روابط ایران و استرالیا، با وجود فراز و نشیبهای دیپلماتیک، هرگز به نقطه گسست پایدار نرسیده است. از «حماسه ملبورن» و خاطره فوتبال تا اخراج سفیر ایران در کانبرا، این رابطه همواره در تقاطع سیاست، امنیت و افکار عمومی نوسان کرده است. در حالی که اتهامات اخیر علیه ایران یادآور پرونده میکونوس و فشارهای اروپایی است، اما تجربه تاریخی نشان میدهد که قهر دیپلماتیک دوام ندارد. با وجود تنشهای لفظی، تحریمها و فشارهای اسرائیل، پیوندهای تجاری، مهاجرتی و مردمی میان دو کشور، زمینه بازگشت آرام روابط را فراهم میکند؛ حتی اگر جیمیجامپ این بار نتانیاهو باشد.
محمد رستمپور: این آذر که بیاید، ۲۸ سال است که تلویزیون باز هم «حماسه ملبورن» پخش میکند. دو-صفری که دو-دو شد و ایرانی که به جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ راه یافت. مشهورترین تصویر آن دیدار فوتبال، شاید قیافه بهتزده «مارک بوسنیچ»، دروازهبان استرالیا باشد که به زمین دوخته شد؛ بعد از آن فرار از پشتِ مدافعانِ خداد عزیزی که به قول جواد خیابانی، «غزال تیزپای آسیا» بود. دو گل ایران در خانه حریف، در آن جو سنگین روانی و بعد از به داخل زمین پریدن آن جیمی جامپ که دقایق باقیمانده بازی را برای ما طاقتفرسا کرد، چیزی شبیه معجزه بود. ما استرالیا را نمیشناختیم و اصلاً استرالیا در آسیا نبود، اگرچه ایران و استرالیا از سال ۱۳۴۴ رابطه سیاسی داشتند. بماند که این رابطه تا سالهای دهه ۵۰ در حد افتتاح نمایندگی سیاسی یا سفارت باقی ماند. پس از انقلاب و از سال ۱۳۶۴، روابط حالت عادیتری به خود گرفت. جستجو در وبسایت سفارت ایران در استرالیا، نشان میدهد سفر وزیر خارجه استرالیا به ایران در اواخر فروردین ۱۳۹۴ و سفر وزیر خارجه ایران به استرالیا در اواخر اسفند ۱۳۹۴، تبادلات تجاری دو کشور در دهه ۹۰ را جدی کرده است.
اطلاعات گمرک میگوید در سال گذشته، صادرات ایران به استرالیا از نظر ارزش دلاری ۱۷میلیون دلار و واردات ایران از استرالیا از نظر ارزش دلاری ۱۲۹ میلیون دلار بوده. استرالیا به ایران گندم، جو، تجهیزات و قطعات مکانیکی و ماشینآلات و محصولات دامی صادر کرده و ما به استرالیا سنگ مس، میوه و خشکبار، خاویار و زعفران، کفپوش، آهک، سیمان و مصالح ساختمانی فرستادهایم. برخی دفاتر و وبسایتهای مرتبط با حوزه مهاجرت و گردشگری، ایرانیان ساکن در استرالیا تا نزدیک به صد هزار نفر برآورد میکنند. صدهزار نفری که حالا نه سفیر دارند و نه دفتر حافظ منافعی. دو روز پیش، «احمد صادقی» سفیر ایران در کانبرا، پایتخت استرالیا اخراج شد، تنها سی دقیقه پیش از آنکه یک کنفرانس خبری برگزار شود و «آنتونی آلبانیزی»، نخستوزیر استرالیا اعلام کند تهران در آتشسوزی کنیسه آداس اسرائیل در ملبورن و آشپزخانه قارهای لوئیس در سیدنی دست داشته.
دولت استرالیا بنا بر تشخیص سازمان اطلاعات و امنیت استرالیا (ASIO) مبنی بر نقش سپاه در این اتفاقات، سپاه را یک سازمان تروریستی اعلام کرد. اقدام به اخراج سفیر و کلماتی مانند «آشپزخانه» و «آتشسوزی» و «سپاه» یادآور اتفاق عجیبی است که در شهریور۱۳۷۱ زمینه فشارهای دیپلماتیک اروپایی علیه ایران شد. هفدهم سپتامبر ۱۹۹۲، حدود پنج دقیقه به یازده شب، دو نفر وارد رستوران یونانی میکونوس شهر برلین شدند و ۶ نفر را به رگبار بستند. سه نفر کشته شدند، از اعضای هیات نمایندگی حزب دمکرات کردستان ایران که برای شرکت در کنگره احزاب سوسیال دمکرات به آلمان آمده بودند. دستگاه قضایی آلمان، پس از چهار سال بررسی قضایی و با فراخواندن شاهدهایی که با جمهوری اسلامی ایران معارضه داشتند، مانند ابوالحسن بنیصدر، سرانجام ۱۰ فروردین ۱۳۷۶، دولت ایران را به طور ضمنی به مشارکت در ماجرای میکونوس متهم کرد، در حالی که هیچ سند و مدرکی در این رابطه در دست نبود.
پس از صدور حکم دادگاه، ابتدا آلمان سفیر خود را از ایران فراخواند و در همراهی با آلمان، سفرای ۱۲ کشور اروپایی دیگر نیز تهران را ترک کردند. ۲۷ فروردین ۱۳۷۶، آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب در دیدار جمعى از فرماندهان و پرسنل ارتش کل دادگاه و ماجرای میکونوس را یک «خیمهشببازی» و «صورتسازی» نامید و تصریح کرد: «ملت ایران مگر با این حرفها تسلیم میشود؟ بدانند اگر همه اروپا هم با ایران فاصله پیدا کند، قطع رابطه کند، یا هر چه بشود، ملت ایران به اعتماد اروپا و آسیا و این و آن، به این میدان قدم نگذاشته است که با رفتن آنها احساس خالی بودن پشت خود را بکند… ». بعد هم دستور دادند سفرای اروپایی را برای مدتی راه ندهند و سفیر آلمان هم دیرتر از همه وارد کشور شود. ۲۳ آبان ۱۳۷۶، قهر بینتیجه اروپاییها پایان یافت و سفرا به تدریج به کشور بازگشتند.
یک سال قبل از حادثه میکونوس، روزنامه «فرانکفورتر آلگمانیه» با استناد به اسناد محرمانه دفتر صدراعظم آلمان مدعی شده بود: «طی دهه گذشته واشنگتن مکرراً از آلمان خواسته بود تا از سیاست امریکا در قبال ایران پیروی کند». در میانه التهابات کشدار ۱۴۰۱ هم کشورهای اروپایی به دنبال انزوای ایران بودند. در تریبونها «زن، زندگی، آزادی» میگفتند و مقامات زن سیاسی موهایشان را قیچی میکردند. هشت روز پیش، نتانیاهو در واکنش به راه ندادن یک عضو کنست اسرائیل به استرالیا، گفته بود آلبانیز، سیاستمدار ضعیفی است که پشت یهودیان کشورش را خالی میکند. دوازدهم مرداد ماه امسال، مردم استرالیا در شهرهای مختلف این کشور از جمله سیدنی، زیر بارش شدید باران و در واکنش به راه ندادن کامیونها و بستههای غذایی به نوار غزه، تظاهرات نیم میلیون نفری راه انداختند.
چیزی که در توییت اخیر سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در واکنش به این اقدام عجیب استرالیا آمده است: «ظاهراً قرار است ایران بهای حمایت مردم استرالیا از فلسطین را بپردازد. کانبرا باید بهتر بداند که تلاش برای جلب رضایت رژیم تحت رهبری جنایتکاران جنگی، تنها نتانیاهو و امثال او را جسورتر خواهد کرد». عراقچی اتهام زدن به ایران مبنی بر حمله به کنیسهها در استرالیا، در حالی که در ایران، نهایت تلاش برای حفاظت از جوامع یهودی میشود، کاملاً بیمعنی دانسته است. استرالیا بعد از ماهها جنگ لفظی با اسرائیل و طرفداری از مردم مظلوم فلسطین، حالا بازی برده را باخته، مثل استرالیای آذر ۱۳۷۶. یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در آن بازی خاطرهانگیز میگوید همه چیز به نفع استرالیا بود تا وقتی که جیمیجامپ وارد بازی شد. شاید نتانیاهو همان جیمی جامپی باشد که آنتونیو آلبانیز، حزب کارگر و استرالیا را بازنده میکند. آیا سفارت استرالیا در تهران مثل سفارتخانههای اروپاییها در آبان ۱۳۷۶، بیسروصدا باز میشود؟ وزیر خارجه استرالیا گفته است کانبرا برای پیشبرد منافع استرالیاییها، روابط دیپلماتیک با ایران را حفظ خواهد کرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا