عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در ادامه رایزنیهای دیپلماتیک منطقهای و بینالمللی ابتدا وارد بلاروس شد و پس از دیدار با مقامات این کشور، راهی مسکو میشود؛ سفری که همزمان با مواضع تازه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اهمیت ویژهای در مدیریت پرونده هستهای و روابط ایران–روسیه یافته است.
به گزارش سرمایه فردا، در روزهایی که پرونده هستهای ایران بار دیگر به محور فشارهای بینالمللی بدل شده و تروئیکای اروپایی در هماهنگی با آمریکا و اسرائیل تلاش میکنند اجماع تازهای علیه تهران بسازند، دیپلماسی ایران مسیر متفاوتی را برگزیده است؛ مسیری که از مینسک آغاز میشود و به مسکو ختم خواهد شد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، با سفر به بلاروس و روسیه میکوشد همزمان دو هدف را دنبال کند: تثبیت همکاریهای اقتصادی و سیاسی با شرکای شرقی و ایجاد سپر سیاسی در برابر فشارهای غربی. این سفر نه یک رویداد معمول، بلکه بخشی از راهبردی است که تهران برای مدیریت همزمان بحران هستهای، تحریمهای یکجانبه و تحولات منطقهای طراحی کرده است.
محور این گفتوگوها توسعه روابط دوجانبه، بررسی مسائل منطقهای و بینالمللی و گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی میان تهران و مینسک بود. این نخستین سفر عراقچی به بلاروس در سطح وزیر امور خارجه محسوب میشود.
پیشتر عراقچی در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ به همراه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، به دعوت رسمی رئیسجمهور بلاروس به مینسک سفر کرده بود. در جریان آن سفر، ۱۲ سند همکاری در حوزههای سیاسی، حقوق بینالملل، گردشگری، فرهنگی و هنری، رسانهای، بهداشت و سلامت، دارویی، صنعتی، محیط زیست، مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و سرمایهگذاری میان دو کشور امضا شد. در سفر اخیر نیز سه سند جدید شامل اعلام همکاری ایران و بلاروس در مقابله با تحریمهای یکجانبه، اعلامیه مشترک در زمینه تحکیم حقوق بینالملل و برنامه رایزنیهای سیاسی میان وزارتخانههای خارجه دو کشور برای امضا آماده شده است.
پس از پایان سفر به بلاروس، عراقچی عازم روسیه خواهد شد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اعلام کرد که وزیر امور خارجه روز سهشنبه ۲۵ آذر در مسکو با برخی مقامات دومای دولتی روسیه دیدار میکند و روز چهارشنبه ۲۶ آذر نیز با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، گفتوگو خواهد داشت. به گفته بقایی، ایران و روسیه روابط دوجانبه گستردهای دارند و همواره در سطوح منطقهای و بینالمللی، از جمله در چارچوب سازمانهای بینالمللی، رایزنیهای مستمری میان دو کشور انجام شده است. گفتنی است که سعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین روسای جمهور ایران و روسیه، روز جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴، در حاشیه اجلاس بینالمللی “صلح و اعتماد” که در عشقآباد پایتخت ترکمنستان برگزار شد، با یکدیگر دیدار و مهمترین مسائل مورد علاقه دو طرف را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.
در حالی که عراقچی راهی مسکو شده، رافائل گروسی در گفت وگو خبرگزاری روسی ریانووستی اعلام کرد که «آژانس اتمی موفق شده است، فعالیتهای بازرسی در ایران را احیا کند و از سر بگیرد، اما این فعالیتها بسیار محدود بودهاند.» البته مدیرکل آژانس بینالمللی کشورمان توضیح داد که «ما فقط اجازه دسترسی به سایتهایی را داریم که مورد اصابت قرار نگرفتهاند. این خوب است، به این معنا که این سایتها در فهرست مورد توافق برای بازرسی قرار دارند.» با اینحال گروسی افزود که «بازرسی سه سایت کلیدی دیگر (شامل نطنز، اصفهان و فردو) از اهمیت بیشتری برخوردارند، زیرا هنوز حاوی مقادیر قابل توجهی مواد و تجهیزات هستهای هستند و ما باید به آنجا بازگردیم.»
در همین باره اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان پیشتر تأکید کرده بود که با توجه به سوءاستفاده برخی کشورهای اروپایی از نهادهای بینالمللی برای اعمال فشار بر ایران و نقش روسیه بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، موضوع هستهای ایران نیز از محورهای مهم گفتوگوهای عراقچی در مسکو خواهد بود.
سفر عباس عراقچی به مسکو را میتوان در چارچوب تلاش ایران برای مدیریت همزمان فشارهای دیپلماتیک، پرونده هستهای و تحولات شورای امنیت ارزیابی کرد. در شرایطی که برخی کشورهای اروپایی طی ماههای اخیر از ظرفیت نهادهای بینالمللی، بهویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای افزایش فشار سیاسی بر ایران استفاده کردهاند، نقش روسیه بهعنوان عضو دائم شورای امنیت و بازیگری تأثیرگذار در معادلات هستهای اهمیت دوچندان یافته است.
اظهارات اسماعیل بقایی نشان میدهد که موضوع هستهای ایران یکی از محورهای اصلی گفتوگوهای عراقچی در مسکو خواهد بود. در این چارچوب، هماهنگی ایران و روسیه درباره نحوه تعامل تهران با آژانس میتواند بهعنوان یکی از بحثهای کلیدی مطرح شود. ایران در مقطع فعلی با مجموعهای از مطالبات فنی و سیاسی آژانس مواجه است که در صورت مدیریت نادرست، میتواند به فعال شدن مکانیسمهای فشار در شورای حکام و در نهایت شورای امنیت منجر شود. از این رو، رایزنی با روسیه برای کاهش تبعات سیاسی گزارشهای آژانس و جلوگیری از اجماعسازی علیه ایران اهمیت راهبردی دارد.
در سطحی کلانتر، شورای امنیت سازمان ملل یکی از میدانهای اصلی تقابل دیپلماتیک در پرونده هستهای است. با توجه به احتمال طرح دوباره موضوع ایران در این شورا، هماهنگی نزدیک با روسیه میتواند بهمنزله ایجاد یک سپر سیاسی در برابر ابتکارات احتمالی غرب تلقی شود. روسیه، هم بهعنوان عضو دائم شورای امنیت و هم بهعنوان کشوری که تجربه تقابل با غرب در ساختارهای بینالمللی را دارد، میتواند در مهار یا تعدیل اقدامات تنبیهی نقشآفرین باشد.
از این منظر یقینا گفتوگوهای عراقچی در مسکو را میتوان تلاشی برای همراستا کردن مواضع تهران و مسکو در دو سطح فنی (همکاری با آژانس) و سیاسی-حقوقی (شورای امنیت) دانست. موفقیت این رایزنیها میتواند به ایران کمک کند تا فضای دیپلماتیک پیرامون پرونده هستهای را کنترلپذیرتر کرده و از تشدید فشارهای بینالمللی جلوگیری کند، هرچند میزان اثرگذاری آن به تحولات میدانی و رفتار سایر بازیگران نیز وابسته خواهد بود.
سفر عباس عراقچی به مسکو را باید فراتر از پرونده هستهای و در چارچوب یک بسته گستردهتر از معادلات دوجانبه و منطقهای میان تهران و مسکو هم تحلیل کرد. همانگونه که خبرگزاری ریانووستی گزارش داده، محورهای این سفر شامل همکاریهای اقتصادی، تجاری، انرژی و لجستیک است؛ حوزههایی که در سالهای اخیر به ستون فقرات روابط ایران و روسیه تبدیل شدهاند. در شرایط تحریم و محدودیت دسترسی ایران به بازارهای جهانی، روسیه بهعنوان یکی از معدود شرکای در دسترس، نقشی مکمل در حفظ حداقلی از تعاملات اقتصادی و راهبردی برای تهران ایفا میکند.
در سطح منطقهای نیز، گفتوگو درباره تحولات قفقاز و خاورمیانه جایگاه ویژهای دارد. قفقاز جنوبی پس از جنگهای اخیر و رقابت قدرتهای بزرگ و مشخصا آمریکایی ها و طرح ترامپ ذیل عنوان «مسیر ترامپ» به یکی از نقاط حساس برای منافع ایران و روسیه تبدیل شده است؛ جایی که هم همکاری و هم رقابت میان دو طرف وجود دارد. در خاورمیانه، بهویژه سوریه پس از یک سال از سقوط حکومت اسد و روی کار آمدن احمد الشرع، رابطه تهران و مسکو وارد مرحلهای پیچیدهتر شده است. در «سوریه جدید» و مرحله بازسازی و تثبیت نظم سیاسی نوپا، اولویتها و محاسبات تهران و مسکو، نه تنها یکسان نیست، بلکه در تضاد با مه قرار دارد. روسیه در پی تثبیت موقعیت خود بهعنوان بازیگر مسلط و قابل تعامل با بازیگران منطقهای و غربی در سوریه پسااسد است، امری که میتواند دامنه نفوذ و نقش ایران را در غرب آسیا محدودتر کند.
از این منظر، اتحاد ایران و روسیه را میتوان نمونهای از یک «اتحاد غیررمانتیک» دانست؛ شراکتی که نه بر پایه اعتماد عمیق یا همسویی ایدئولوژیک، بلکه بر اساس ضرورت و همگرایی موقت منافع شکل گرفته است. هر دو کشور تحت فشار تحریمها و محدودیتهای بینالمللی قرار دارند و همین وضعیت آنها را به سمت همکاری سوق داده است. با این حال، سابقه تاریخی و تجربههای عملی نشان میدهد که مسکو در بزنگاههای حساس، منافع خود را بر هر نوع تعهد غیررسمی ترجیح میدهد.
با وجود این واقعیتها، برای ایران در شرایط کنونی گزینههای محدودی وجود دارد. تنش پایدار با غرب و بنبست در احیای روابط گستردهتر بینالمللی، عملاً مسکو را به یکی از معدود شرکای راهبردی قابل اتکا تبدیل کرده است. بنابراین، دوام این اتحاد بیش از آنکه به کیفیت روابط دوجانبه وابسته باشد، به تداوم آرایش فعلی سیاست جهانی و سطح تقابل ایران با غرب بستگی دارد. تا زمانی که این شرایط برقرار است، شراکت تهران–مسکو، هرچند شکننده و محدود، همچنان ادامه خواهد یافت.
در گفتوگو با روزنامه هفت صبح، روحالله مدبر با اشاره به سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، به مینسک و سپس مسکو، این سفر را در شرایطی حساس برای سیاست خارجی ایران ارزیابی میکند؛ شرایطی که همزمان با تشدید بحران هستهای، افزایش فشارهای اروپایی و تحولات پیچیده منطقهای از قفقاز تا سوریه شکل گرفته است. به گفته استاد مطاعات روسیه، «یکی از اهداف اصلی سفر به بلاروس پیگیری و نهاییسازی توافق راهبردی میان تهران و مینسک است؛ توافقی که در کنار همکاریهای روتین سیاسی و اقتصادی، میتواند جایگاه ایران را در همکاری با کشورهای همسو تقویت کند.» با این حال، تحلیلگر حوزه بین الملل تأکید میکند که «بخش مهمتر این پازل، مسکو است؛ بهویژه از آن جهت که در ماههای گذشته ارتباطات سطح بالای دیپلماتیک میان تهران و مسکو کاهش محسوسی داشته است.»
مدبر با انتقاد از وقفه طولانی در سفر عراقچی به روسیه، یادآور میشود که «با وجود پیام تبریک اولیه پوتین به دولت جدید ایران و دعوت لاوروف، حدود هشت ماه طول کشید تا اولین سفر عراقچی به روسیه در مقما وزیر خارجه انجام شود»؛ روندی که به اعتقاد او با «شرایط پرتنش کنونی همخوانی ندارد». کارشناس مسائل اوراسیا میگوید: «در حالی که تروئیکای اروپایی بهصورت علنی در حال تکمیل پازل فشار علیه ایران و همراهی با سیاستهای آمریکا و اسرائیل هستند، روسیه از ظرفیتهای خود در شورای امنیت، سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی برای حمایت از ایران استفاده کرده و انتظار میرفت تماسها و هماهنگیهای مستمرتری در سطح وزرای خارجه برقرار باشد.» به باور استاد مطالعات روسیه، «اتکای بیش از حد به فعالیت رسانهای سفارت ایران در مسکو، بدون خروجی عملی در حوزه اقتصاد و سیاست، نشانهای از ضعف دیپلماسی فعال است؛ ضعفی که خود را در تراز تجاری پایین دو کشور، کمتر از دو میلیارد دلار، نشان میدهد.»
مدبر با مقایسه روابط ایران و روسیه با نمونههایی چون جهش تجارت هند و روسیه یا همکاریهای اقتصادی بلاروس و ازبکستان، نتیجه میگیرد که «تهران از ظرفیت اقتصادی مسکو در شرایط تحریمی بهدرستی بهره نبرده است». از نگاه این تحلیلگر، «در وضعیتی که نتانیاهو تماسهای خود با کرملین را بهشدت افزایش داده، کاهش سطح تماس تهران با مسکو میتواند هزینهزا باشد و سفرهای دیپلماتیک بدون دستاورد ملموس، به استهلاک سیاسی تبدیل شوند.»
در بخش دیگری از این گفتوگو، مدبر به همزمانی سفر عراقچی با سالگرد سقوط حکومت اسد و تحولات جدید سوریه اشاره میکند و میگوید که «ائتلاف ایران و روسیه در سوریه، همچنان واقعیتی تعیینکننده است». به اعتقاد او، «در شرایطی که روسیه بار دیگر وزن خود را در سوریه بازیافته و آمریکا عقبنشینی نسبی کرده، تهران نباید در تنظیم مناسبات خود با سوریه جدید یا در گفتوگو با ترکیه، مسکو را نادیده بگیرد.» کارشنای مسائل بین الملل تأکید میکند که «روسیه به دلیل اشراف اطلاعاتی و سابقه همکاری میدانی، شریک کلیدی ایران در پرونده سوریه است و حذف این بلوک، تکرار خطایی خواهد بود که پیشتر در مذاکرات با اروپاییها تجربه شد. او در نهایت ابراز امیدواری میکند که سفر عراقچی به مسکو، فراتر از گفتوگوهای شعاری، به هماهنگی عملی و مستمر با روسیه در حوزههای هستهای، منطقهای و اقتصادی منجر شود.»
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا