حبابی که با سقوط ارزش ذاتی اهرمی ها ترکید؛ نه با صعود قیمت‌ها

حبابی که با سقوط ارزش ذاتی اهرمی ها ترکید؛ نه با صعود قیمت‌ها

در حالی که بازار سرمایه در هفته‌های اخیر شاهد کاهش فاصله قیمتی صندوق‌های اهرمی با ارزش خالص دارایی (NAV) بوده، این همگرایی نه حاصل رشد قیمت‌ها، بلکه نتیجه افت ارزش ذاتی صندوق‌هاست—نشانه‌ای از بازتاب انتظارات منفی در دل بازار پیش از وقوع بحران‌های رسمی.

محمود مرادی در یادداشتی برای پایگاه خبری تحلیل بازار به روند شکل‌گیری «حباب منفی» در صندوق‌های اهرمی از اواخر اردیبهشت پرداخت. جزئیات را در ادامه بخوانید؛

زمانی که هنوز خبری از جنگ ۱۲ روزه یا بحران‌های ناترازی در حوزه آب و برق نبود. با این حال، بازار سرمایه پیش‌دستانه عمل کرد و بخشی از نگرانی‌ها و انتظارات منفی نسبت به آینده را در قیمت‌ها منعکس ساخت. این رفتار، نمونه‌ای از آن چیزی است که در نظریه «کارایی بازار» توصیف می‌شود؛ جایی که قیمت‌ها نه‌تنها بازتاب شرایط فعلی، بلکه آینه‌ای از پیش‌بینی‌های آینده‌اند.

در آن دوره، با وجود روزهای سبز بورس، فاصله میان قیمت واحدهای صندوق‌های اهرمی و NAV آن‌ها برای بسیاری از فعالان بازار غیرمنطقی به نظر می‌رسید. اما تجربه‌های مشابه در بازارهای ارز، طلا و خودرو نیز نشان داده‌اند که مداخلات دستوری شاید در کوتاه‌مدت اثرگذار باشند، اما در بلندمدت، این عوامل بنیادی هستند که مسیر بازار را تعیین می‌کنند و آن را به سمت تعادل بازمی‌گردانند.

نکته قابل تأمل اینجاست که در روزهای اخیر، حباب منفی این صندوق‌ها کاهش یافته است؛ اما نه به دلیل رشد قیمت واحدها، بلکه به‌واسطه افت NAV آن‌ها. به بیان دقیق‌تر، فاصله قیمتی پر شده، اما نه از مسیر بهبود بازار، بلکه از مسیر کاهش ارزش ذاتی. این اتفاق، بار دیگر اهمیت تحلیل‌های بنیادی و نقش انتظارات در رفتار بازار را برجسته می‌سازد.

ماجرای صندوق‌های اهرمی

آنچه در ماجرای صندوق‌های اهرمی رخ داد، نه صرفاً یک اصلاح قیمتی، بلکه یک هشدار ساختاری بود: بازار سرمایه ایران به مرحله‌ای رسیده که انتظارات منفی، پیش از وقوع بحران‌های رسمی، در رفتار سرمایه‌گذاران منعکس می‌شود. این یعنی اعتماد به سازوکارهای بنیادی کاهش یافته و سرمایه‌گذاران بیش از پیش به نشانه‌های غیررسمی و تحلیل‌های پیش‌نگر تکیه می‌کنند.

کاهش حباب منفی از مسیر افت NAV، نه‌تنها نشانه‌ای از ضعف در ارزش‌گذاری دارایی‌هاست، بلکه گویای آن است که بازار به جای بازیابی، در حال تطبیق با واقعیتی تلخ‌تر است. این تطبیق، اگر با اصلاحات ساختاری در سیاست‌گذاری، شفاف‌سازی اطلاعات مالی، و تقویت اعتماد عمومی همراه نشود، می‌تواند به بی‌ثباتی‌های عمیق‌تری در آینده منجر شود.

در واقع، صندوق‌های اهرمی این‌بار نه قربانی نوسانات قیمتی، بلکه آیینه‌ای از بحران اعتماد و ناکارآمدی در پیش‌بینی‌پذیری اقتصاد شدند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *