پهلو گرفتن کشتی «استانبول بریج» در بندر فلیکساستو انگلیس تنها یک رویداد تجاری نبود؛ این سفر از مسیر اقیانوس منجمد شمالی، نماد جاهطلبیهای ژئوپلیتیک چین در قلمروهای نوظهور قدرت جهانی است. پکن با برنامهریزی بلندمدت، از اعماق دریا تا قطب شمال و فضا را به میدان رقابت بدل کرده و میکوشد زمین بازی آینده را خود طراحی کند.
به گزارش سرمایه فردا، در نگاه نخست، ورود کشتی باری «استانبول بریج» به بندر فلیکساستو در ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ رویدادی عادی جلوه میکرد؛ بریتانیا سومین مقصد صادراتی چین است و رفتوآمد کشتیهای باری میان دو کشور امری روزمره است. اما آنچه این سفر را به رخدادی کمسابقه بدل کرد، مسیر حرکت کشتی بود: نخستین شناور بزرگ چینی که مستقیم از اقیانوس منجمد شمالی وارد اروپا شد. این مسیر تازه، زمان سفر را به ۲۰ روز کاهش داد؛ چندین هفته کوتاهتر از مسیرهای سنتی کانال سوئز یا دماغه امیدنیک. پکن این اقدام را «فتحی ژئوپلیتیک» و گامی برای تثبیت زنجیرههای تأمین جهانی خواند، اما پیام اصلی در لایههای پنهان آن نهفته بود؛ نمایش گستره جاهطلبیهای اقتصادی و امنیتی چین در قلمروهای تازه قدرت.
چین از دهه ۱۹۵۰ بهدنبال رقابت در «مرزهای حقیقی و استعاری جهان» بوده است؛ از اعماق اقیانوسها و قطب شمال و جنوب گرفته تا فضا، فضای مجازی و نظام مالی بینالمللی. این حوزهها امروز بنیانهای راهبردی قدرت جهانی را شکل میدهند: کنترل منابع حیاتی، تعیین آینده اینترنت، بهرهبرداری از امتیاز ارز ذخیره جهان و ایجاد سپر امنیتی در برابر تهدیدهای نوظهور. شیجینپینگ بارها تأکید کرده است که چین باید زمین بازی را خود بسازد تا قوانین آینده را نیز خود بنویسد.
از دهه ۱۸۷۰ که نخستین نمونه «گرههای چندفلزی» از اعماق اقیانوس استخراج شد، تا دهه ۱۹۷۰ که شرکت آمریکایی «دیپسی ونچرز» مدعی شد میتواند نیاز نظامی آمریکا به نیکل و کبالت را از بستر اقیانوس آرام تأمین کند، نگاه به منابع زیر دریا اهمیت یافت. هرچند آن پروژه متوقف شد، اما همین دوره به شکلگیری «کنوانسیون حقوق دریاها» و تأسیس «سازمان بستر دریا» انجامید. چین از اواخر دهه ۱۹۷۰ تحقیقات گستردهای در این عرصه آغاز کرد؛ از ساخت زیردریاییها و رباتهای استخراج تا ایجاد انجمن پژوهش و توسعه منابع معدنی اقیانوس در ۱۹۹۰ و گنجاندن استخراج اعماق در برنامههای پنجساله از ۲۰۱۱. در ۲۰۱۶ نیز قانونی جامع برای توسعه توان علمی و تجاری در این حوزه تصویب شد. امروز چین بزرگترین ناوگان شناورهای تحقیقاتی جهان را دارد و شیجینپینگ اعماق دریا را «گنجینهای ناشناخته» میخواند. با این حال، مخالفتها جدی است؛ چین با تعلیق استخراج به دلیل نگرانیهای زیستمحیطی مخالفت کرده و در برابر حدود ۴۰ کشور قرار گرفته است. حتی متحدان بریکس مانند برزیل و آفریقای جنوبی خواهان احتیاطاند و هند نگران استفاده نظامی چین از شناورهای پژوهشی است.
شیجینپینگ در ۲۰۱۴ اعلام کرد که چین باید به «قدرت بزرگ قطبی» بدل شود؛ منطقهای که ۱۳ درصد نفت و ۳۰ درصد گاز کشفنشده جهان را در خود جای داده است. ذوب یخها مسیرهای تازهای مانند همان مسیر «استانبول بریج» را گشوده است. چین در «کتاب سفید قطب شمال» (۲۰۱۸) از ایجاد «جاده ابریشم قطبی» سخن گفت و تلاش کرد حاکمیت قطب را از کشورهای ساحلی به موضوعی جهانی تبدیل کند. اقدامات چین شامل تشکیل اداره اقیانوسی دولت در ۱۹۶۴، تأسیس مؤسسه پژوهشهای قطبی شانگهای در ۱۹۸۹ و دریافت مقام ناظر در شورای قطب شمال در ۲۰۱۳ بوده است. اما مقاومت کشورهای غربی شدت گرفته؛ کانادا، دانمارک، ایسلند و سوئد چندین پروژه بزرگ چینی را لغو کردهاند و از ۵۷ پروژه پیشنهادی تنها ۱۸ مورد فعال مانده است. در مقابل، روسیه پس از جنگ اوکراین دروازههای خود را به روی چین گشود و همکاریهای بیسابقهای در زمینه معدن، بندر، راهآهن و مانورهای مشترک شکل گرفت. با این حال، روسیه هنوز طرح چین برای افزایش نقش در حکمرانی قطب را بهطور رسمی نپذیرفته است.
چین از ۱۹۵۶ فضا را «اولویت امنیت ملی» اعلام کرد. پس از پرتاب ماهوارههای آمریکا و شوروی، مائو گفت: «ما هم ماهواره خواهیم ساخت» و در ۱۹۷۰ نخستین ماهواره چینی به مدار رفت. از آن زمان، برنامه فضایی چین با سرعت گسترش یافته است؛ انتشار نخستین کتاب سفید فضا در ۲۰۰۰، انجام نخستین پرواز سرنشیندار و تمرکز بر ماه و اعماق فضا بخشی از این مسیر است. شیجینپینگ در ۲۰۱۷ نقشه راهی برای تبدیل چین به قدرت شماره یک فضایی تا ۲۰۴۵ ارائه کرد. امروز چین بیش از ۷۰۰ ماهواره در مدار دارد که یکسوم آنها نظامیاند و تواناییهای جنگ فضایی و هشدار زودهنگام تولید کرده است. مهمترین طرح مشترک چین و روسیه، «ایستگاه بینالمللی پژوهشهای قمری» در قطب جنوب ماه است؛ پایگاهی با هدف جذب ۵۰ کشور و ۵۰۰۰ پژوهشگر که رقیب مستقیم برنامه آرتمیس آمریکا محسوب میشود.
چین از همان ابتدای ورود اینترنت به عرصه جهانی، آن را نه صرفاً یک ابزار ارتباطی، بلکه یک میدان رقابت ژئوپلیتیک تلقی کرد. در دهه ۱۹۹۰، پکن نخستین دیوارهای دیجیتال خود را بنا نهاد؛ پروژهای که بعدها به «دیوار آتش بزرگ» شهرت یافت و به الگویی برای کنترل جریان اطلاعات بدل شد. امروز، چین نهتنها بزرگترین شبکه فیلترینگ و نظارت اینترنتی جهان را در اختیار دارد، بلکه در حال تدوین استانداردهای فنی و پروتکلهای جدیدی است که میتواند آینده اینترنت را بازنویسی کند. طرحهایی مانند «اینترنت ۵G بومی»، «پروتکلهای مستقل DNS» و سرمایهگذاری در هوش مصنوعی و کلانداده، بخشی از همین راهبرد است. هدف روشن است: کاهش وابستگی به زیرساختهای غربی و تبدیل شدن به معمار قواعد فضای مجازی.
یکی دیگر از عرصههای رقابت، نظام مالی بینالمللی است. چین با راهاندازی «یوان دیجیتال» و گسترش شبکه پرداختهای فرامرزی، میکوشد وابستگی به دلار را کاهش دهد. پروژه «سیستم پرداخت بینبانکی چین» (CIPS) بهعنوان جایگزینی برای سوئیفت معرفی شده و در همکاری با کشورهای بریکس و برخی اقتصادهای نوظهور، در حال گسترش است. پکن بهخوبی میداند که کنترل ارز ذخیره جهانی، یکی از ستونهای قدرت آمریکا در قرن بیستم بوده است. بنابراین تلاش دارد با ترکیب فناوریهای نوین و اتحادهای اقتصادی، سهم خود را در نظام مالی آینده افزایش دهد.
چین همچنین به دنبال ایجاد سپرهای امنیتی چندلایه است؛ از دفاع سایبری گرفته تا سامانههای هشدار زودهنگام فضایی و دریایی. در سالهای اخیر، تمرکز بر «جنگهای ترکیبی» و تهدیدهای غیرمتعارف مانند حملات سایبری، بیوتروریسم و تغییرات اقلیمی در دستور کار قرار گرفته است. پکن با سرمایهگذاری در پژوهشهای زیستفناوری و انرژیهای نو، میخواهد نهتنها از آسیبپذیریهای داخلی بکاهد، بلکه در سطح جهانی به بازیگری تعیینکننده بدل شود.
چین با حرکت همزمان در چندین جبهه ــ اعماق دریا، سرمای قطب، فضای بیکران، اینترنت و نظام مالی جهانی ــ نشان داده است که رقابتش با غرب صرفاً در سطح تجارت یا فناوری نیست. این کشور در حال ساختن بنیانهای زیربنایی قدرتی است که میتواند نقشه دهههای آینده را بازتعریف کند. جاهطلبیهای پکن، از کنترل منابع حیاتی تا تدوین قواعد فضای مجازی و مالی، تصویری از نظمی تازه را ترسیم میکند؛ نظمی که در آن چین نه بازیگر، بلکه معمار زمین بازی خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا