فعالسازی مکانیسم ماشه از بحث امنیتی که بگذریم، باید به پیامدهای اقتصادی فعالسازی ماشه بپردازیم. مهمترین قطعنامهای که بازمیگردد، قطعنامه ۱۹۲۹ است که تحریمهای کامل علیه سیستم بانکی و کشتیرانی ایران را اعمال میکند. اما قطعا کارساز نیست.
به گزارش سرمایه فردا، در مورد فعالسازی مکانیسم ماشه و اثرات آن بر اقتصاد باید با دقت بیشتری صحبت کنیم تا ببینیم دقیقاً در چه شرایطی قرار داریم. همانطور که پیشبینی میشد، کمتر از یک ماه پیش اروپا رسماً روند فعالسازی ماشه را آغاز کرد و یک ماه فرصت به ایران داد تا دو یا سه شرط مشخص را عملیاتی کند تا از فعال شدن این سازوکار جلوگیری شود. این شروط شامل توافق با آمریکا، توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، و آغاز مجدد بازرسیها در سایتهای هستهای بود. واضح بود که چنین اقداماتی نمیتوانند در بازهای به این کوتاهی محقق شوند؛ مسائلی که طی چند سال به نتیجه نرسیدهاند، طبیعتاً در یک ماه قابل حل نیستند.
پیشنهاد اروپا این بود که ایران مذاکرات با آمریکا و آژانس را آغاز کند و بازرسیها را از سر بگیرد تا آنها بتوانند مکانیسم ماشه را به تعویق بیندازند. در صورت پیشرفت مذاکرات، این تعویق تمدید میشد و اگر نتیجهای حاصل نمیشد، ماشه دوباره فعال میشد. ایران اما واکنش متفاوتی نشان داد. در تحلیلهای شبانه اخیر هم گفته بودیم که رویکرد ایران این بوده که اساساً اروپا حق فعالسازی ماشه را ندارد، چرا که خودشان به برجام پایبند نبودهاند. ایران در این مدت پیشنهاد داد که توافقی حاصل شود تا ماشه به مدت شش ماه تعلیق شود و اروپا در این مدت حق فعالسازی نداشته باشد. در مقابل، اروپا خواهان حفظ حق اقدام در هر زمان بود.
در این میان، ایران حتی با آمریکا تماسهایی برقرار کرد تا مسیر مذاکره باز شود، اما به نظر میرسد آمریکا در این مرحله تمایل چندانی به مذاکره ندارد و ترجیح میدهد فشارها افزایش یابد، ماشه فعال شود، و سپس درباره توافق صحبت شود. دیروز آخرین گفتوگوی آقای عراقچی با مقامات اروپایی انجام شد که تکرار همان مواضع قبلی بود. با وجود اینکه ایران با آژانس توافق کرد، توافقی که حتی گروسی آن را امضا کرد و نشان میدهد ایران امتیازاتی داده، اروپا همچنان خواهان امتیازات بیشتر بود. نمایندگان مجلس هم اعلام کردند که ایران پذیرفته محل نگهداری اورانیوم را اعلام کند و بازرسیها آغاز شود، اما اروپا خواهان آغاز فوری و بدون تعهد بود.
در نهایت، امروز جمعه، قطعنامهای که ادامه معافیت ایران از تحریمها را تأیید میکرد، به رأی گذاشته شد و طبق انتظار، رأی منفی گرفت. این یعنی مکانیسم ماشه فعال شده است. تا پنجم مهر فرصت باقی مانده تا ایران با اروپا و آمریکا به توافقی برسد. اگر چنین توافقی حاصل شود، قطعنامه جدیدی در سازمان ملل تصویب خواهد شد که احتمالاً تمدید را در پی دارد، اما با توجه به مواضع طرفین، این احتمال بسیار ضعیف است. در نتیجه، ما به وضعیت پیش از برجام بازمیگردیم؛ همان تحریمهای گسترده و محدودیتهای شدید.
اما باید دید این فعالسازی چه هزینههایی برای ایران دارد. نخستین و مهمترین هزینه، هزینه امنیتی است. ایران احتمالاً در واکنش به بازگشت تحریمها، توافق اخیر با آژانس را کنار خواهد گذاشت و اجازه بازرسیها را نخواهد داد. این اقدام، تقابل مستقیم با غرب را تشدید میکند و ریسک تنشهای امنیتی را بالا میبرد. در این میان، نقش لابی اسرائیل بسیار مهم است؛ اینکه چگونه از این فضا استفاده میکند، چه ارزیابیهایی دارد، و آیا به سمت حمله به تأسیسات ایران خواهد رفت یا نه.
از سوی دیگر، اگر ایران بخواهد از NPT خارج شود—چیزی که برخی تندروها مطرح کردهاند—ریسک تنش بهمراتب بیشتر خواهد شد. اما احتمال دیگر این است که پس از مدتی، ایران دوباره پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند. آقای عراقچی هم گفته بود که اگر اروپا از این روند کنار برود، مذاکرات صرفاً میان ایران و آمریکا خواهد بود. بنابراین، هزینه امنیتی بستگی به اقدامات ایران و ارزیابی طرف مقابل دارد.
نکته مهم دیگر این است که در حملات قبلی، بهویژه در جنگ ۱۲ روزه و حمله آمریکا به تأسیسات ایران، بخش بزرگی از زیرساختهای هستهای ایران آسیب دیدهاند. بسیاری از سانتریفیوژها از بین رفتهاند و مراحل اولیه غنیسازی—از تزریق گاز تا تولید اورانیوم غنیشده—مختل شدهاند. بسیاری از تجهیزات نیز وارداتی بودهاند و جایگزینی آنها بهسادگی ممکن نیست. به همین دلیل، آمریکا و اسرائیل به اهداف خود در محدودسازی برنامه هستهای ایران تا حد زیادی رسیدهاند و شاید همین باعث شده که آمریکا تمایل چندانی به مذاکره نداشته باشد.
اما از بحث امنیتی که بگذریم، باید به پیامدهای اقتصادی فعالسازی ماشه بپردازیم. مهمترین قطعنامهای که بازمیگردد، قطعنامه ۱۹۲۹ است که تحریمهای کامل علیه سیستم بانکی و کشتیرانی ایران را اعمال میکند. این تحریمها هزینه حملونقل را بهشدت افزایش میدهند. کشتیها و هواپیماهای ایرانی ممکن است در مسیر متوقف شوند و بازرسی شوند، بهویژه اگر مظنون به حمل محمولههای مرتبط با برنامه هستهای یا موشکی باشند. این توقفها، علاوه بر هزینههای مستقیم، هزینههای دموراژ و تأخیر در بندر را نیز افزایش میدهند. البته به نظر نمی رسد که در دنیا گروه ویزه ای مامور این کار شوند و بیشتر آمریکا مثل گذشته به دنبال فشار بیشتر خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا