 
				  به گزارش سرمایه فردا، تحصیل کودکان قربانی ضعف عملکرد مدیریت و فقر اقتصادی شده است. به همین دلیل سالانه شاهد رشد ترک تحصیل در ایران هستیم.
در سرزمینی که آموزش، حق مسلم هر کودک شمرده میشود، هنوز کودکانی هستند که پشت درهای مدرسه میمانند؛ نه بهخاطر تنبلی یا بیعلاقگی، بلکه صرفاً به دلیل نداشتن یک برگ شناسنامه. کودکانی که هویتشان در کاغذهای رسمی گم شده، اما رؤیای خواندن و نوشتن در دلشان زنده است. سالها بود که این کودکان، قربانی خلأهای قانونی و اداری بودند، اما حالا آموزش و پرورش با صدور بخشنامهای تازه، گامی مهم برای بازگرداندن آنها به چرخه آموزش برداشته است. گامی که اگرچه دیرهنگام، اما امیدبخش است؛ چرا که مدرسه، تنها جاییست که میتواند آینده را برای همه کودکان، بدون تبعیض، ترسیم کند.
براساس قوانین کشور، تحصیل، حق اساسی هر کودک ایرانی است و هیچ شرایطی نباید مانع دسترسی آنها به آموزش شود. با این حال، در ایران کودکانی هستند که به دلایل مختلف، نمی توانند به مدرسه بروند یا آن را تمام کنند. گروهی از این کودکان شامل دانش آموزانی هستند که فاقد شناسنامه یا مدارک هویتی معتبر هستند. موضوعی که باعث شده تا ثبت نام آنها به چالشی جدی در سالهای اخیر بدل شود. حالا اما آموزش و پرورش اعلام کرده که با تدوین آیین نامه ای این مشکل را حل کرده و از این پس؛ این دانش آموزان نیز می توانند در مدارس مانند بقیه بچه ها، درس بخوانند و ادامه تحصیل دهند.
اصولا فرزندان بدون شناسنامه معمولاً در یکی از گروههای زیر قرار میگیرند: کودکانی که والدین آنها به هر دلیل موفق به ثبت ولادت در اداره ثبت احوال نشدهاند، فرزندان حاصل از ازدواج مادر ایرانی با پدر خارجی که فرآیند ثبت تابعیت انجام نشده است،
کودکانی که پدر و مادرشان فاقد مدارک هویتی معتبر هستند (مثلاً اتباع خارجی فاقد اقامت قانونی)، کودکانی که به علت مفقود شدن یا ضبط مدارک، فعلاً مدرک هویتی در اختیار ندارند و کودکانی که در مناطق مرزی یا عشایری متولد شده و ثبت رسمی ولادت انجام نشده است.
از سویی طبق مقررات عمومی آموزش و پرورش، شناسنامه یا کارت ملی یکی از مدارک اصلی ثبتنام در مدارس است. در نتیجه، فقدان این مدارک ممکن است باعث شود مدیران مدارس از پذیرش دانشآموز خودداری کنند. موضوعی که در عمل باعث محرومیت آموزشی و حتی تبعات اجتماعی جدی برای کودک میشود، مگر آنکه از راهکارهای قانونی و آییننامههای خاص استفاده شود.
حالا چند سالی است که به دنبال پیگیری نهادهای حقوقی و سازمانهای مردمنهاد، وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامهها و دستورالعملهای جداگانه، به مدارس ابلاغ کرده است که هیچ کودکی نباید به دلیل نداشتن مدارک هویتی از تحصیل بازبماند.
یکی از مهمترین این بخشنامهها، دستورالعمل سال ۱۳۹۵ وزارت آموزش و پرورش است که بر اساس آن، ثبتنام کودکان «ایرانی» فاقد شناسنامه با معرفینامه اداره آموزش و پرورش منطقه و همکاری بخشداری یا فرمانداری امکانپذیر است.
در همین راستا چندی قبل رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی با اشاره به بخشنامه صادره با دستور وزیر آموزشوپرورش در خصوص جذب حداکثری افراد واجبالتعلیم و کاهش آمار بازماندگان از تحصیل، گفته بود: همانند سالهای گذشته و بر اساس مفاد این بخشنامه، ثبتنام دانشآموزان ایرانی فاقد مدارک هویتی باید دراسرعوقت انجام شود تا هیچ کودک واجبالتعلیم از مسیر آموزش محروم نماند.وی در ادامه تأکید کرد: اجرای دقیق این بخشنامه که به استانها ابلاغ شده است، با همکاری مدیران کل استانها، استفاده از ظرفیتهای محلی و تعامل با دستگاههای مرتبط، زمینه حضور و استمرار تحصیل تمامی کودکان را فراهم خواهد کرد.
به نظر می رسد این بخشنامه تا حدودی اجرایی شده باشد چرا که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بعد از اظهارات پیشین خود، از ثبتنام بیش از ۱۴ هزار و ۸۰۰ دانشآموز از زمان ارسال این بخشنامه تا ۱۶ مهر با تأکید بر ثبتنام این کودکان خبر داد و گفته: هیچ کودک ایرانی نباید به دلیل نداشتن مدارک هویتی از تحصیل بازبماند.
حکیمزاده، درباره جزئیات این بخشنامه می گوید: بخشنامه طبق دستور وزیر آموزش و پرورش ارسال شده، پیرو دستورالعمل اجرایی ثبتنام دانشآموزان در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۵، با هدف جذب حداکثری افراد واجبالتعلیم در مدارس و کاهش آمار بازماندگان از تحصیل صادر شده است.
به گفته وی، مانند چند سال گذذشته، ترتیبی اتخاذ شده تا در سال تحصیلی جاری نیز ثبتنام دانشآموزان ایرانی فاقد مدارک هویتی مانند سالهای گذشته و بر اساس ماده ۴۵ آییننامه اجرایی مدارس در اسرع وقت انجام شود. این ماده به مدیر مدرسه اجازه میدهد در موارد استثنا از دانشآموزی که فاقد مدارک هویتی و تحصیلی است، به صورت مشروط ثبتنام کند تا مدارک لازم در ادامه تحویل داده شود.
از منظر تعریف معاون آموزش و پرورش، کودکان فاقد مدارک هویتی که در سن ثبتنام قرار دارند باید طبق بخشنامه ارسالی وزیر در مدارس ثبتنام شوند ولی درباره افرادی که از نظر سنی در بازه تعریفشده نیستند، مدارس طبق ضوابط خاص خود تصمیم میگیرند و این موضوع ارتباطی با مدارک هویتی ندارد.
به زبان ساده هم اینک شرایطی فراهم شده تا اگر سن این افراد در محدوده ثبتنام مدارس باشد، در همان مدارس ثبتنام میشوند و اگر مشمول گروه سنی مدارس بزرگسالان باشند، در مدارس بزرگسال تحصیل کنند. بنابراین موضوع کبر سن ربطی به اصل دستورالعمل ثبتنام دانشآموزان فاقد مدارک هویتی ندارد.
اما شاید بد نباشد که بدانید، براساس آمارتقریبی کودکان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی به ۱۵۰ هزار نفردر سال گذشته رسیده است. به گفته حکیم زاده سال گذشته برای اولین بار حدود ۳۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بازگردانده شدند که نسبت به سال های قبل، افزایش قابل توجهی را نشان میدهد. پایش آمار دقیق بازماندگان از تحصیل در سال جاری، پس از تکمیل اطلاعات در سامانه سیدا در پایان مهرماه امکانپذیر خواهد بود.
اما این بخشنامه فقط برای کودکان ایرانی صادر شده است و کودکان اتباع را شامل نمی شود کمااینکه چندی قبل مجید پارسا، مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در این باره گفته بود: «سال گذشته حدود ۶۰ هزار دانشآموز اتباع در آموزش و پرورش شهر تهران تحصیل کردند. برای ثبت نام این دانشآموزان، از ۱۵ مرداد ماه دستورالعملی توسط امور بینالملل صادر شده است، اما ما موظفیم تنها دانشآموزانی را ثبت نام کنیم که مدارک هویتی معتبر و مورد تأیید وزارت کشور داشته باشند.»
بنا برادعای وی بر اساس قانون، مدیران مدارس اجازه ندارند دانشآموزان اتباع فاقد مدارک هویتی معتبر را ثبت نام کنند.»
فریده اسکندری، به مساله ترک تحصیل کودکان در اثر فقر اقتصادی و نبود ساختارهای حمایتی پرداخته و اینکه ابرتورم، بیکاری و رکود اقتصادی، کودکان مردم فرودست را در معرض چهار تهدید غذایی، جانی، روانی و آموزشی قرار داده است.
لولو، هیولا، اژدها و دیو هفتسر متعلق به قصهها هستند و نمیتوانند به کودکان آسیب برسانند.
اما برنامههای اقتصادی غلط، رکود، تورم و بیماری، دیوهای وحشتناکی هستند که میتوانند بچههای بیگناه را آزار دهند و آینده آنها را تباه کنند یا آنها را بکشند.
دو تهدید بسیار جدی است؛ یکی گرفتار شدن بخش زیادی از جامعه در تله فقر مطلق و دیگری تشدید نابرابری در حوزه آموزش و نگرانی اصلی این است که هر دو موضوع فشار مضاعفی به نسلهای آینده وارد میکنند.
بررسی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ به بیش از ۹۱۱ هزار نفر رسید که نشانگر رشد ۱۷ درصدی نسبت به شش سال پیش از آن بود.
همچنین بنا به مرز آمار ایران، در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ مجموعاً ۹۲۹.۷۹۸ دانش آموز در سه مقطع تحصیلی از آموزش بازماندهاند.
این آمار نشان میدهد که بیش از ۱۸ هزار دانشآموز نسبت به سال پیش از آن از تحصیل بازماندهاند.
سطح پایین استانداردهای مدارس، پایین بودن کیفیت تدریس معلمان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی پایین ماندن سطح کیفیت آموزش در کشور است.
اگر قرار باشد وضعیت آموزش به همین ترتیب ادامه یابد ما با نسلی مواجه خواهیم بود که برای آموزش و یادگیری ارزشی قائل نیست. نسلی که انگیزهای ندارد و هدف خاصی را نیز دنبال نمیکند و اساساً نیازی به فراگیری مهارتها و استفاده از فرصتها احساس نمیکند.
روز پنج شنبه کنکور ریاضی فیزیک در اهواز بود و اکثرا هم شرکت کننده حوزه تعیین شده دانش اموزان مدارس نمونه مردمی و اولیامربیان بودند. به نوعی بچه های الیت ریاضی اهواز در این حوزه جا داده بودند.
حوزه در غربی ترین نقطه شهر و به نوعی خارج از محدوده عرفی شهر اهواز بود و دور از مناطق مسکونی اصلی و فاصله به نقطه مسکونی ما چیزی شبیه اینکه از شهری به شهری دیگر عازم شوید.
محل مرکز فنی حرفه ای اهواز بود. نقطه تعجب اینجاست این همه محل و مدارس و مکانهای دانشگاهی را رها کرده بودند و اینها را به این مرکز تبعیدی فرستاده بودند.
از جمله این دانش آموزان کنکوری دختر بنده هم بود. اوج هنر بی هنران دولت نحس سیزدهم اینجا بود که محل بدون تهویه بود.
بنا به گفته دخترها که بعد از پایان مدت امتحان از حوزه خارج شدند عنوان نمودند از ساعت ورود به سالن وسایل تهویه خاموش بودند و آنها در محیط سرسام اور مسدود با گرما بالای ۵۵ درجه شهر اهواز مشغول امتحان شدند. در این وضعیت دختران اکثرا بی حال و ضعف گرفته و از رمق افتاده بودند. حال سوال اینجا است این دختران نازکتر از گل چگونه قریب به ۲،۵ ساعت باید جوابگوی سوالات ریاضی کنکور می شدند.
در این جهنمی که در اهواز موجود است. وزارت خانه اموزش عالی و مدیران این وزارتخانه چگونه فکر کردند و این جنهم را برای این موجودات بی گناه راه انداختند. یعنی عدم مدیریت تا کجا، عدم نتیجه گیری این دختران در پایان دوازده سال خون دل خوردن ها با کیست.
وقتی از مسئول حراست که در برابر سوالات و اعتراض خانواده ها قرار گرفت عدم جوابگوی مدیر حوزه با پرخاش گری عنوان می کرد که شما به مرکز اعتراض کنید که چرا کنکور اهواز را در فصل تابستان گذاشته اند، بیسوادی تا کجا. حال چه کسی جوابگوست، وزیر، مدیر کل، یا رئیس جمهور نداشته یا….. مملکت بی در وپیکر در فقدان مدیریت همین است.
تحصیل کودکان قربانی ضعف عملکرد مدیریت و فقر اقتصادی شده است. به همین دلیل سالانه شاهد رشد ترک تحصیل در ایران هستیم.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا