تبعات پیروزی ترامپ در انتخابات برای ایران در این دوره مشخص نیست. هرچند در دوره قبل فشار حداکثری به ایران وارد کرد و صادرات نفت ایران به حداقل رسید.
به گزارش سرمایه فردا، نگارنده قائل به دو روی متفاوت ترامپ است که حاکم شدن هر روی آن، تابع تصمیماتی است که در تهران گرفته میشود.
سیاست فشار حداکثری تاثیرات تلخی برای جامعه ایران داشت. این تصویر میتواند دوباره برای ایران تکرار شود؛ با این تفاوت که این بار باید نقش معاون جدید ترامپ را نیز در نظر گرفت.
ونس، مواضع رادیکالی در قبال ایران دارد و معتقد است که توافق به نفع آمریکا و متحدانش نیست و نباید تحریمها علیه ایران را کاهش داد.
او تاکید دارد که نیاز به تهدید نظامی به عنوان عامل بازدارنده وجود دارد.
ونس معتقد است که آمریکا باید آماده استفاده از اقدامات نظامی محدود و هدفمند مانند حملات موشکی باشد.
آنچه شرح آن رفت، یک روی واقعی ترامپ است که به فکر و دیدگاه ونس نیز آراسته شده است. تکرار آن تجربه میتواند به نتایجی تلخ منجر شود.
اما، اگر تصمیم سیاسی تهران، گفتوگو و تعامل با دولت احتمالی ترامپ باشد، پیروزی حزب جمهوریخواه به رهبری ترامپ برای ایران بهتر از پیروزی حزب دموکرات است.
در صورت انتخاب گزینه تعامل و مذاکره توسط تهران، میتوان روی دیگری از ترامپ را تجربه کرد که برای ایران منبع امید و تحول باشد. دلایل این ادعا عبارتند از:
ترامپ در کمپین انتخاباتی امسال خود هیچ وعده تند و رادیکالی علیه ایران نداده است.
او بهخوبی میداند که سیاست فشار حداکثری او ایران را پای میز مذاکره نمی آورد.
در صورت توافق ایران با آمریکا، ترامپ از ظرفیت بیشتری برخوردار است که مخالفت کنگره را مهار کند.
در اطراف ترامپ دیگر چهرههای تندرو مانند جان بولتون و مایک پمپئو حضور ندارند.
ترامپ دیگر با ضدیت اسرائیل علیه ایران همراهی نمیکند.
در شرایط فعلی بزرگترین مانع عادیسازی روابط ایران و غرب، ادعای حمایت ایران از جنگ روسیه است.
مزیت رئیسجمهور شدن ترامپ این است که احتمال پایان یافتن جنگ روسیه بیش از رئیسجمهور شدن بایدن است.
هفتم اینکه دولتهایی مانند امارات و عربستان هماکنون بهخوبی درک کردهاند که خروج از برجام، ضربهای به برنامه هستهای ایران نزد.
در حال حاضر آنها روابط مناسبی با ایران دارند.
مجموع دلایل یادشده نشان میدهد که میتوان با ترامپ بهتر توافق کرد. این تهران است که باید تصمیم بگیرد.
دکتر غلامرضا حداد: هراکلیتوس، از پیشاسقراطیان بزرگ که به پدر دیالکتیک و فیلسوف تغییر مشهور است، جمله معروفی دارد با این مضمون که «هیچکس نمیتواند در یک رودخانه دو بار گام نهد»؛ چرا که رودخانه همواره در حال تغییر است و در هر لحظه رودخانه دیگری است.
تعبیر هراکلیتوس برای آنانی که تجربههای ناخوشایند از پدیدهای دارند، امیدبخش است؛ چرا که میتوانند امیدوار باشند تکرار آن پدیده چیز متفاوتی نسبت به گذشته آن باشد.
پدیده ترامپ برای کارگزار سیاست خارجی ایران مصداق این امیدواری است؛ چرا که خاطرهاش ناخوشایند و تداعیکننده خروج از برجام، فشار حداکثری، شهادت سردار سلیمانی و البته تبعات فراوان سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن اقدامات است.
اما این امیدواری چندان بجا نیست؛ چرا که هراکلیتوس معتقد است «لوگوس» به معنای «قانون حاکم بر جهان» تنها چیز ثابت در این جهان است؛ رودخانه هر لحظه در حال تغییر است، اما قانون حاکم بر رودخانه همواره ثابت خواهد ماند.
اگرچه لوگوس از منظر هراکلیتوس امری جوهری است و در سیاست بینالملل آنچه حاکم است از جنس قواعد برساختی است و نه قوانین جوهری؛ اما به هر روی بر رفتار سیاست خارجی ایالاتمتحده لوگوسی حاکم است که میتوان مبتنی بر آن روندهایی را پیشبینی کرد.
با این وصف اگر کاخسفید مجددا میزبان ترامپ باشد، جهان سیاست بینالملل و در ذیل آن جمهوری اسلامی ایران احتمالا چه پدیدههایی را تجربه خواهند کرد؟
تبعات پیروزی ترامپ در انتخابات برای ایران در این دوره مشخص نیست. هرچند در دوره قبل فشار حداکثری به ایران وارد کرد و صادرات نفت ایران به حداقل رسید./دنیای اقتصاد
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا