نبرد بی‌صدا در بغداد

نبرد بی‌صدا در بغداد

در آستانه انتخابات پارلمانی عراق، واشنگتن با طرحی چندلایه و هدفمند وارد میدان شده تا ساختار سیاسی بغداد را به سود خود بازتعریف کند. از فشار بر حشدالشعبی تا تلاش برای پیوستن عراق به پیمان ابراهیم، همه‌چیز نشان از رقابتی پنهان دارد؛ رقابتی که برای تهران، نه فقط سیاسی، بلکه امنیتی و وجودی است.

به گزارش سرمایه فردا، در حالی که نگاه‌ها به تحولات لبنان و سوریه معطوف شده، عراق آرام‌آرام به نقطه کانونی رقابت ژئوپلیتیکی ایران و آمریکا تبدیل شده است. تصور فروپاشی محور مقاومت با تضعیف دمشق و بی‌ثباتی بیروت، شاید در ظاهر مسیر نفوذ تهران را محدود کند، اما در واقع، اهمیت بغداد را دوچندان کرده است. با ۱۴۵۸ کیلومتر مرز مشترک و پیوندهای عمیق مذهبی، سیاسی و اقتصادی، عراق اکنون به قلب تپنده معادلات امنیت ملی ایران بدل شده است.

در چنین شرایطی، ورود مجدد و فعالانه آمریکا به صحنه سیاست عراق، آن‌هم در آستانه انتخابات، حامل پیام‌هایی فراتر از رقابت حزبی است. واشنگتن با انتصاب چهره‌های کلیدی، طراحی مسیرهای جدید و فشار بر ساختارهای امنیتی، می‌کوشد بغداد را از مدار تهران خارج کند و به حلقه متحدان اسرائیل در منطقه بپیوندد. اما این تلاش، با واقعیت‌های پیچیده اجتماعی، مذهبی و امنیتی عراق روبه‌روست؛ واقعیت‌هایی که مهندسی کامل آن را دشوار و پرهزینه می‌سازد.

در ادامه گزارش، به بررسی سه محور اصلی راهبرد آمریکا در عراق، واکنش تهران، نقش گروه‌های مقاومت، و تحلیل آینده سیاسی بغداد در سایه انتخابات پیش‌رو خواهیم پرداخت. این انتخابات، آزمونی است برای سنجش وزن واقعی نفوذ ایران، قدرت مانور آمریکا و اراده ملی عراق برای حفظ استقلال در چهارراهی که به‌سوی آینده‌ای نامعلوم می‌رود.

 

حدود ۱.۳ میلیون رأی‌دهنده عراقی

حدود ۱.۳ میلیون رأی‌دهنده عراقی شامل نیروهای نظامی، امنیتی و آوارگان دیروز یکشنبه، در مرحله‌ی رأی‌گیری ویژه شرکت کردند؛ انتخاباتی که دو روز پیش از رأی‌گیری عمومی و سراسری پارلمانی عراق برگزار شد و قرار است فردا، سه‌شنبه (بیستم آبان)، به شکل رسمی ادامه یابد.
در آستانه‌ی این انتخابات سرنوشت‌ساز، نگاه‌ها بار دیگر به بغداد دوخته شده است؛ انتخاباتی که نتیجه‌اش نه تنها تعیین‌کننده ساختار قدرت در عراق، بلکه بازتاب‌دهنده معادلات جدید خاورمیانه پس از طوفان الاقصی است.

بی‌تردید نتایج این انتخابات، پیامدهایی چندلایه برای امنیت ملی ایران خواهد داشت؛ چرا که عراق در منطق ژئوپلیتیک تهران، صرفاً یک همسایه یا شریک تجاری نیست، بلکه بخشی از «فضای حیاتی» و «عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی است؛ عمق استراتژیکی که تضعیف آن، می‌تواند کل معادله‌ی بازدارندگی منطقه‌ای ایران را برهم زند.

از زمان سقوط رژیم بعث در سال ۲۰۰۳، رابطه تهران و بغداد از یک تقابل نظامی آشکار به نوعی درهم‌تنیدگی اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بدل شد. در واقع، عراق اکنون «حیات خلوت» ایران نیست، بلکه «ریه‌ی حیاتی» آن است؛ لذا معادلات دو طرف (تهران – بغداد)، دلیل نگرانی عمده واشنگتن است. در این چارچوب، انتخابات پارلمانی پیش رو را نمی‌توان صرفاً یک روند داخلی در عراق دانست؛ بلکه باید آن را نقطه‌ی عطفی در رقابت تهران و واشنگتن برای تعیین معماری آینده‌ی امنیتی منطقه تلقی کرد.

 

ژئوپلیتیک ایران و عراق؛ از اقتصاد تا امنیت

برای جمهوری اسلامی، عراق نه تنها یک شریک اقتصادی بلکه سنگ بنای دکترین دفاع پیش‌دستانه است. در شرایطی که تحریم‌های غرب مسیر تعاملات رسمی ایران را مسدود کرده، عراق بدل به مسیر تنفسی اقتصاد ایران شده است. ساختار اقتصادی دو کشور به گونه‌ای طراحی شده که قطع آن به معنای فروپاشی بخشی از اشتغال و تولید داخلی در ایران خواهد بود.

همین توازن شکننده، معادله‌ای از «وابستگی متقابل» را شکل داده که در ادبیات روابط بین‌الملل، ابزار قدرت محسوب می‌شود. اما اقتصاد تنها یکی از اضلاع این رابطه است. ضلع دیگر، پیوند اجتماعی و فرهنگی است. این پیوندها از حوزه دین و فرهنگ فراتر رفته و در سطح نخبگان سیاسی و مذهبی نیز رسوخ کرده است که در بزنگاه‌های سیاسی، ابزار نفوذ تهران در بغداد محسوب می‌شود.

در لایه‌ی سوم، عراق قلب معماری امنیتی تهران است. پس از تجربه‌ی تلخ جنگ هشت‌ساله، دکترین دفاعی ایران بر اصل «دفاع پیش‌دستانه» بنا شده که قائل به «مهار تهدیدات در فراتر از مرزها است». در این راهبرد، عراق از یک تهدید تاریخی به عمق استراتژیک بدل شد. از منظر واشنگتن و تل‌آویو، عراق گلوگاه محور زمینی تهران – بغداد – دمشق – بیروت است؛ محور موسوم به «مقاومت» که ستون فقرات بازدارندگی ایران در برابر اسرائیل تلقی می‌شود.

هر چند که تصور می شود با حملات اسرائیل به حزب الله لبنان و سقوط حکومت اسد این مسیر دیگر معناد ندارد، اما حتی با درست دانستن این فرض، اهمیت عراق برای تهران در غیاب لبنان و سوریه صدچندان خواهد بود و این علاوه بر ۱۴۵۸ کیلومتر مرز مشترک ایران با عراق است. بنابراین، هرگونه تغییر در بافت سیاسی این کشور (عراق)، مستقیما بر معادلات امنیت ملی ایران اثر می‌گذارد. فروپاشی ساختار سیاسی نزدیک به تهران در بغداد، می‌تواند به معنای فروپاشی «قلب محور مقاومت» باشد.

 

آمریکا در کمین بغداد؛ از حشدالشعبی تا پیمان ابراهیم

با توجه به همین اهمیت های عراق برای ایران و در آستانه‌ی انتخابات پارلمانی در این کشور است که نشانه‌های روشنی از بازگشت فعالانه‌ی واشنگتن به صحنه سیاست عراق دیده می‌شود. انتصاب «مارک ساوایا» به‌عنوان دستیار ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور عراق، نشانه‌ی عزم جدی دولت ترامپ برای هدایت روند سیاسی بغداد است. بنا بر برخی گزارش ها او قرار است پس از انتخابات، به عراق سفر کند تا چارچوب‌های مطلوب واشنگتن برای تشکیل دولت آینده را به رهبران سیاسی این کشور ابلاغ کند.

سه محور اصلی در دستور کار آمریکا قرار دارد؛ نخست، پیوستن عراق به پیمان ابراهیم؛ پروژه‌ای که واشنگتن و متحدان عبری-عربی آن از آن به‌عنوان «معماری جدید صلح خاورمیانه» یاد می‌کنند. سفرهای اخیر ترامپ به کاخ سفید و دیدار او با سران آسیای مرکزی، از جمله قزاقستان، و اعلام رسمی تمایل آستانه برای پیوستن به این پیمان، نشانه‌ای است از تلاش برای گسترش حلقه‌ی متحدان اسرائیل. گفته می‌شود پس از سفر احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه به واشنگتن و دیدار محمد بن‌سلمان با ترامپ در ۱۸ نوامبر، عراق در اولویت بعدی این پروژه قرار خواهد گرفت.

دوم، تعیین تکلیف نیروهای حشد الشعبی است؛ نیرویی که از نگاه تهران، ضامن ثبات عراق و از نگاه واشنگتن، بازوی نظامی نفوذ ایران محسوب می‌شود. فشار آمریکا بر دولت محمد شیاع السودانی از ماه‌ها پیش آغاز شده است تا ساختار حشد الشعبی تضعیف یا در ارتش ادغام شود. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، اخیراً در تماس با سودانی صریحاً خواستار خلع سلاح این نیروها شد. و سوم، مهار نفوذ ایران از طریق بازتعریف رابطه بغداد–تهران در قالبی صرفاً اقتصادی. واشنگتن می‌خواهد رابطه‌ای که اکنون چندوجهی و راهبردی است، به سطحی از تعاملات تجاری عادی فروکاسته شود.

در این چارچوب، انتخابات فردا (سه‌شنبه) را باید نقطه عطف تلاش آمریکا برای مهندسی نظم جدید عراق دانست. ایالات متحده با تکیه بر اهرم‌های مالی، تحریم‌های هدفمند و شبکه رسانه‌ای خود در عراق، می‌کوشد جریان‌های سیاسی شیعه را از هم تفکیک و جریان‌های نزدیک به محور مقاومت را تضعیف کند. از سوی دیگر، متحدان منطقه‌ای واشنگتن مانند عربستان، امارات و اردن نیز مأموریت یافته‌اند تا با وعده‌های سرمایه‌گذاری، بغداد را به سمت پیمان ابراهیم و فاصله گرفتن از تهران سوق دهند.

 

سفر جارد کوشنر به عراق

در این بین گفته می شود که سفر جارد کوشنر، داماد ترامپ و مسئول پرونده پیمان ابراهیم، پس از انتخابات عراق قطعی است. او به همراه استیو ویتکاف، چهره بانفوذ لابی یهودی در نیویورک، قرار است در بغداد حضور یابند تا درباره پیوستن عراق به پیمان ابراهیم رایزنی کنند و این به معنای آن خواهد بود که آمریکا به‌دنبال «عقیم‌سازی نفوذ ایران» از مسیر سیاسی است، نه الزاماً حذف کامل آن. هدف، تضعیف گلوگاه های های امنیتی و اقتصادی بغداد – تهران در ساختار دولت عراق است.

در این میان واشنگتن بر یک راهبرد تدریجی تأکید دارد که ناظر بر فشار اقتصادی، حمایت از نیروهای ملی‌گرا و ترویج گفتمان استقلال است تا در نهایت، عراق به مدلی شبیه اردن یا امارات تبدیل شود؛ کشوری که هم‌پیمان غرب است، اما در ظاهر مستقل عمل می‌کند.

در همین رابطه، محمد شیاع السودانی می‌کوشد تعادلی شکننده حفظ کند. او در گفت‌وگو با وال‌استریت ژورنال گفته است که «ایران کشور همسایه و دوست ماست، اما این دوستی به بهای منافع ملی عراق نخواهد بود. در عین حال، می‌خواهیم روابطمان با آمریکا اقتصادی باشد، نه امنیتی.» او در سه سال گذشته کوشیده عراق را از جنگ ایران و اسرائیل دور نگه دارد و با استفاده از درآمد نفتی، نوعی ثبات اجتماعی نسبی ایجاد کند. اما ثبات در عراق همیشه موقتی است و انتخابات، بار دیگر ممکن است همه موازنه‌ها را بر هم زند.

علاوه بر السودانی، فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق نیز روز جمعه در گفت‌وگو با العربیه تأکید کرد که «هشدارهای اخیر آمریکا درباره گروه‌های مسلح عراقی موضوع تازه‌ای نیست و واشنگتن همواره نسبت به فعالیت گروه‌های نزدیک به ایران ابراز نگرانی کرده است». او گفت که «آمریکا متحد عراق و ایران نیز همسایه‌ای مهم است و بغداد می‌کوشد با هر دو روابط متوازن داشته باشد. اما مشکل ایران با آمریکاست». حسین افزود که «قانون اساسی اجازه فعالیت گروه‌های مسلح خارج از کنترل دولت را نمی‌دهد». این اظهارات پس از تماس تلفنی پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا با وزیر دفاع عراق مطرح شد که در آن، واشنگتن «آخرین اخطار» خود را درباره هرگونه مداخله نیروهای مقاومت صادر کرد.

 

بغداد در چهارراه سرنوشت

انتخابات پیش‌روی عراق، آزمونی برای توازن میان سه نیرو است؛ نفوذ تاریخی ایران، فشار فزاینده آمریکا و اراده ملی عراق برای حفظ استقلال. واشنگتن این بار با طرحی دقیق‌تر وارد میدان شده است؛ از تعیین دستیار ویژه تا زمینه‌چینی برای حضور کوشنر و فشار برای عادی‌سازی روابط بغداد–تل‌آویو. اما تجربه نشان داده که ساختار قدرت در عراق چنان چندلایه و پراکنده است که هیچ نیروی خارجی به‌تنهایی قادر به مهندسی کامل آن نیست.

برای تهران، این انتخابات صرفاً مسئله‌ای سیاسی نیست؛ بلکه مسأله‌ای وجودی است. نتیجه‌ی این رقابت، نه تنها آینده‌ی دولت بغداد را تعیین می‌کند، بلکه می‌تواند مسیر بازدارندگی ایران و توازن قدرت در کل خاورمیانه را تغییر دهد. در یک معادله‌ی حاصل‌جمع صفر، هر گام عراق در مسیر ترامپ، یک گام دورتر از مسیر ایران خواهد بود. به همین دلیل، تهران با دقت، اما بدون جنجال، تحولات انتخاباتی بغداد را دنبال می‌کند؛ چرا که در این میدان، شکست سیاسی می‌تواند به معنای تهدید امنیتی در مرزهای غربی باشد.

 

 

محسن جلیلوند: آمریکا می‌خواهد ریل‌گذاری انتخابات عراق را به نفع خود رقم بزند

در تحلیل دقیق تر معادلات انتخابات پارلمانی عراق، محسن جلیلوند طی گفت‌وگو با روزنامه هفت صبح ابتدا به ساکن تأکید می‌کند که «ایالات متحده تمام توان خود را برای تأثیرگذاری بر انتخابات پارلمانی عراق به‌کار گرفته است، اما این فشارها لزوماً به معنای موفقیت واشنگتن در مهار نفوذ تهران نخواهد بود.»

این استاد دانگشه با اشاره به ساختار سیاسی عراق یادآور می شود که «از زمان اشغال عراق توسط آمریکا، یک سنت نانوشته شکل گرفته که رئیس‌جمهور از میان کردها، نخست‌وزیر از شیعیان و رئیس پارلمان از اهل سنت انتخاب می‌شود. از آنجا که اکثریت پارلمان در اختیار شیعیان است، عملاً دولت در اختیار جریان‌های شیعی قرار دارد و این مسئله موجب شده نفوذ ایران در ساختار سیاسی عراق تثبیت شود. به همین دلیل، آمریکا در انتخابات پیش‌رو تلاش می‌کند با فشار بر دولت و مهندسی صحنه سیاسی، موازنه را به ضرر جریان‌های نزدیک به ایران تغییر دهد.»

به گفته این پژوهشگر سیاست خارجی، «رقابت اصلی در انتخابات میان حامیان نخست‌وزیر فعلی، محمد شیاع السودانی، و جریان نوری المالکی در جریان است، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، ریشه‌دار بودن نفوذ ایران در ساختار سیاسی و امنیتی عراق» است که به سادگی قابل حذف نیست.» او توضیح می‌دهد که «آمریکایی‌ها از مدت‌ها قبل فشارهایی را وارد کرده‌اند تا پارلمان جدید عراق به گونه‌ای شکل بگیرد که در مسیر ریل‌گذاری واشنگتن حرکت کند. این فشارها حتی شامل تعیین ترکیب وزرا، معاونان و حتی چینش مدیریتی در استان‌ها می‌شود.»

جلیلوند با اشاره به وابستگی اقتصادی عراق به تأیید و امضای آمریکا بر این نکته اذعان دارد که، «ساختار اقتصادی عراق به گونه‌ای طراحی شده که هر تصمیم بزرگ مالی بدون موافقت واشنگتن عملاً متوقف می‌شود. همین موضوع دست دولت بغداد را در بسیاری از حوزه‌ها بسته است. اما باید توجه داشت که نفوذ ایران در سطح اجتماعی، مذهبی و امنیتی عراق به مراتب عمیق‌تر از آن است که با فشارهای اقتصادی از میان برو.»

 

محورهای مهم فشار واشنگتن

تحلیلگر حوزه بین الملل، یکی از محورهای مهم فشار واشنگتن را تعیین تکلیف گروه‌های حشد الشعبی می‌داند و در این باره توضیح می دهد که «از ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات، آمریکایی‌ها فشار زیادی بر دولت عراق آورده‌اند تا نقش حشد شعبی را محدود کند. اما این کار ساده‌ای نیست، زیرا این گروه‌ها برخلاف احزاب صرفاً سیاسی، ماهیت نظامی ـ امنیتی دارند. یعنی هم سلاح دارند و هم پایگاه اجتماعی. حذف کامل آن‌ها از معادلات عراق نه عملی است و نه بدون هزینه.»

به اعتقاد جلیلوند، «واشنگتن از زمان دولت اول ترامپ سیاست حذف “چهار اچ” را دنبال کرده است. آمریکایی‌ها در قالب یک راهبرد کلان می‌خواستند محور مقاومت را تضعیف کنند؛ از حماس در فلسطین و حزب‌الله لبنان گرفته تا حوثی‌های یمن و حشد الشعبی عراق. اما واقعیت این است که عراق از این معادله جدا نیست و همین فشارها در آستانه انتخابات شدت گرفته است.»

این مدرش دانگشاه پیرامون تأثیر شرایط پس از عملیات «طوفان الاقصی» بر معادلات منطقه به هفت صبح می‌گوید که «تحولات پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، کل منطقه را وارد فاز جدیدی کرده است. در چنین شرایطی، عراق نمی‌تواند از تحولات منطقه مستثنا بماند. آمریکا نگران است که با گسترش احتمالی درگیری‌ها، نیروهای نزدیک به ایران در عراق نقش فعالی ایفا کنند، به همین دلیل تلاش می‌کند قبل از هرگونه بحران تازه، کنترل سیاسی بغداد را تثبیت کند.»

جلیلوند در پاسخ به پرسشی درباره توان بغداد برای حفظ تعادل میان تهران و واشنگتن، خاظرنشان می کند که «در سال‌های گذشته، دولت‌های عراق تلاش کردند نقش میانجی و متعادل‌کننده میان ایران و آمریکا را بازی کنند؛ اما دولت ترامپ به دنبال تعیین تکلیف نهایی این وضعیت است. او می‌خواهد بغداد را به سمت قطع وابستگی به تهران سوق دهد. با این حال، تصور بی‌طرفی کامل واقع‌بینانه نیست. عراق نمی‌تواند از همسایگی و پیوندهای تاریخی و مذهبی با ایران چشم بپوشد.»

پژوهشگر حوزه بین الملل در پایان با تأکید بر اینکه واشنگتن در مسیر خود با موانع جدی روبه‌روست، تصریح کرد که، «آمریکا برنامه‌ای پیچیده برای کنترل آینده سیاسی عراق دارد، اما این کشور نه از نظر اجتماعی و نه از نظر امنیتی قابل مهندسی کامل نیست. ساختار قدرت در عراق چنان چندپاره و در هم‌تنیده است که هیچ بازیگری، حتی ایالات متحده، نمی‌تواند به تنهایی آن را در مسیر دلخواه خود هدایت کند. بنابراین شاید آمریکا بتواند فشار بیاورد، اما پیروزی قطعی برایش متصور نیست.»

 

دیدگاهتان را بنویسید