طبق فلسفه وجودی سیاست در زمانه جنگ و صلح و در اتاق فرماندهی و تصمیم، باید نمایندگانی از میان اصناف، طبقات و شئون در راستای منافع ملی باشد.
به گزارش سرمایه فردا، علیاشرف نظری استاد روانشناسی سیاسی دانشگاه تهران : فلسفه وجودی سیاست، ممانعت از بروز بحران و ایجاد رفاه، صلح و آرامش است، پس سیاستمداران باید در همه حال به هدف نهایی خود -در عین اقدام و عمل با ابزارهای مختلف- واقف باشند. اگر سیاستمداری نتوانسته چنین بیندیشد و وقوف پس از وقوع موجب شده درک پیشدستانه تضعیف و به واکنشی دیرهنگام برآید، باید بحران آگاهی و مسالهورزی، و دوراندیشی را برای درک بهتر زندگی و زمانه خویش فرا گیرد.
در میانه بحران، نیک به چشمان پدران و مادران این سرزمین بنگرید که چگونه در فرزندان خود نظر میکنند. برق چشمان آنها را برای دوباره دیدن فرزندانشان هیچگاه از خاطر نبرید. این مساله به شما خواهد آموخت تا کجا باید پیش بروید و کجا باید متوقف شوید.
طبق فلسفه وجودی سیاست در زمانه جنگ و صلح و در اتاق فرماندهی و تصمیم، باید نمایندگانی از میان اصناف، طبقات و شئون مختلف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی (از معمم تا مکلا، از کارگر معدن تا کارخانهدار، از معلم تا استاد دانشگاه، از شغل آزاد تا جویای کار) حضور داشته باشند تا درک درستی از وضعیت کنونی و آینده حاصل شود.
در هنگامه جنگ، باید نظامیان زمینه را برای پیگیری و اجرای سیاست به معنای پیش گفته فراهم کنند. هدف نظامیان و سلحشوران در جنگ، دستیابی به صلح پایدار است. نظامیان باید آهن گداخته را به دستان آهنگری ماهر بسپارند که از آن شمشیری برای جنگ یا داسی برای درو بسازد. پس نیک بنگرند که راهبرد نهایی چیست و جایگاه آن در این شرایط چیست و نقشه راه چگونه خواهد بود.
بازاریان و کاسبان و خردهفروشان، چندان به وعدههای سیاستمداران و نظامیان دلخوش نخواهند شد و راه همیشگی خود که بر صراط عرضه و تقاضا و افزایش سود است را خواهند رفت. کمبود کالا، احتکار، تورم افسارگسیخته و فقر و قحطی پاسخ بازار به واقعیتهای زمان بحران و جنگ است. پس باید در این جبهه که از آن دیگری هم فرسایشیتر است، آماده بود و چراغ زندگی را به لطف حیل گوناگون زنده نگه داشت.
سخن گفتن از پایان حمله و جنگ از سوی شما نباید به معنای پایان حمله و جنگ از سوی دشمن باشد. همچنین فلسفه وجودی سیاست نشان داده است که در دکترین راهبردی خود الگوی پرخاشگری تهاجمی را برگزیده است و نمیتواند و نباید دچار بیعملی شود. به هزار راه ممکن خواهد اندیشید تا کار خود را پیش برد و زحمت ما دارد.
توسل به این استراتژی که دولتهایی که آسمان خود را در اختیار دشمن قرار دهند، دشمن و هدف مشروع ما خواهند بود حاصلی جز دشمنتراشی و شعلهورتر شدن دامنه جنگ نخواهد داشت. باید با تمام قوا در سرحدات مرزی خود ایستاد و مرزها و مردمان سرزمین خود را همدست دشمن نکرد.
راه فائق آمدن بر هر نوع بحرانی و پیروزی در هر جنگی تنها، از مسیر تسخیر قلب شهروندان آن سرزمین می گذرد. فلسفه وجودی سیاست باید متمرکز بر این باشد که اگر ملتی به رغم مشکلات و موانعی که دارد، یاریگر سیاستمداران و نظامیان و جنگاوران و سلحشوران در روزهای نبرد باشند، آن جنگ حتی با اهدای یک تخم مرغ از سوی مردمانش که شاید نمادی برای نوع دوستی و یا نمایانگر کل دارایی آنها باشد، سربلندی به بار خواهد آورد.
پس از رخدادهای اخیر در آغاز و سپس نیمه دوم سال ۱۴۰۳، افسانهپردازیهای اطلاعاتی و امنیتی بیشماری از سوی طرفی که احساس پیروزی می کند، ساخته و پرداخته خواهد شد. اما فلسفه وجودی سیاست این است که ضرورت تجدیدنظر اساسی در نگرشهای امنیتی، تغییر راهبردها و تاکتیکها برپایه تحولات ناشی از پیشرفتهای نظامی، نوآوریهای هوش مصنوعی و اولویت دادن به ایده امنیت انسانی با محوریت حفظ جان یکایک شهروندان است.
در گرماگرم بحران و جنگ ممکن است افرادی با گرایشهای بیشمار حول یک چیز با هم وفاق یابند: ایران عزیز. این امر را باید مغتنم دانست و کوشید درک شهودی از ایران و منافع ملی را نصبالعین همگان قرار داد.
آن وقت دیگر با تاختن چپ و راست بر میراث ایران عزیز، همگرایی ما تضعیف نخواهد شد. بلکه آگاهی و تعلق ما از ایران عزیز یا به نام و یا به ننگ روز به روز فزونی خواهد یافت. تعلق به ایران عزیز ما در تله هیچگونه افراط و تفریطی نخواهد افتاد و حامل کلیت تام آیینها و نمادهای ملی و دینی و تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی و مدنی به صورت توامان خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا