ایده اصلی اقتصاد هویت این است که تصمیمات اقتصادی افراد به طور قابل توجهی تحت تأثیر هویتهای اجتماعی و هنجارهای مرتبط قرار میگیرند.
به گزارش سرمایه فردا، اقتصاد هویت به عنوان یک زمینه مطالعاتی در اقتصاد در اوایل دهه ۲۰۰۰ با انتشار مقاله توسط جورج اکرلاف و راشل الیزابت کرانتون شکل گرفت. در این مقاله آنها با استفاده از ابزارهای استاندارد اقتصادی (توابع مطلوبیت، نظریه بازیها)، نشان میدهند که برخی از ناهنجاریهای نظریه انتخاب عقلانی و نظریه مطلوبیت مورد انتظار میتوانند توسط هویت عاملان توضیح داده شوند. آنها اظهار میکنند:
یک فرد زمانی که از طریق اعمال خود تصویری از خود را نزد دیگران بهبود میبخشد، مطلوبیت کسب میکند. علاوه بر این، تصویر خود یا هویت، با محیط اجتماعی مرتبط است: مردم خود و دیگران را بر اساس دستهبندیهای اجتماعی مختلف تصور میکنند. نمونههایی از دستهبندیهای اجتماعی شامل طبقهبندیهای نژادی و قومی و در محیط مدرسه، شامل مثلاً ورزشکار و درسخوان است. نسخههای ایدهآل یا ویژگیهای فیزیکی و رفتاری افراد در هر دسته به صورت کلیشهای توصیف میشود. افراد به میزان تعلق خود به دستهبندیهای اجتماعی با وضعیت اجتماعی بالا یا پایین و تطابق ویژگیها و رفتارهایشان با ایدهآل دستهبندی خود، مطلوبیت کسب یا از دست میدهند.
در سال ۱۹۹۷ جورج اکرلاف مقالهای با عنوان “Social Distance and Social Decisions,” به چاپ رساند. ریچل کرانتون که دانشجوی تحصیلات تکمیلی بود طی نامهای به اکرلاف مقاله او را به نقد کشید این نقد منجر به سلسله مباحثاتی بین اکرلاف و کرانتون شد که اقتصاد هویت را پایهگذاری کرد. اثر برجسته در این زمینه کتاب “اقتصاد هویت: چگونه هویتهای ما کار، دستمزدها و رفاه ما را شکل میدهند” نوشته جورج آکرلوف و ریچل کرانتون است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. در این کتاب آکرلاف و کرانتون مفاهیم روانشناسی اجتماعی و اقتصاد را ترکیب کردهاند تا چارچوبی برای درک چگونگی تأثیر هویت بر نتایج اقتصادی ایجاد کنند.
ایده اصلی اقتصاد هویت این است که تصمیمات اقتصادی افراد به طور قابل توجهی تحت تأثیر هویتهای اجتماعی و هنجارهای مرتبط با این هویتها قرار میگیرند. مدلهای اقتصادی سنتی فرض میکنند که افراد به صورت منطقی عمل میکنند تا منفعت خود را بر اساس بازدهی مادی به حداکثر برسانند. با این حال، اقتصاد هویت استدلال میکند که افراد همچنین از هویت اجتماعی خود و پایبندی به هنجارهایی که این هویت تجویز میکند در برآورده کردن رجحانهای خود بهره میگیرند.
مهمترین جنبههایی اقتصاد هویت به آنها میپردازد را میتوان به شرح زیر معرفی کرد:
هویت اجتماعی: هویت اجتماعی به نحوه دستهبندی خود و دیگران بر اساس ویژگیهایی مانند جنسیت، قومیت، حرفه، دین و طبقه اجتماعی اشاره دارد. این هویتها با انتظارات و هنجارهایی همراه هستند که رفتار را تحت تأثیر قرار میدهند.
منفعت و هویت: در اقتصاد سنتی، منفعت از مصرف کالاها و خدمات حاصل میشود. اقتصاد هویت این مفهوم را با در نظر گرفتن منفعت مبتنی بر هویت گسترش میدهد. افراد تنها از کالاهای مادی مطلوبیت کسب نمیکنند، بلکه از رفتار مطابق با هویتهای اجتماعی خود نیز سود میبرند.
هنجارها و رفتار: هنجارهای اجتماعی که قوانین نانوشتهای درباره چگونگی رفتار افراد در گروههای اجتماعی خود هستند، نقش حیاتی ایفا میکنند. افراد برای کسب تایید و اجتناب از نارضایتی از گروه خود، به این هنجارها پایبند میشوند و این امر تصمیمات اقتصادی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
اقتصاد کار: هویت میتواند بر انتخاب شغل، رضایت شغلی و بهرهوری تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، هنجارهای هویتی جنسیتی میتوانند بر مشارکت زنان در نیروی کار تأثیرگذار باشند.
آموزش: عملکرد و دستاوردهای تحصیلی دانشآموزان میتوانند تحت تأثیر هویتهای آنها و انتظارات گروههای همسالان و معلمانشان باشند و از این طریق میتوان عملکرد آنان را بهبود بخشید.
رفتار مصرفکننده: هویت، الگوهای مصرف را شکل میدهد، به طوری که افراد کالاها و خدماتی را خریداری میکنند که با هویتهای اجتماعی آنها سازگار است از طریق این الگوها میتوان فروش را افزایش داد.
اگرچه اقتصاد هویت را میتوان حوزهای سخت و پیچیده برای مطالعات اقتصادی به حساب آورد اما غنیسازی مدلهای اقتصادی با گنجاندن بینشهای جامعهشناسی به طور گسترده در جریان است، همچنین این حوزه به عنوان یک زمینه پژوهشی پویا در زمینههای مختلفی مانند اقتصاد سلامت، اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه گسترش یافته است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا