بازنشر یک مصاحبه قدیمی از علی مطهری توسط دونالد ترامپ، بار دیگر نشان داد که چگونه یک اظهارنظر غیرمسئولانه میتواند بهانهای برای فشارهای بینالمللی و توجیه اقدامات غیرقانونی علیه ایران شود. در شرایطی که نهادهای اطلاعاتی و حقوقی بینالمللی، ساخت سلاح هستهای توسط ایران را رد کردهاند، ترامپ با استناد به یک تحلیل شخصی، تلاش دارد حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران را مشروع جلوه دهد. این اتفاق، زنگ خطری است برای همه فعالان سیاسی و رسانهای کشور که در شرایط حساس کنونی، مراقبت در سخن گفتن نهتنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه ضرورتی ملی است.
به گزارش سرمایه فردا، دونالد ترامپ به تازهگی در حساب شخصیاش در شبکه تروث، فیلم یک مصاحبه قدیمی از علی مطهری را بازنشر کرده است. در فیلمی که ترامپ منتشر کرده، علی مطهری میگوید: «ببینید ما اول که وارد این فعالیت هستهای شدیم واقعاً هدفمان ساخت بمب (اتم) بود که دیگه. تعارف که نداریم.» مجری میپرسد: «هدف کی این بوده؟» که مطهری پاسخ میدهد: «کل نظام. آنهایی که این فعالیت را شروع کردند. واقعاً هدف ساخت بمب بود. کار تمام شده بود!»
این اقدام ترامپ در واقع در راستای ادعای تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای انجام شده است. ایران بارها اعلام کرده است قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد. مدیرکلهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۲ دهه اخیر نیز اذعان کردهاند در بازرسیهای صورت گرفته از تاسیسات هستهای ایران، شواهدی مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای نیافتهاند. از سوی دیگر آژانس اطلاعات ملی آمریکا نیز در تازهترین گزارش خود درباره برنامه هستهای ایران اذعان کرد که ایران قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد. تولسی گابارد؛ رییس این مرکز نیز در چند نوبت از مفاد این گزارش دفاع کرد و گفت یافتههای آنان نشان میدهد با وجود فشارهای داخلی در ایران برای ساخت سلاح اتمی، اما مقامات ارشد جمهوری اسلامی تاکنون چنین تصمیمی نگرفتهاند.
در چنین شرایطی، ادعای ترامپ مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح اتمی، یک ادعای فاقد پشتوانه اطلاعاتی و حقوقی است. و در آمریکا، منتقدان ترامپ بارها با استناد به گزارش مرکز اطلاعات ملی آمریکا، ادعای او مبنی بر اینکه ایران در آستانه ساخت سلاح اتمی بود را زیر سوال بردند. در واقع ترامپ یا طرح این ادعا، هم تلاش کرده است حمله نظامی غیرقانونی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران را توجیه کند و هم با طرح مجدد این ادعا، بهانه لازم برای تداوم فشار بر ایران و همینطور استفاده مجدد از گزینه نظامی را در اختیار داشته باشد. با این حال اما از آنجایی که این ادعای او، فاقد ادله و مستندات اطلاعاتی و حقوقی متقن است؛ تلاش میکند با طرح موضوعات بیاساس، از این ادعای خود، حمله به تاسیسات هستهای ایران و همینطور سیاست فشار و نظامیگری علیه ایران دفاع کند. انتشار فیلم صحبتهای علی مطهری نیز در همین راستا ارزیابی میشود. علی مطهری نیز در واکنش به این اقدام ترامپ توضیح داد: «ترامپ مصاحبه من در اردیبهشت ۱۴۰۱ را در حالی که نه سِمَتی در حوزه انرژی هستهای داشتم و نه نماینده مجلس بودم در صفحه شخصی خود منتشر کرده؛ لابد به عنوان دلیل بر تصمیم نظام جمهوری اسلامی بر ساخت بمب اتم. معلوم میشود که دستش خیلی خالی است که تحلیل شخصی یک فرد عادی و نه خبر یک فرد مسئول را دلیل به شمار میآورد. بهتر است ترامپ به فکر پرداخت خسارت به ایران باشد و دست از کشتار مردم غزه با بمب و گرسنگی بردارد.»
حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، یک اقدام غیر قانونی بوده است. ایران در واکنش به این اقدام دولت آمریکا، موضوع غرامت را مطرح کرده است. ایران به دنبال پیگیری این موضوع از طریق محاکم بینالمللی است. در حالیکه همه فعالیتهای هستهای ایران زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده است؛ و همینطور به واسطه عضویت ایران در پیمان منع اشاعه هستهای (NPT) همه تاسیسات و مراکز هستهای ایران باید از مصونیت کامل قانونی و حقوقی برخوردار میبود؛ اما دولت آمریکا بدون ارایه هیچگونه استنادات حقوقی متقن، و صرفا بر اساس ادعای دروغ رییسجمهور این کشور، به تاسیسات هستهای ایران حمله کرده و خسارات زیادی به این تأسیسات وارد کرده است. به اعتقاد کارشناسان، خسارات وارد شده به این تأسیسات، بیشتر از صدها میلیون دلار برآورد میشود. بنابراین در چنین شرایطی، بدیهی است که دولت آمریکا دست کم در موضوع غرامت، در مخمصه افتاده است. اینکه ترامپ در چنین شرایطی اقدام به انتشار پست علی مطهری میکند نیز شاهدی است بر اینکه دست او برای ارائه اسناد و مستندات قانونی و حقوقی برای توجیه حمله به تاسیسات هستهای ایران خالی است.
در این میان، رفتار ترامپ، باعث شده یک ضرورت مهم درباره فعالان سیاسی کشور ایجاد شود. در شرایط حساس فعلی، لازم است همه کنشگران و فعالان سیاسی کشور، چه آنهایی که اکنون سمت و جایگاه قانونی در ساختار تصمیمگیری دارند و چه آنها که سمت و جایگاهی ندارند؛ نسبت به اظهارنظرهای خود نهایت مراقبت را انجام دهند. چراکه رفتار ترامپ نشان میدهد ممکن است هر نوع سخنی در داخل، دستاویز او شده و حتی زمینهساز اقداماتی علیه ایران شود. جدای از موضوع پیگیری گرفتن غرامت از آمریکا و خالی بودن دست ترامپ برای توجیه حمله به ایران، باید درباره سایر موضوعات نیز ملاحظات مربوطه را در اظهارنظرها اعمال کرد.
تا زمینه سوءاستفاده ترامپ از این اظهارنظرها برای توجیه و یا بهانهگیری برای تکرار اقدامات ضد ایرانی فراهم نشود.
این ضرورت، درباره مسایلی غیر از برنامه هستهای ایران نیز وجود دارد. متاسفانه شرایط داخلی به گونهای است که فعالان سیاسی نه تنها ملاحظات و مراقبت لازم را در اظهارنظرهای خود درباره موضوعات مختلف انجام نمیدهند؛ بلکه بعضا با طرح موضوعات نادرست، غلط و دروغ؛ هم باعث تشویش اذهان عمومی و هم زمینهساز تحمیل هزینههای به کشور میشوند.
به عنوان نمونه، پس از توقف جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا، در حالیکه مسئله نفوذ، به عنوان یکی از مسائل مرتبط با امینت ملی برجسته شده است؛ یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب، در تلویزیون اظهاراتی درباره نفوذ یک خانم در ایران مطرح کرده و متاسفانه ادعایی گزاف و چرک درباره شیوههای این نفوذ ادعایی نیز بر زبان آورده است. ادعایی که هم تصورات نادرستی درباره مقوله نفوذ ایجاد میکند؛ هم به مثابه یک آدرس غلط درباره مقوله نفوذ است و هم اینکه ذهنیتهای آلوده درباره کشور درست میکند. کتاب اینکه بر اساس اظهارات مقامات قضایی، این فرد نتوانسته است مستنداتی درباره این ادعای گزاف خود هم ارایه دهد. یعنی مشخص است بدون داشتن هیچگونه مستنداتی، در یک برنامه زنده تلویزیونی این ادعای گزاف را مطرح کرده است. واقعیتی که نشاندهنده ولنگاری در اظهارنظر است. کما اینکه این فرد با وجودی که مشخص شد هیچگونه مستنداتی برای طرح این ادعایش نداشته، مجددا در مصاحبههای دیگر نیز این ادعا را مطرح کرده است! این اصرار در طرح یک ادعای گزاف هزینه ساز، هم عجیب است و هم مشکوک.
در کنار این موضوع، اخیرا یکی از دیپلماتهای بازنشسته وزارت خارجه نیز، در یک برنامه اینترنتی، ادعاهای عجیبی درباره شهادت رئیسجمهور سابق و اقدامات روسیه در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران مطرح کرده است. در حالیکه ستادکل نیروهای مسلح طی بیانیهای، رسما اعلام کرده است هیچگونه مستنداتی درباره اینکه سانحه سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور شهید یک اقدام تروریستی بوده باشد؛ وجود ندارد؛ این فرد مدعی شده شهید رییسی توسط رژیم صهیونیستی ترور شده است. جالب اینکه درباره این ادعا گفته است: «این تحلیل من است.» این فرد همچنین مدعی شده روسیه در جنگ ۱۲ روزه، اطلاعات مربوط به پدافند ایران را به رژیم صهیونیستی داده است. این ادعا بلافاصله با واکنش وزارت خارجه مواجه شد و سخنگوی وزارت خارجه تصریح کرد که این اظهارنظر صرفا یک موضع شخصی بوده و هیچ ربطی با موضع رسمی ایران ندارد.
البته یک نکته تاسفآور درباره ادعاهای این دیپلمات بازنشسته این است که او این ادعاها را در برنامهای مطرح کرده که مجری آن برنامه، مشاور وزیر خارجه است. یعنی مشاور وزیر خارجه عامل و بانی انتشار این ادعاهای هزینهساز بوده است. درحالیکه این برنامه اینترنتی، ضبطی بوده است؛ قاعدتا باید این مشاور وزیر خارجه، ملاحظات مربوطه، هم درباره اقتدار کشور و هم مناسبات کشور با روسیه را درک میکرد و این بخش از مصاحبه فرد مزبور را منتشر نمیکرد. اما در کمال تعجب، این بخشهای هزینه ساز از مصاحبه حذف نشد. به عبارتی، مشاور وزیر خارجه عامل و باعث انتشار این ادعاهای هزینه ساز و البته خطرناک علیه کشور بوده است. به معنی دقیقتر، در این شرایط حساس کشور که مناسبات با کشورها، بویژه روسیه، مهمتر از هر زمان دیگری است؛ بخشی از مجموعه وزارت خارجه باعث انتشار یکسری ادعاها علیه روسیه میشود و بخشی دیگر از وزارت خارجه، یعنی سخنگو، ناگزیر به تلاش برای اصلاح و رفع و رجوع این گاف میشود.
بنابراین پیداست که هم در سطح فعالان سیاسی و هم در سطحی از مدیران، نوعی ولنگاری در اظهارنظر وجود دارد. و فارغ از ملاحظات و مصالح کشور در شرایط حساس فعلی، هر کدام به نوعی برای کشور هزینه میتراشند. ضمن اینکه این قبیل مواضع و ادعاهای نادرست و غیر مستند؛ اثرات مخربی روی افکار عمومی خواهد گذاشت.
یکی از الزامات مربوط به حفظ و تقویت همبستگی و انسجام ملی، آگاهیبخشی به جامعه در مسایل مختلف است. قاعدتا قضاوتها و برآوردهای عمومی نسبت به موضوعات مختلف، نقش تعیین کنندهای در تصمیمات و اقدامات آنها در مواقع مختلف خواهد گذاشت. بنابراین تشویش اذهان عمومی و طرح اطلاعات غلط، قطعا روی برآوردهای عمومی بخصوص در قبال مسایل مهم کشور اثر منفی خواهد گذاشت.
اینکه در شرایط فعلی، بدبینی نسبت به روسیه و متهم کردن روسیه به خیانت علیه ایران، صرفا از سر بیملاحظهگی است یا در راستای جا انداختن یک سیاست یا تصمیم در قبال آمریکا، فعلا به صورت قطعی مشخص نیست. اما آنچه مشخص است؛ ضرورت و الزام رعایت مصالح و ملاحظات در اظهارنظرها و موضعگیریهاست. قطعا مسئولان و یا افراد منتسب به مقامات، باید بیشتر از سایرین در مواضع و رفتار خود نهایت دقت و ملاحظه را اعمال کنند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا