به گزارش سرمایه فردا، سیاستهای ارزی در ایران تحت تاثیر هفت مورد است. درآمد ارزی افزایش یافته و نرخ تثبیت شد. اما فعلا سایه ترامپ بر بازار ارز سنگینی می کند.
با تغییر دولت در ایران بحث اصلاح سیاستهای ارزی دوباره داغ شده است. در مطلب این هفته به هفت پرسش رایج در این زمینه می پردازم:
آیا امکان تک نرخی کردن ارز وجود دارد؟
پاسخ به این سوال در شرایط امروز به دلایل متعدد «خیر» است. مهمترین دلیل این است که منابع ارزی ایران از کیفیت همگنی برخوردار نیست. یعنی ارز حاصل از فروش نفت، صادرات پتروشیمی به چین، صادرات به عراق و افغانستان، صادرات صنایع کوچک و در نهایت ارز حاصل از قاچاق از لحاظ سهولت جابجایی و امکان مصرف چه برای واردات و چه برای غیر از آن (حواله و یا خرید اسکناس) تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.
آیا بانک مرکزی باعث کنترل و عدم رشد نرخ در سامانه نیما است؟
همانگونه که عنوان شد، بخش عمده عرضه ارز در سامانه نیما مرتبط با صادرکنندگان بزرگ در مبادی مشخص است که برای آن، در قالب ثبت سفارشهای مجاز تقاضای مشخص و محدودی وجود دارد. به این ترتیب، مساله در سامانه نیما صرفا نرخ نیست بلکه کیفیت ارز موجود و امکان استفاده از آن برای متقاضیان مطرح است.
این مورد در خصوص ارزهای نفتی هم صدق می کند. پس این تصور که اگر بانک مرکزی پای خود را از سامانه نیما کنار بکشد و مثلا نرخ دلار ۵۸ هزار تومانی موسوم به آزاد را بپذیرد موجب تک نرخی شدن ارز خواهد شد نادرست است؛ چنین اقدامی صرفا منجر به تولد یک نرخ جدید در سطوحی بالاتر از نرخ نیمای کشف شده برای تامین «تقاضای غیر نیمایی» خواهد شد.
آیا حذف ارز ۲۸۵۰۰ تورم زاست؟
اگر منظور از تورم، جهش شاخص قیمتها در یک ماه باشد پاسخ مثبت است. قبلا سابقه این امر در تورم ۱۲ درصدی اریبهشت ۱۴۰۱ مشاهده شد و تکرار آن نتیجه متفاوتی در برندارد.
آیا باید به سیاست تخصیص ارز ترجیحی برای کالای اساسی ادامه داد؟
پاسخ به زعم نگارنده منفی است. نه از این جهت که باعث کنترل تورم قیمت کالاهای اساسی نمی شود بلکه از این جهت که ادامه آن باعث بیش مصرف و اتلاف و قاچاق کالا و فشار بر منابع ارزی محدود کشور است. جایگزین آن پرداخت یارانه یا سبد کالای مستقیم به افراد است.
آیا می توان با بستن حساب سرمایه مانع از خروج ارز از کشور شد؟
اجرای سیاست کنترل حساب سرمایه منوط به این پیش فرض بنیادین است که بانک مرکزی واسطه ی کلیه عملیات ارزی در چهارچوب مبادلات خارجی یک کشور قرار گیرد (مشابه چین).
این امر در ایران به دلیل تحریم بانک مرکزی و عدم امکان الزام کلیه صادرکنندگان به واریز درآمدها به حساب مستقل نهاد مزبور ممکن نیست و این یکی از مهمترین ملاحظات هر نوع سیاستگذاری ارزی در شرایط امروز ایران است.
آیا انتخابات آمریکا بر بازار ارز در ایران اثرگذار است؟
جواب من به این سوال مثبت است. نه به این دلیل که رییس جمهور آمریکا می تواند محدودیت های تازه بر درآمدهای ارزی ایران اعمال کند، بلکه به این دلیل که واردکنندگان از ایران (عمدتا چینی ها) و نیز واسطه های جابجایی پول (عمدتا در امارات) بنا بر استقرای تاریخی، رفتار متفاوتی بسته به برداشت خود از سیاستهای کاخ سفید در برابر ایران از خود نشان می دهند.
آیا باید به سمت آزادسازی سیاست های ارزی و تجاری حرکت کرد؟
سخن مشهوری در اقتصاد هست که می گوید «اقتصاد آزاد مربوط به دوران صلح است نه جنگ». سوابق تاریخی نشان می دهند که در دوره منازعات بین کشورها، سیاستهای کنترلی و متمرکز اقتصادی نظیر بالابردن تعرفه ها، ممنوعیت واردات، تخصیص منابع توسط دولتها و … اوج گرفته که منطق آن ضرورت استفاده و هدایت منابع محدود موجود برای پیروزی در جنگ است. «تحریم» نیز از انواع جنگ مدرن اقتصادی است. به این ترتیب، اجرای سیاستهای آزادسازی تا قبل از رفع تحریم ها، عملا به معنای بالا بردن آسیب پذیری اقتصاد کشور از طریق زمینه سازی برای شوک ارزی جدید است.
تصمیماتی نظیر آزادسازی تخصیص ارز به واردکنندگان کالای غیر اساسی (نظیر خودرو) ، اجرای سیاست انبساط پولی (کاهش بهره)، تخصیص ارز مسافرتی، اعطای معافیت های مالیاتی و… بنا بر استقرای تاریخی از جمله رویکردهای متناقض با اقتضای مدیریت اقتصاد جنگی (پیش از اطمینان از رفع تحریم) است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا