دلایل گرانی مسکن در اسرائیل بعد از حملات موشکی ایران کمبود زمین است. به همین دلیل قیمت مسکن در اسرائیل بعد از حملات موشکی ایران ۱۰۰ درصد افزایش یافته است.
به گزارش سرمایه فردا، در پی حمله موشکی گسترده ایران به رژیم صهیونسیتی، تلآویو با یکی از پیچیدهترین بحرانهای مسکن در تاریخ معاصر خود مواجه شده است. این بحران نهتنها ناشی از تخریب فیزیکی زیرساختهاست، بلکه ریشه در بیثباتی روانی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ دارد. بازار مسکن سرزمین های اشغالی که پیش از این نیز با چالشهایی مانند کمبود عرضه و افزایش قیمتها روبهرو بود، اکنون درگیر یک بحران چندلایه شده است که ابعاد آن بهسرعت در حال گسترش است.
در نخستین روزهای پس از حمله، گزارشها حاکی از تخریب گسترده واحدهای مسکونی در شهرهایی چون تلآویو، حیفا، اشدود و بئرشبع بود. بسیاری از این مناطق به دلیل نزدیکی به مراکز نظامی یا صنعتی، تحت تاثیر حملات قرار گرفتند. در نتیجه، هزاران خانواده خانههای خود را اچرها کرده و به مناطق مرکزی یا جنوبی کشور پناه بردهاند. این جابهجاییهای گسترده، فشار مضاعفی بر زیرساختهای شهری، خدمات عمومی و بازار اجاره وارد کرده است.
افزایش تقاضا برای مناطق امنتر و کاهش شدید عرضه، موجب جهش ناگهانی قیمتها در بازار مسکن شده است. در برخی مناطق، قیمت خرید و اجاره مسکن تا دو برابر افزایش یافته و مستأجران با قراردادهای کوتاهمدت و نرخهای نجومی مواجهاند. همزمان، پروژههای ساختمانی متوقف شدهاند یا با تأخیر مواجهاند، چرا که سرمایهگذاران از ریسکهای امنیتی واهمه دارند و کمبود مصالح ساختمانی و نیروی کار نیز روند بازسازی را کند کرده است.
در این میان، واکنشهای اجتماعی نیز شدت گرفته است. اعتراضات مردمی نسبت به ناکارآمدی اسرائیل در مدیریت بحران افزایش یافته و برخی تحلیلگران معتقدند این بحران میتواند به تغییرات سیاسی گسترده در ساختار حاکمیت اسرائیل منجر شود. در چنین شرایطی، آینده بازار مسکن اسرائیل بهشدت وابسته به تحولات سیاسی، نظامی و اقتصادی پیشرو خواهد بود. در ادامه، پنج سناریوی کلیدی برای آینده این بازار ترسیم میشود:
نخستین سناریو، رکود جنگی بلندمدت است. در صورت تداوم درگیریها، بازار مسکن وارد رکودی عمیق خواهد شد. معاملات ملکی کاهش مییابد، پروژههای جدید متوقف میشوند و سرمایهگذاران به بازارهای امنتر پناه میبرند. این وضعیت میتواند منجر به افزایش خانههای خالی، کاهش ارزش داراییهای ملکی و تعمیق بحران اقتصادی شود.
سناریوی دوم، تورم شدید و بیثباتی اقتصادی است. اگر بحران اقتصادی ناشی از جنگ تشدید شود، بازار مسکن نیز دچار تورم افسارگسیخته خواهد شد. افزایش قیمت مصالح، کاهش قدرت خرید مردم و بالا رفتن نرخ بهره بانکی، خرید مسکن را برای بسیاری غیرممکن میکند. در این شرایط، بازار مسکن به کالایی لوکس برای طبقات بالا تبدیل خواهد شد و شکاف طبقاتی در حوزه مسکن عمیقتر میشود.
در نهایت، سناریوی سوم به مهاجرت معکوس و کاهش جمعیت شهری اشاره دارد. در صورت تداوم ناامنی، بخشی از جمعیت ممکن است به مناطق روستایی یا حتی خارج از کشور مهاجرت کنند. این مهاجرت معکوس میتواند منجر به کاهش تقاضا در شهرهای بزرگ، افزایش خانههای خالی و تغییر الگوی سکونت در کشور شود. تمرکز جمعیتی به سمت مناطق کمریسکتر خواهد رفت و شهرهای بزرگ ممکن است بخشی از پویایی اقتصادی و اجتماعی خود را از دست بدهند.
در مجموع، بحران مسکن در اسرائیل پس از حمله ایران، صرفاً یک بحران ساختوساز نیست، بلکه بازتابی از یک بحران عمیقتر در حوزه امنیت، اقتصاد و سیاست است. آینده این بازار بهشدت به نحوه مدیریت بحران، پایان یا ادامه درگیریها، و میزان مداخله دولت بستگی دارد. اگر رژیم صهیونسیتی همچنان بحران ساز باشد، این بحران میتواند به یک بحران اجتماعی فراگیر تبدیل شود که پیامدهای آن سالها در سرزمین های اشغالی ادامه خواهد داشت.
در نهایت، مسیر پیشروی بازار مسکن رژیم در پی حمله موشکی ایران، به مجموعهای از عوامل درهمتنیده بستگی دارد: پایان یا ادامه درگیریها، توان دولت در سیاستگذاری مؤثر، میزان مشارکت بینالمللی، و واکنش جامعه مدنی. اگرچه بحران فعلی بسیار عمیق و پرهزینه است، اما میتواند بهعنوان یک نقطه عطف تاریخی برای بازتعریف سیاستهای مسکن و توسعه شهری در سرزمین های اشغالی عمل کند. این بحران، فرصتی نادر برای بازنگری در ساختارهای فرسوده، نابرابر و ناکارآمدی است که سالها در بازار مسکن اسرائیل ریشه دواندهاند.
نقش بازیگران بینالمللی در این مسیر بسیار تعیینکننده خواهد بود. ایالات متحده، بهعنوان اصلیترین متحد اسرائیل، احتمالاً در قالب کمکهای مالی، فنی و امنیتی وارد عمل خواهد شد. بستههای حمایتی برای بازسازی زیرساختها و تأمین مالی پروژههای مسکن میتواند به احیای سریعتر بازار کمک کند، هرچند ممکن است این کمکها مشروط به اصلاحات اقتصادی یا سیاسی خاصی باشند.
اتحادیه اروپا نیز ممکن است از طریق نهادهایی مانند بانک سرمایهگذاری اروپا یا صندوق توسعه منطقهای، در بازسازی مشارکت کند، اما برخی کشورهای اروپایی ممکن است به دلیل ملاحظات حقوق بشری یا سیاسی، کمکهای خود را محدود یا مشروط کنند. در سوی دیگر، چین و برخی کشورهای آسیایی ممکن است از فرصت استفاده کرده و در پروژههای بازسازی سرمایهگذاری کنند، که این مشارکت میتواند به ورود فناوریهای نوین ساختوساز و کاهش هزینهها کمک کند، هرچند ممکن است با حساسیتهای ژئوپلیتیکی همراه باشد.
بحران فعلی نابرابریهای موجود در بازار مسکن را آشکار کرده است. دولت نمیتواند با سیاستهای نونی، به تأمین مسکن برای اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر بپردازد و از گسترش شکاف طبقاتی جلوگیری کند. افزون بر این، بحران میتواند زمینهساز وضع قوانین جدید مالکیت، اجارهداری و مالیات بر املاک شود؛ ااقداماتی که میتوانند به فشار بیشتر در بازار مسکن وارد کنند.
با این حال، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، رویکردی انسانی و عدالتمحور به مسئله مسکن است. خانه، تنها یک ساختمان نیست؛ بلکه سنگبنای امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعهای است. اگر دولت اسرائیل بتواند از این بحران بهعنوان فرصتی برای بازسازی نهفقط ساختمانها، بلکه اعتماد عمومی، عدالت اجتماعی و انسجام ملی استفاده کند، شاید بتواند از دل ویرانی، بنیانی نو بنا نهد. در غیر این صورت، بحران مسکن میتواند به بحرانی ساختاریتر و پایدارتر تبدیل شود که پیامدهای آن سالها ادامه خواهد داشت.
براساس این گزارش می توان نتیجه گرفت که بحران مسکن در سرزمینهای اشغالی پس از حمله موشکی ایران، صرفاً یک پیامد فیزیکی ناشی از تخریب زیرساختها نیست، بلکه بازتابی از یک فروپاشی چندلایه در سطوح امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. جهش ناگهانی قیمتها، توقف پروژههای عمرانی، مهاجرت داخلی و افزایش نارضایتی عمومی، همگی نشانههایی از شکنندگی ساختارهای موجود در مواجهه با بحرانهای بزرگ هستند. این وضعیت، رژیم صهیونیستی را در برابر یک آزمون تاریخی قرار داده است: یا با اتخاذ رویکردی تنش زا، شفاف و مسیر بازسازی اعتماد عمومی و بازتعریف سیاستهای مسکن را در پیش می گیرد؛ یا در صورت تداوم ناامنی و بیثباتی، با بحرانی ساختاری و مزمن مواجه می شود که فراتر از بازار مسکن، بنیانهای مشروعیت و انسجام اجتماعی را نیز تهدید خواهد کرد.
در نهایت، آینده این بحران نهتنها به پایان یا ادامه درگیریها، بلکه به حمایت طرف های غربی از رژیم بستگی دارد. اگرچه شرایط کنونی دشوار و پرهزینه است، اما میتواند بهعنوان زمانی نادر برای بازگشت یهودیان به سرزمین های اصلی آنها باشد. چراکه ساختارهای فرسوده و انزوای این رژیم باعث شده که که اگر جامعه یهودیان به سادگی از کنار آن بگذرند ممکن است به نقطهای بیبازگشت در مسیر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی برسند که در آن وضعیت دیگر حامیان غربی نیز نمی توانند آنها ار از آن گرداب خلاص کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا