در پی تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر بیفایده بودن مذاکره با آمریکا، مجدداً بحثهایی پیرامون تاثیر مذاکره بر اقتصاد کشور و تجربیات گذشته در محافل داخلی و خارجی به وجود آمده است.
به گزارش سرمایه فردا، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر بر بیفایده بودن مذاکره با آمریکا تأکید کردند. ایشان فرمودند: «مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم؛ اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. نخیر؛ از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه».
این سخنان بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشته است. ایشان با تأکید بر تجربیات گذشته، به ویژه خروج یک جانبه آمریکا از برجام، اعلام کردند که مذاکره با آمریکا نه تنها سودی برای ایران ندارد، بلکه میتواند به تشدید مشکلات اقتصادی منجر شود.
با این حال، برخی از تحلیلگران پیش از سخنرانی و پس از آن، موجهای رسانهای و خط تحلیلی در فایدهمند بودن مذاکره با آمریکا و تعامل با آمریکا طرح کرده و معتقدند که مذاکره با آمریکا میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند. از جمله تحلیلها و ادلههایی که از این زاویه طرح شده، میتوان به تورم تکرقمی، رشد اقتصادی بالای ده درصد و فروش نفت تا حدود ۲٫۵ میلیون بشکه در روز طی دوره توافق برجام اشاره کرد. شاخصهایی که پیش از سال ۱۳۹۴ و پس از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱، وضعیت به شدت نامطلوبی داشتهاند. به همین جهت بیان میشود که مذاکره با آمریکا میتواند راه تنفسی برای اقتصاد ایران باشد.
در ادامه تلاش شده است تا ابعاد چرایی غلط بودن دلیلهای بالا و «سادهسازی» چالشهای اقتصادی در نگاه فوق بررسی شود. همچنین به نحوی دیگر، به نظر میرسد که رهبر معظم انقلاب به همین دلایلی که در ادامه بحث خواهد شد، تمایل به مذاکره با آمریکا نداشته و نسبت به مذاکره جهت رفع مشکلات اقتصادی بسیار بدبین هستند.
مسئله «انتظارات» و ذهنیت فعالان اقتصادی در نسبت با آینده اقتصاد، یکی از مهمترین مؤلفههای علم اقتصاد کلان طی چند دهه اخیر بوده که به این واسطه شکل سیاست اقتصادی و جهت آن تعیین تکلیف میشود. هیچ مؤلفهای به اندازه «انتظارات» نمیتواند نقش تعیینکننده در پایداری اقتصاد و روند پایدار رو به بهبود اقتصاد داشته باشد. نمودارهای تورم، رشد اقتصادی، درآمد سرانه و … در دهه ۹۰، به وضوح نشان میدهند که مذاکره با آمریکا، موجب شده است که انتظارات شکلگرفته به واسطه تصمیمهای آمریکا، نوسانات بسیار بالا و مخرب را به اقتصاد ایران تحمیل کند. بدتر از آن این است که اقتصاد ایران شرطی شده است. در واقع نمودارها در دهه ۹۰ گواه این هستند که تا زمانی که رابطه با آمریکا به شکل معمول است، شاخصها نیز وضعیت نسبتا مطلوبی خواهند داشت.
اما بازار کاملا آماده است که با کوچکترین تغییری، نوسانات بالا و مخرب نشان دهد و از دسترس سیاستگذار خارج شود. در چنین وضعیتی که شاخصهای اقتصادی به متغیر خارجی وابسته هستند، عملا سیاستگذاری و برنامهریزی اقتصادی ممتنع و بلاموضوع خواهد بود. در این موقعیت، امکان تصمیمگیری وجود ندارد و مشابه سال ۹۷، اقتصاد ایران از کنترل دولت جمهوری اسلامی ایران خارج خواهد بود. این مسئله یکی از بزرگترین ضعفها و آفتهایی است که در نسبت مذاکره با آمریکا و تعامل اقتصاد ایران با طرف آمریکایی برقرار میشود. به معنای دیگر، نگاه به مذاکره با آمریکا به جهت رفع مشکلات اقتصادی، همان پیوند بنیادین نوسانات و انتظارات اقتصاد ایران به خواستهها و تصمیمهای دشمنان قسمخورده ایران است و شکلی از وابستگی و استعمار نو را در پی خواهد داشت.
از جمله مسائلی که این روزها مغفول واقع میشود، تغییر آرایش اقتصاد جهانی در نسبت با نیمه ابتدایی دهه ۹۰ شمسی است. مختصات اقتصاد جهانی در آن دوره، جهانی بودن زنجیرههای ارزش اقتصادی و وابستگی زیاد اقتصاد کشورهای صاحب قدرت به یکدیگر بود. در واقع با یک جهان تکقطبی آمریکایی مواجه بودیم. از این جهت، تمامی کشورهای ۵+۱ با تحریمهای آمریکا به ناچار همراهی کرده و امکان تحمیل تگناهای شدیدی بر اقتصاد ایران وجود داشت. اما جهان، از آن دوره عبور کرده، اقتصاد جهانی تبدیل به اقتصادهای منطقهای و زنجیره ارزش جهانی تبدیل به زنجیره ارزشهای منطقهای شده است. از جهان تکقطبی گذر کرده و وارد جهان چند قطبی شدهایم. در حال حاضر دولت آمریکا توان اجماع جهانی علیه ایران را ندارد، با دو کشور عضو ۵+۱ درگیر جنگ نظامی و اقتصادی است.
آن طور که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن دو سال پیش اعتراف کرد، هژمونی جهان تکقطبی آمریکایی در حال افول است و دنیا به سمت اقتصادهای چند قطبی در حال حرکت است. همچنین وزیر خارجه آمریکا بیان کرده است که «تا پنج سال آینده دیگر نمیتوانیم کشورها را تحریم کنیم». این مسائل نشانههایی برای سیاستمداران ایرانی است که آمریکا قدرت ده سال پیش در اجماعسازی و فشار اقتصادی نخواهد داشت. رهبر معظم انقلاب با اشراف به این موضوع، قصد استفاده از فرصت به وجود آمده جهت پیمانها و همکاریهای غیرآمریکایی با کشورهای قدرتمند را دارند و این طرحی است که پنج سال اخیر پیش بردهاند.
تجربه دولت سیزدهم که در وضعیت مشابه دولت یازدهم و دوازدهم در دهه ۹۰ بود، یعنی شرایط تحریمی، میتواند گواهی بر امکان اداره اقتصادی و بهبود شاخصهای اقتصادی در شرایط تحریم باشد. در دههی ۱۳۹۰ (سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹) نرخ رشد اقتصاد ایران ۰.۵ درصد بوده است. با این عملکرد، اقتصاد ایران توانسته در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، متوسط نرخ رشد اقتصادی ۴.۵ درصد را به دست آورد که بسیار فراتر از متوسط دههی ۱۳۹۰ و همچنین متوسط بیست ساله و بیستوپنج سالهی کشور است. این رشد در مجموع از طریق افزایش تولید داخلی، توسعه تجارت منطقهای و اصلاح سیاستهای مالی و پولی حاصل شده است.
تجربه اداره اقتصاد و بهبود شاخصهای اقتصادی توسط دولت سیزدهم و در شرایط تحریم، تا آنجا موفقیتآمیز بوده که سعید لیلاز، چهره سرشناس اقتصادی جریان اصلاحطلب در رابطه با عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم دو نقل قول پربسامد داشته است. ایشان در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ و به نمایندگی از مسعود پزشکیان در مناظره با سید نظامالدین موسوی بیان میکند: «من معتقدم دولت مرحوم رئیسی مجموعا اقتصاد ایران را از گل در آورد». همچین ایشان برنامه دیگری بیان کرد: «در حوزه اقتصاد دولت آقای رئیسی فراتر از آن چیزی بود که تصور میشد. در حال حاضر، هیچ شاخص اقتصادی وجود ندارد که وضعیتش بهتر از سال ۱۴۰۰ نباشد».
در مجموع میتوان گفت که چهار عامل تجربه ناموفق دهه ۹۰ در رفع تحریم اقتصادی و پایداری اقتصاد ایران، بدعهدی و غیرقابل پیشبینیپذیر بودن طرف آمریکایی، تغییرات شدید در آرایش اقتصاد سیاسی جهانی، و همچنین تجربه نسبتا موفق دولت سیزدهم در رشد و بهبود شاخصهای اقتصادی در شرایط تحریم، رهبر معظم انقلاب را به موضع امروز رسانده که «مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه».
این نتیجهگیری نشان میدهد که مذاکره با آمریکا نه تنها کمکی به حل مشکلات اقتصادی کشور نمیکند، بلکه میتواند به تشدید مشکلات موجود نیز منجر شود. بدین ترتیب، رهبر معظم انقلاب به جای تکیه بر مذاکره با آمریکا، بر افزایش تولید داخلی، توسعه تجارت منطقهای و اصلاح سیاستهای مالی و پولی تأکید دارند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا