زیاد کار کردن همیشه نشانه تلاش نیست—گاهی از ناتوانی در حفظ مرزهای شخصی و مدیریت زمان حکایت دارد. در کتاب «چطور تعادل بین کار و زندگی را پیدا کنیم؟» ایگل مارش میگوید تعادل یک فرآیند شخصی و پویاست، نه یک هدف ثابت. اگر بتوانیم «نه» گفتن را یاد بگیریم، اولویتها را درست بچینیم، و خودمان را بخشی از کار بدانیم، آن وقت شاید به آن توازن طلایی نزدیکتر شویم
رضا حیـدرینژاد: زیاد کار کردن نشانه تلاش نیست؛ گاهی نشانه ضعف در مدیریت زمان و مرزهای شخصی است…!
🔹آیا میتوان بین شغل، خانواده، سلامت، و خود واقعیمان تعادل برقرار کرد؟ ایگل مارش در کتاب «چطور تعادل بین کار و زندگی را پیدا کنیم؟» به این پرسش پاسخ داده و معتقد است تعادل بین کار و زندگی بسیار مهمتر از آن است که فقط بر عهده کارفرما گذاشته شود، این تعادل باید توسط خود فرد ایجاد شود.
🔹تعادل، مساوات نیست. بلکه اولویتبندی است، نباید به همه چیز به یک اندازه زمان بدهیم، بلکه باید بدانیم در هر مرحله از زندگی، چه چیزی مهمتر است.
🔹”نه” گفتن یک مهارت ضروری است، برای حفظ مرزهای سلامت، باید بتوانیم به درخواستهایی که خارج از توان یا اهدافمان هستند «نه» بگوییم.
🔹توجه به خود، بخشی از کار است، نه تضاد آن، مراقبت از خود، به ما انرژی میدهد تا در کار نیز موفقتر باشیم. خواب، ورزش، تفریح، رابطه با عزیزان بخشی از کار و زندگی است.
🔹نویسنده پیشنهاد میدهد هر هفته چند دقیقه برنامههای خود را بازبینی کنید و برای ارزیابی تعادل بین حوزههای مختلف زندگی وقت بگذارید. تعادل بین کار و زندگی یک حالت ثابت یا کامل نیست، بلکه یک فرآیند پویا و متغیر است که نیاز به بازبینی مداوم دارد.
🔹ایگل مارش معتقد به تکنیک “مینیموم مؤثر” است، گاهی انجام دادن «بهاندازهی کافی خوب» بهتر از تلاش برای کاملگرایی است.
🔹تعاریف شخصی از موفقیت، متفاوت است، نباید موفقیت را تنها با معیارهای شغلی یا مالی بسنجیم، شادی و رضایت درونی هم بخشی از موفقیت واقعی است.
نکته: مدیران برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی باید بینش واقعبینانه نسبت به کار و زندگی داشته باشند، بدیهی است حفظ کامل ثبات، تعادل نیست! زندگی متعادل، یعنی توانایی تنظیم مجدد و تغییر و تحول…!
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا