در شرایطی که اقتصاد ایران با بحرانهای عمیق و ناکارآمدیهای ساختاری مواجه است، بازگشت به مدل موفق دهه ۱۳۴۰ و احیای تیم چهار نفره توسعهگرا میتواند نقطه عطفی در مسیر نجات باشد. تجربه تاریخی نشان میدهد که تنها با توافقی بلندمدت میان حاکمیت و کارآفرینان بزرگ، میتوان ریسکهای بزرگ را پذیرفت و مسیر توسعه صنعتی و زیستمحیطی کشور را هموار کرد.
به گزارش سرمایه فردا، علی بابایی: اقتصاد ایران در دهههای اخیر با چالشهایی پیچیده و چندلایه مواجه بوده است؛ از رکود مزمن و کاهش بهرهوری گرفته تا بحرانهای زیستمحیطی و فرسایش سرمایه اجتماعی. در چنین شرایطی، بازخوانی تجربههای موفق گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد. یکی از درخشانترین نمونههای تاریخی در این زمینه، عملکرد «تیم چهار نفره» در دهه ۱۳۴۰ است که با اتخاذ سیاستهای جسورانه و حمایت هدفمند از کارآفرینان بزرگ، توانست اقتصاد ایران را از رکود خارج کرده و به یکی از دورههای طلایی رشد اقتصادی برساند. اکنون، در میانه بحرانهای انباشته، زمان آن فرا رسیده است که با نگاهی واقعگرایانه و مبتنی بر تجربه، بار دیگر به سراغ همان الگوی موفق برویم و مسیر احیای اقتصاد ملی را با مشارکت فعال بخش خصوصی و کارآفرینان دلسوز کشور بازتعریف کنیم.
▫️بدون تردید، الکساندر همیلتون، مهمترین سیاستگذار در طول تاریخ است که در تلاش برای توسعه صنعتی و اقتصادی ایالات متحده در دهه ۱۸۳۰، اقدام به دخالت مستقیم در اقتصاد نمود. همیلتون معتقد بود که توسعه اقتصادی یک کشور، که آن زمان نیازمند سرمایه گذاریهای بزرگ مقیاس و پرریسک بر روی توسعه جاده ها و خطوط راه آهن بود، صرفا از طریق ارائه رانت انحصاری و انعقاد قراردادهای بلندمدت تضمینی به طبقه کارآفرینان بزرگ و سرمایه داران (مشروط به ورودشان به این فعالیتهای پرریسک) امکان پذیر است. البته به تدریج دموکراتها و به خصوص رئیس جمهور جکسون، با شعار برابری برای همه، به مخالفت با چنین رانتهای انحصاری پرداختند؛ و این جنگ نظری، همچنان تا به امروز در ایالات متحده پابرجاست.
▫️جالب است که شاهد همین رویکرد همیلتونی، در دهه ۱۳۴۰ ایران نیز بوده ایم. در ابتدای دهه ۴۰، اقتصاد ایران گرفتار رکود بزرگی بود و برای خروج از رکود، نه منابع دولت کفاف میداد و نه منابع بانکها. در همان زمان، تیم چهار نفره ای به رهبری وزیر اقتصاد علینقی عالیخانی و عضویت رضا نیازمند (رییس وقت سازمان گسترش) مسئول کشف راهکار خروج از رکود شدند. گروه چهار نفره در ابتدا به راه حلی نمیرسد. اما سرانجام یک نفر سرنخ رکود را می یابد. همانگونه که خود رضا نیازمند توصیف میکند، آن سرنخ، چیزی نبود مگر اعطای رانت انحصاری بلندمدت به تاجران بزرگ آن زمان ایران، با هدف تشویق آنان به تاسیس کارخانجات تولید داخل اقلام وارداتی؛ و اساسا ورود همین بازیگران موجب شد تا یکی از طلایی ترین دوران اقتصاد ایران از لحاظ رشد اقتصادی رقم بخورد.
▫️ البته پس از انقلاب و تحت تاثیر عزیزان مارکسیست و حتی ملی مذهبی مان، آن رویکرد کنار گذاشته شد و کارآفرینان بزرگ از جریان اقتصاد کنار گذاشته شدند (همان لیست معروف ۵۲ کارآفرین بزرگ) و ذیل یکی از عجیب ترین اصول قانون اساسی، یعنی اصل ۴۴، ایران سکان هدایت خود را به یک بازیگر دیگر، یعنی دولت سپرد.
▫️ البته فقط چهار دهه کافی بود که همه ایرانیان، در همه ارکان جامعه و سیاست، به ناکارآمدی کامل این بازیگر پی برند. پس از ۴ دهه سلطه این بازیگر، ایران در حال دست و پا زدن در دریایی از چالشهای بزرگ اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی است. از طرف دیگر، خود دولت نیز، از بروکراسی شدید و دست و پاگیر، تغییرات پی در پی مدیران ارشد، باج خواهی بی پایان نمایندگان مجلس، نظام دستمزد بسیار پایین و خروج بدنه متخصص، و از تشتت عجیب نظام تصمیم گیری، کاملا خسته و بی انگیزه شده است.
▫️اما چه باید کرد؟ آیا همانگونه که اقتصاددانان بازار معتقدند، الزاما دولت باید پایش را از تمام عرصه های اقتصاد و جامعه بیرون کشد؟ در بلندمدت جواب “تقریبا بله” است؛ اما همین امروز چه؟ اگر با این دست فرمان، اساسا آینده ای نتوان متصور بود چه؟ چه بازیگر دیگری وجود دارد که حاضر است همین امروز ریسک بسیار سنگینی را متقبل شده و ناکارآمدیهای انباشته شده در اقتصاد و جامعه را از پیش پای کشور بردارد؟ چه بازیگر دیگری وجود دارد که اساسا همین امروز، دارای انگیزه، ابتکار، توانمندی مدیریتی و منابع مالی لازم برای انجام چنین ریسکی است؟
▫️خوشبختانه پاسخ در خود تاریخ نهفته است؛ ما یک بار آن را آزموده ایم و نقطه عطف درخشانی را نیز تجربه کرده ایم. ایران امروز، نیازمند همان مسیر است؛ و آن چیزی نیست مگر ظهور توافقی جدید و ویژه میان حاکمیت با همان بازیگرانی که یکبار در گذشته آزمون خود را پس داده اند: یعنی کارآفرینان بزرگ و آماده ی پذیرش ریسک زیاد (که ماهیت هرگونه تغییر رو به جلو در شرایط فعلی کشور است). البته آنها فقط منتظرند که آیا حاکمیت حاضر است ریسک سرمایه گذاری بلند مدت آنها را تضمین کند؟ آیا حاضر است با آنها وارد یک توافق قطعی شود؟
▫️آنچه همه به خوبی میدانیم آن است که چالشهای اقتصادی و زیست محیطی فعلی، پایداری کشور را مورد تهدیدی بسیار جدی قرار داده است. مجددا آنچه همه خوب میدانیم وجود کارآفرینان بزرگی است که علیرغم همه بی مهری های این چند دهه سلطه دولت، همچنان قلبشان برای وطن میتپد؛ و آنچه من و برخی دیگر محققین توسعه صنعتی نیز به خوبی میدانیم، ضرورت تعریف یک توافق ویژه، تضمینی و بلندمدت میان حاکمیت و آنهاست؛ حال چه برخی نام آن را رانت بنامند و چه خود من، نام آن را پاداش ریسک سرمایه گذاری های بزرگ مقیاس در شرایطی با عدم قطعیت بسیار بالا. در حال حاضر، تنها و تنها آنها هستند که میتوانند مسئله محیط زیست، صنعت، اقتصاد، و … را حل کنند. ای کاش تا زمان بیش از پیش از دست نرفته است، حاکمیت آن کارگروه ۴ نفره مشابه دهه ۴۰ را احیا کند؛ به گفتگو با کارآفرینان بزرگ و دلسوز کشور بنشیند؛ و به یک توافق بزرگ بلندمدت با آنها دست یابد؛ پیش از آنکه بسیار دیر شود …
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا