عوامل موثر در زندگی انسان بسیار پیچیده هستند. این موضوع شامل هورمونها، تغییر نگرش و وضعیت اقتصادی خانواده است. در این گزارش به جزئیات آن پرداخته شده است
به گزارش سرمایه فردا، هورمونها رفقای جداییناپذیر ما و از عوامل موثر در زندگی هستند.حتی خلقوخوی ما نیز به افزایش و کاهش ترشحات هورمونها وابسته است. در طول ۵۰ سال گذشته مطالعه در حوزه هورمونها پیشرفت زیادی داشته است و مردم چندان با این مواد شیمیایی و عملکرد آنها در بدن غریبه نیستند. مردم نام آدرنالین را شنیدهاند، میدانند که در شرایط هیجانی و احساسی بدنشان مملو از آدرنالین میشود. شاید ندانند که آدرنالین مسئول افزایش ضربان قلب و افزایش گردش خونشان در این شرایط است، ولی بهخوبی متوجه میشوند که چگونه در چند ثانیه بدنشان آماده مقابله با خطر میشود.
همه از استروژن و پروژسترون هم چیزهایی میدانند و این تصور را دارند که بخش عمدهای از رفتار و عکسالعمل زنان تحت تاثیر این هورمونها قرار دارد.هورمونهای شادی به روشهای متفاوت بر رفتار و احساسات ما تاثیر میگذارند. دوپامین، سروتونین و اکسیتوسین را در نظر بگیرید، دوپامین یا همان هورمون «احساس خوب» انگیزه انسان را برای شرکت در هر فعالیتی که پاداشی به همراه دارد افزایش میدهد و در تمرکز و یادگیری موثر است، ولی همزمان همین هورمون موجب اعتیاد میشود.
هورمون اکسیتوسین را نیز همه به عنوان هورمون عشق میشناسند که روابط احساسی مانند عشق دو نفر به هم یا عشق والدین به فرزندشان را تقویت میکند.ولی همین اکسیتوسین به دلیل تقویت روابط احساسی درونگروهی میتواند به رفتار خصمانه و پرخاشگرانه نسبت به افراد گروه دیگر منجر شود. سروتونین هورمون شادی است که نهتنها بر احساسات، بلکه در تنظیم خواب و اشتها هم نقش دارد.
بیشتر مردم هورمونها را عوامل موثر در زندگی میدانند. نوسانات خلقی در واقع همان تغییر سریع از احساس شادی به احساس غم، از احساس رضایت به تحریکپذیری و عصبانیت است. عوامل زیادی تعیینکننده خلقوخوی ما هستند؛ رئیس از ما تعریف میکند، حالمان خوب میشود ولی در ترافیک گرفتار شویم، همان حال خوب جای خود را به خشم و عصبانیت میدهد. هورمونها جنسیت نمیشناسند، شاید زنان بیشتر تحت تاثیر تغییرات هورمونی باشند، ولی مردان نیز از نوسانات آن در امان نیستند.
دکتر مارتی هسلتون، استاد دانشگاه یوسیالای، در کتاب «هوش پنهانی هورمونها» اهمیت هورمونها در بقا و تکامل نسل بشر را تحلیل کرده است. او می نویسد، در طول تاریخ بسیاری از احزاب سیاسی در کشورهای مختلف تمایلی نداشتند به زنان فرصتی بدهند تا قدرت را در دست بگیرند، زیرا همواره این باور کلیشهای وجود داشته است که زنان تحت تاثیر هورمونهایشان هستند و نمیتوان برای تصمیمگیریهایی سرنوشتساز به آنها اعتماد کرد.
جو هربرت در کتاب «هورمون، استرس و تصمیمات مالی» به بررسی تاثیر سه هورمون تستوسترون، کروتیزول و اکسیتوسین بر تصمیمات مالی میپردازد. او تاکید میکند که تا چه اندازه هورمونها و تغییر آنها بر تصمیمات مالی افراد تاثیرگذار است، در حالی که این واقعیت در دنیای مالی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هربرت همچنین به نقش تستوسترون در شروع جنگها میپردازد. وی توضیح میدهد که چگونه تستوسترون با ایجاد حس رقابت به بقای گروهی از انسانها و نابودی گروههای دیگر منجر شده است.
از عوامل موثر در زندگی زنان پژوهشها نشان داده که آنها در میانه سیکل ماهیانهشان که استروژن در بالاترین میزان خود است، تمایل بیشتری برای خرید لباس و لوازم آرایشی دارند.ولی در دوره عادت ماهانه به دلیل اضطرابی که تجربه میکنند بیشتر متمایل به خریدهای هیجانی بدون برنامهریزی میشوند که معمولاً پس از آن حس پشیمانی به سراغشان میآید.مساله اینجاست که عملکرد هورمونها بسیار پیچیدهتر از آن تعریفهای سادهای است که شنیدهایم.
کمبودها در زندگی انسان همیشه تاثیرگذار بوده این موضوع می تواند کمبود ترشح هورمون یا یک ویتامین باشد. در کنار این مسأله علم اقتصاد در واکنش به یک واقعیت تلخ پدید آمد. اینکه جهان ما با کمبود منابع مواجه است و در نتیجه، هیچکس نمیتواند همه آنچه را که میخواهد داشته باشد. بنابراین او باید دست به انتخاب بزند. فدا کردن خواستهای برای خواستهای دیگر شاید یک امر بیرحمانه به نظر برسد.
واقعیت آن است که اقتصاد تنها از حقیقت تلخ ماجرا پرده برمیدارد و درصدد آن است تا این حقیقت تلخ را تا جایی که میتواند به نفع افراد تغییر دهد.
این علم واقعیت را میشناسد و به عمق خطیربودن آن واقف است.دخود را متعهد میداند که در این راه صادق باشد و با یافتن راهی به واقع، سعی میکند آن را تا آنجا که ممکن است، به نفع رویاهای افراد تغییر دهد. زمانی که از منظر علم اقتصاد خانواده به جهان نگاه میکنید، هر انسانی چه در مقام مصرفکننده و چه در مقام تولیدکننده ترجیحاتی برای خود دارد. ترجیحاتی که تحقق آنها مطلوبیت این انسانها از زندگی را ارتقا میبخشد.
معجزه رشد اقتصادی، درست از دل همین امر زاده میشود. علم اقتصاد با پذیرش ترجیحات متفاوت افراد و کمک به بهینهترین سطح از تحقق آنها معجزه رشد اقتصادی را خلق کرد. معجزهای که موجب شد تا امروز کیفیت زندگی ما قابل قیاس با نیاکان ما در دو قرن گذشته نباشد.
بیراه نیست که اگر بگویم، علم اقتصاد بهعنوان فرزند خلف عصر روشنگری، با پذیرش آزادی انسانها به ما نشان داد که آزادی معجزه میکند. آزادی نهتنها ترسناک نیست که زیباترین نعمتی است که به انسانها تعلق گرفته است. همان نعمتی که علم اقتصاد به مثابه مدافع آن، زندگی میلیونها انسان را در دو قرن اخیر، از مرگ، فقر و بیسوادی نجات داد. پس زنده باد علم اقتصاد!
براساس گزارش مرکز پژوهشها، سن ازدواج در کشور به طور چشمگیری افزایش یافته و میانگین سن ازدواج برای پسران در سال ۱۴۰۲ به ۲۸٫۳ سال رسیده است. این افزایش سن، همراه با کاهش ۴۵ درصدی نرخ ازدواج از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۱۴۰۲، نشانگر تحولات عمیقی در ساختار و نگرشهای اجتماعی نسبت به ازدواج است.
افزایش سن ازدواج به کاهش نرخ فرزندآوری و باروری منجر شده و کارکردهای خانواده را با چالش مواجه میکند.کاهش ۴۵ درصدی نرخ ازدواج از دهه ۹۰ به این سو، با توجه به روند نزولی جمعیت ازدواج کرده نسبت به جمعیت کل، نیازمند توجه فوری است. مطابق این گزارش، مسائل مالی و ظاهری به مهمترین معیارهای انتخاب همسر تبدیل شدهاند. اولویت دینداری در ازدواج کاهش یافته و در مقابل اخلاقیات و مسائل مادی برجستهتر شدهاند.
نگرش افراد به ضرورت ازدواج با افزایش سن، کاهش یافته است. نگرش مثبت جامعه به ازدواج در سنین بالاتر افزایش یافته، که این خود چالشی برای کارکردهای سنتی خانواده است. حمایتهای مالی و غیرمالی برای ازدواج جوانان و ارائه راهکارهای پلکانی برای کاهش سن ازدواج، توجه به حفظ نسبت جنسی جامعه و حمایت از ازدواج مجدد به منظور کاهش تجرد، از پیشنهادات این گزارش برای حل مشکلات است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا