بوته ها و گیاهان علفی است، امکان دستیابی به حفاظت از عرصه به هیچ شکلی وجود ندارد.
ساده اندیشی که متولی منابع طبیعی و سایر مقامات کشور هر ساله می گویند؛ ضریب حفاظتی منابع طبیعی را ارتقا داده اند. با وجود فرسایش خاک که یا با باد به ریزگرد تبدیل شده و بر باد می رود و یا با سیلاب مخرب به رسوبات تبدیل شده و محیط را به لجن می کشد. چگونه می توان افزایش ظرفیت جنگل ها را گزارش کرد. از سوی دیگر متولی منابع طبیعی نمی تواند در حالیکه عهده دار مسئولیت آبخوانداری در کشور است. از زیر بار مسئولیت فرونشست زمین شانه خالی کند و وزارت نیرو و حقابه داران را مقصر بداند و بگوید: صفحه دشت ها کشور را با حفر چاه های عمیق مشبک کرده اند.
اگر در اندیشه های ما جایی برای توسعه اجتماعی اقتصادی منظور نشود، آنگاه در رابطه با منابع طبیعی دچار اشتباه می شویم. حتی دولت ها را متهم می کنیم که نگاهشان به منابع طبیعی به صورت حیاط خلوت است. خدمات حفظ منابع طبیعی که به عنوان اموال عمومی در اختیار دولت است حتی اگر دستاورد حفاظتی داشته باشد، مشخصاً در بین مردم غیر قابل توزیع است. مردم امیدوار به فعالیت دولت در تولید کالا و خدمات قابل توزیع هرگز از چنان اولویتی صرف نظر نمی کنند.

ظرفیت جنگل ها در اقلیم خشک

البته باید به یاد داشته باشیم که ما در اقلیم خشک فقط با خشکسالی مواجه نیستیم. بلکه با یک مدیریت سنتی خشکِ غیر قابل انعطاف نسبت به تغییر مواجه هستیم. متاسفانه حتی کنشگران اجتماعی نیز به نوع دیگری درگیرند و خشک و غیر قابل انعطاف هستند. آنها نیز در حالیکه می دانند؛ تشدید حریق، تشدید بهره برداری و قاچاق چوب، تشدید تعلیف دام مازاد بر ظرفیت، تشدید فرسایش خاک، تشدید فرونشست زمین، تشدید سیل و دیگر مخاطرات طبیعی نوعا قابل کنترل هستند. ولی سازوکارها عملاً مستلزم تامین مالی و سرمایه گذاری از سوی دولت است. با ملاحظه به دوره برگشت طولانی سرمایه گذاری در طرح ها و پروژه های منابع طبیعی، هرگز در دوران رکود اقتصادی قابل تامین نیست.
در واقع همان امر مشتبه شده از مفهوم توسعه و حفاظت از عرصه و اعیان منابع طبیعی و تبدیل شدنش در باورها به حیاط خلوت دولت ها برای تامین زمین و عدم تغییر در راستای مفهوم دقیق توسعه موجب می شود تا امر در هدفگذاری و مطالبه گری به نوع دیگری مشتبه گردد. به هر حال حفاظت از ظرفیت جنگل ها بدون توجه به حفاظت از اعیان غیر ممکن است. اصلح آن است که حفاظت از عرصه صرفا کمی بسنده نشود و همه جانبه نسبت به حفاظت کیفی رفتار شود. به نظرم در اقلیم خشک مزیت نسبی در حفظ عرصه و اعیان منابع طبیعی، اجتناب و پرهیز از سعی و خطا در کنترل عوامل تخریب و مخاطرات طبیعی است. اگر تغییر نکنیم امکان تحول در مدیریت منابع طبیعی منتفی است

کنشگری نسبت به حفاظت از منابع طبیعی

هر کنشگری که نسبت به حفاظت از منابع طبیعی نگران است و تهدید فرونشست زمین و فرسایش خاک در کشور را جدی می داند، باید برای حفظ عرصه و اعیان منابع طبیعی، برای تغییر و تحول در سه دستور کار زیر تلاش ترویجی جدی در جامعه داشته باشد:

  • فاصله گرفتن از احداث سد مخزنی
  • رجحان دادن به احداث سد انحرافی به منظور پخش سیلاب به سمت دشت ها
  • مزیت دانستن استحصال آب باران از سطوح آبگیر موجود به عنوان یک فرصت
    عرصه منابع طبیعی مشتمل بر سطح و عناصر آلی و معدنی و فون موجود در آن، مستلزم توجه چند جانبه در مدیریت است. بی تردید حفاظت از عرصه بدون توجه به حفاظت خاک و عوامل زنده خاک غیر ممکن است و حفظ خاک و عوامل زنده آن نیز در گروه حفاظت از اعیان منابع طبیعی است.