ناترازی گازی در ایران بالاست اما تاکنون دولت در خواب زمستانی بوده است و تسریع در توسعه زیرساختها، شرط لازم برای عبور از ناترازی زمستانی و تحقق چشمانداز هاب گازی ایران است.
به گزارش سرمایه فردا، در دیدار اخیر رهبر انقلاب با هیأت دولت، بر ضرورت واردات گاز برای تأمین نیاز زمستانی کشور تأکید شد؛ تصمیمی که با وجود ذخایر عظیم گازی ایران، نشاندهنده عمق بحران ناترازی انرژی در کشور است. این گزارش به بررسی آمار تولید و مصرف گاز، دلایل نیاز به واردات، جزئیات توافق ایران و روسیه، و تأثیر این واردات بر پایداری صنایع میپردازد.
ایران با دارا بودن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان پس از روسیه، سالانه حدود ۲۷۵ میلیارد متر مکعب گاز تولید میکند که معادل ۶.۴ درصد از کل تولید جهانی است. با این حال، مصرف داخلی نیز بهشدت بالا بوده و در سال ۱۴۰۳ به بیش از۲۵۰ میلیارد متر مکعب رسید؛ یعنی روزانه بیش از ۷۰۰ میلیون متر مکعب. این مصرف سنگین، ایران را به چهارمین مصرفکننده بزرگ گاز در جهان تبدیل کرده است، در حالی که جمعیت و وسعت آن نسبت به کشورهای پرجمعیت مانند آمریکا و چین بسیار کمتر است.
بخش خانگی و تجاری با سهم ۵۰ درصدی، بیشترین مصرف گاز را به خود اختصاص دادهاند، در حالی که نیروگاهها ۲۹ درصد و صنایع ۲۰ درصد از مصرف را تشکیل میدهند. این الگوی مصرف، بهویژه در فصل زمستان، فشار مضاعفی بر شبکه گازرسانی وارد میکند و موجب ناترازی شدید بین تولید و تقاضا میشود. نتیجه این ناترازی، کاهش فشار گاز در مناطق سردسیر، خاموشیهای صنعتی، و اختلال در فعالیتهای تولیدی است.
در همین راستا، ایران و روسیه به توافقی برای انتقال مرحله اول سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب گاز دست یافتهاند که معادل روزانه حدود ۱۵۰ میلیون متر مکعب است. این گاز می تواند از طریق خاک جمهوری آذربایجان و بهصورت زمینی به ایران منتقل شود و در منطقه آستارا تحویل داده شود. هدف اصلی این پروژه، تأمین گاز مناطق شمالی ایران در فصل زمستان و حرکت بهسوی تبدیل ایران به هاب منطقهای گاز از طریق صادرات مجدد و سوآپ است.
این توافق، علاوه بر تأمین اضطراری گاز، مزایای استراتژیک برای هر دو کشور دارد. ایران با واردات گاز، میتواند از خاموشیهای صنعتی جلوگیری کند، امنیت انرژی خود را تقویت کرده و از طریق ترانزیت و سوآپ، درآمد ارزی سالانه ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار کسب کند. روسیه نیز با توجه به تحریمهای غرب، به دنبال بازارهای جایگزین برای صادرات گاز است و ایران میتواند یکی از مسیرهای مهم انتقال باشد.
با این حال، چالشهایی نیز در مسیر اجرای این توافق وجود دارد؛ از جمله تعیین سازوکار قیمتگذاری، وابستگی به مسیر آذربایجان با توجه به تنشهای ژئوپلیتیکی، و نیاز به توسعه زیرساختهای انتقال و ذخیرهسازی. موفقیت این همکاری مشروط به حل مسائل فنی و سیاسی و جذب سرمایهگذاریهای لازم خواهد بود.
با توجه به توافق راهبردی ایران و روسیه برای انتقال روزانه تا سقف ۳۰۰ میلیون متر مکعب گاز، دولت ایران باید مجموعهای از اقدامات فوری و هماهنگ را برای تسریع در اجرای این پروژه انجام دهد. نخستین گام، نهاییسازی قراردادهای اجرایی و تعیین چارچوبهای حقوقی و مالی است؛ چرا که پیشقراردادها هنوز به مرحله عملیاتی نرسیدهاند و اجرای کامل آن به دولت چهاردهم موکول شده است.
از منظر فنی، ایجاد زیرساختهای انتقال گاز از مرزهای شمالی کشور، بهویژه در مسیر آذربایجان و ترکمنستان، نیازمند توسعه خطوط لوله، ایستگاههای تقویت فشار، و مراکز ذخیرهسازی است. طبق برآوردهای کارشناسی، احداث و تجهیز این زیرساختها در شرایط عادی بین ۱۸ تا ۲۴ ماه زمان میبرد، اما با بسیج منابع و استفاده از ظرفیتهای موجود، میتوان این زمان را به حدود یک سال کاهش داد. ایران هماکنون ظرفیت واردات حدود ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز سالانه از روسیه را داراست، اما برای رسیدن به عدد توافقشده، باید ظرفیت ترانزیت را از مسیرهای مختلف به بیش از ۵۵ میلیارد متر مکعب در سال افزایش دهد.
با این حال، حتی در صورت تحقق کامل واردات از روسیه، این میزان تنها بخشی از کسری زمستانی ایران را پوشش میدهد. در فصل سرد، مصرف گاز کشور به بیش از ۷۰۰ میلیون متر مکعب در روز میرسد، در حالی که تولید در برخی روزها به کمتر از ۶۰۰ میلیون متر مکعب کاهش مییابد. این ناترازی حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب در روز است که واردات از روسیه میتواند آن را تا حدی جبران کند، اما نه بهطور کامل.
در این شرایط برای تبدیل شدن به هاب انتقال گاز، واردات مکمل از کشورهای دیگر مانند ازبکستان نیز باید در دستور کار قرار گیرد. همچنین مسیر قزاقستان–ازبکستان–ترکمنستان یکی از گزینههای عملیاتی برای انتقال گاز روسیه و همچنین واردات مستقیم از ازبکستان است. این کشور با ذخایر قابل توجه گازی و زیرساختهای صادراتی، میتواند بخشی از نیاز ایران را تأمین کند، بهویژه در مناطق شرقی و شمالشرقی کشور که به خطوط گاز داخلی کمتر متصلاند.
در کنار واردات، دولت باید بهطور همزمان روی اصلاح الگوی مصرف، بهینهسازی مصرف در بخش خانگی، و توسعه ظرفیت تولید در میادین مشترک مانند پارس جنوبی تمرکز کند. همچنین، سرمایهگذاری در ذخیرهسازی گاز در مخازن زیرزمینی و توسعه فناوریهای مدیریت مصرف در صنایع، از جمله اقدامات مکملی است که میتواند پایداری شبکه گازرسانی را در بلندمدت تضمین کند.
در نهایت، واردات گاز از روسیه و ازبکستان، اگر با دیپلماسی فعال، توسعه زیرساخت و اصلاحات داخلی همراه شود، میتواند ایران را از یک واردکننده اضطراری به یک بازیگر منطقهای در تجارت گاز تبدیل کند؛ مسیری که هم به امنیت انرژی کمک میکند و هم به تقویت جایگاه ژئوپلیتیکی کشور در بازار جهانی انرژی.
از منظر صنعتی، واردات گاز در فصل زمستان میتواند نقش حیاتی در حفظ پایداری تولید ایفا کند. صنایع بزرگ و نیروگاهها، به گاز پایدار و با فشار مناسب نیاز دارند در صورتی که فعالیت آنها در زمستان کاهش یابد درآمد ارزی نیز افت خواهد کرد. به همین دلیل دولت اید این مساله را در اولویت قرار دهد. در سالهای گذشته، کمبود گاز در زمستان موجب توقف یا کاهش ظرفیت تولید در بسیاری از واحدهای صنعتی شده و خسارات اقتصادی قابل توجهی به همراه داشته است. واردات گاز، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند از این اختلالات جلوگیری کرده و چرخه تولید را در فصل سرد حفظ کند. در مجموع، تأکید بر واردات گاز در سطح عالیترین نهادهای تصمیمگیری کشور، نشانهای از پذیرش واقعیت ناترازی انرژی و تلاش برای عبور از بحران زمستانی است. این تصمیم، اگر با اصلاح الگوی مصرف، توسعه زیرساختها و سرمایهگذاری در میادین گازی همراه شود، میتواند به نقطه عطفی در سیاستگذاری انرژی ایران تبدیل شود.
چشم انداز هاب گازی در ایران
در صورت تحقق راهبرد تبدیل ایران به هاب گازی منطقه، کشورهایی متعددی در پیرامون ایران میتوانند از این ظرفیت بهرهمند شوند و واردات گاز از ایران را در دستور کار قرار دهند. این چشمانداز نهتنها به تقویت امنیت انرژی منطقه کمک میکند، بلکه جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را در بازار جهانی گاز ارتقا خواهد داد.
ایران هماکنون از طریق خطوط لوله گاز به پنج کشور همسایه شامل ترکیه، عراق، آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان متصل است. این اتصال زیرساختی، پایهای برای توسعه صادرات گاز و سوآپ منطقهای محسوب میشود. در صورت افزایش ظرفیت انتقال و واردات از روسیه و ترکمنستان، ایران میتواند بهعنوان نقطه توزیع مجدد گاز به کشورهای مصرفکننده عمل کند.
در مرحله نخست، کشورهای ترکیه و عراق مهمترین بازارهای هدف هستند. ترکیه با مصرف سالانه بیش از ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز، بهدنبال تنوعبخشی به منابع وارداتی خود است و ایران میتواند جایگزینی برای بخشی از گاز روسیه باشد. عراق نیز با رشد سریع مصرف انرژی، نیازمند واردات پایدار گاز برای تأمین برق و صنایع خود است.
در مرحله بعد، کشورهای پاکستان و هند نیز در افق بلندمدت میتوانند به جمع واردکنندگان گاز از ایران بپیوندند. خط لوله ایران–پاکستان که بخش ایرانی آن تکمیل شده، ظرفیت انتقال گاز به جنوب آسیا را فراهم میکند. در صورت رفع موانع سیاسی ، این مسیر میتواند تا هند نیز امتداد یابد و یکی از بزرگترین بازارهای مصرف گاز جهان را به ایران متصل کند.
روسیه و ازبکستان با ذخایر گازی قابل توجه، میتواند هم بهعنوان تأمینکننده مکمل و هم بهعنوان شریک سوآپ در مسیرهای شرقی ایران ایفای نقش کند. همکاری با این کشور، علاوه بر تأمین بخشی از نیاز داخلی، امکان صادرات گاز از مسیر ایران به بازارهای غربی را فراهم میسازد.
در مجموع، بازار بالقوه هاب گازی ایران شامل کشورهای کلیدی است: ترکیه، عراق، پاکستان، هند،. این کشورها در مجموع حدود ۱۱ درصد از مصرف جهانی گاز را به خود اختصاص دادهاند و نرخ رشد مصرف گاز در این منطقه طی دهه گذشته بیش از دو برابر میانگین جهانی بوده است. این تقاضای رو به رشد، در کنار محدودیتهای عرضه و بیثباتی بازار LNG، فرصت بینظیری برای ایران فراهم کرده تا با توسعه زیرساختها، دیپلماسی انرژی فعال، و جذب سرمایهگذاری، به مرکز ثقل تجارت گاز در منطقه تبدیل شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا