روایت یک اقتصاد گیج، سرمایه‌گذاری محتاط و نبرد نهادهای مالی با بی‌اعتمادی

در حالی‌که اقتصاد ایران پس از یک دوره‌ی تنش‌زا هنوز در شوک پساجنگ به‌سر می‌برد، بازارهای مالی با رکود، بی‌اعتمادی و نوسانات شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند. از جهش تورم نقطه‌به‌نقطه تا رشد افسارگسیخته‌ی قیمت کالاهای اساسی، از سردرگمی در سیاست‌گذاری ارزی تا تلاش نهادهای مالی برای حفظ منابع مردم، همه و همه نشان می‌دهند که اقتصاد کشور در مرحله‌ای بحرانی از بازتعریف خود قرار دارد. این گزارش، با نگاهی چندلایه به رفتار بازارها، ترکیب‌های سرمایه‌گذاری، سیاست‌های پولی و روان‌شناسی فعالان مالی، تصویری دقیق از چالش‌ها و تصمیم‌گیری‌های حیاتی پیش‌روی سرمایه‌گذاران ترسیم می‌کند.

به گزارش سرمایه فردا، در ماه‌های اخیر، گروه‌های کالایی نظیر خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها، دخانیات و خدمات بهداشت و درمان با رشدی فراتر از شاخص عمومی قیمت‌ها مواجه شده‌اند؛ حوزه‌هایی که عملاً خارج از کنترل مستقیم خانوارها هستند. در همین راستا، هزینه‌های اجاره مسکن نیز به سطحی رسیده‌اند که پرداخت آن برای بسیاری دشوار شده، هرچند هنوز اثر کامل خود را در شاخص‌ها نشان نداده‌اند.

اقلامی چون نان و غلات، که کاهش مصرف آن‌ها به سادگی ممکن نیست، با رشد قابل توجهی همراه بوده‌اند. به‌طور خاص، انواع گوشت قرمز و سفید در یک ماه گذشته حدود ۵ درصد افزایش قیمت داشته‌اند. همچنین، چای و قهوه با رشدی بیش از ۵.۵ درصد مواجه شده‌اند. روغن، نان و غلات نیز با رشد ۱۶.۶ درصدی، سهم قابل توجهی در افزایش ۳.۵ درصدی شاخص قیمت‌ها ایفا کرده‌اند.

با وجود عبور نسبی از بحران جنگ، که هنوز نمی‌توان با قطعیت گفت به‌طور کامل پشت سر گذاشته شده، انتظار می‌رفت در ماه‌های خرداد و تیر، متوسط قیمت‌ها با جهش بیشتری همراه شود. با این حال، به نظر می‌رسد این رشد یا از سوی خانوارها مدیریت شده یا از سمت عرضه کنترل شده است. خانوارها با کاهش تقاضا برای کالاهای غیرضروری و تمرکز بر اقلام ضروری، توانسته‌اند تا حدی از وقوع بحران جلوگیری کنند.

در شرایط فعلی، اگر تا شش ماه پیش بازدهی ماهانه ۳ درصد برای حفظ وضعیت اقتصادی خانوارها کافی بود، اکنون باید هدف‌گذاری‌ها به بیش از ۳.۵ درصد افزایش یابد تا سطح زندگی نسبت به سال گذشته افت نکند. رشد درآمدها و بازدهی دارایی‌ها باید از این نرخ عبور کند تا فشار تورمی کمتر احساس شود.

یکی از دلایل احساس تورم بیشتر از نرخ‌های رسمی اعلام‌شده، تفاوت در سبد مصرفی خانوارهاست. برخی افراد مصرف‌کننده‌ی بیشتر برنج یا نان هستند و نسبت به افزایش قیمت این اقلام حساس‌ترند. در حالی‌که نرخ تورم اعلام‌شده توسط مرکز آمار، میانگینی موزون از قیمت تمامی کالاهاست.

این داده‌ها دو پیام مهم دارند: نخست، ضرورت افزایش نرخ بازدهی انتظاری به بیش از ۳.۵ درصد، به‌ویژه برای جبران کاهش ارزش در صندوق‌های درآمد ثابت؛ دوم، بازنگری در ترکیب هزینه‌های خانوار. به‌عنوان مثال، اگر سهم اجاره مسکن بیش از ۳۶ یا ۳۷ درصد از سبد هزینه‌ای خانوار را تشکیل می‌دهد، کاهش این سهم می‌تواند در کنترل فشار تورمی مؤثر باشد—به‌ویژه در شرایطی که درآمدها هم‌پای تورم رشد نکرده‌اند.

عاملی برای حفظ روند صعودی تورم موثر است

با توجه به رشد ۱۶.۶ درصدی قیمت نان و غلات، هرچند احتمال تکرار این رشد در ماه‌های آینده کم است، اما کاهش نرخ رشد عمومی قیمت‌ها نیز بعید به نظر می‌رسد. در ماه‌های مرداد و شهریور، احتمالاً شاهد افزایش قیمت اجاره خواهیم بود که خود عاملی برای حفظ روند صعودی تورم خواهد بود. بنابراین، خانوارها باید خود را برای افزایش ماهانه ۳.۵ درصدی درآمد یا بازدهی دارایی‌ها آماده کنند تا بتوانند با شرایط جدید اقتصادی کنار بیایند.

در این میان، بازار سهام با رکود مواجه شده و بسیاری از بازارهایی که نیازهای غیرضروری مردم را تأمین می‌کنند، در وضعیت مشابهی قرار دارند. با این حال، در هفته گذشته، صندوق‌های طلا با رشد ۷ تا ۹ درصدی مواجه شدند که می‌تواند بخشی از زیان‌های سرمایه‌گذاران را جبران کند.

نمودارهای تورمی نیز نشان می‌دهند که پس از ۱۵ یا ۱۶ ماه، نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه بار دیگر به بالای ۴۰ درصد رسیده و بعید است به‌زودی به زیر این سطح بازگردد. از دی‌ماه سال گذشته، روند صعودی تورم آغاز شده و سرعت رشد قیمت‌ها افزایش یافته است. در حالی‌که تورم در ماه‌های پایانی سال گذشته در محدوده ۳۱ تا ۳۲ درصد تثبیت شده بود، اکنون مجدداً به بالای ۴۰ درصد بازگشته است.

در ادامه‌ی بررسی وضعیت اقتصادی کشور، گفت‌وگویی با یکی از فعالان بازار سرمایه در فضای استاک لانژ انجام شد که در آن به تجربیات شخصی و تحلیل‌های کلان اقتصادی پرداخته شد. مهمان برنامه ضمن اشاره به شرایط خاص پساجنگ، وضعیت فعلی اقتصاد ایران را نامطلوب ارزیابی کرد و اذعان داشت که علیرغم برخی اقدامات کنترلی، داده‌های آماری و شاخص‌های اقتصادی تصویر امیدوارکننده‌ای ارائه نمی‌دهند.

به‌عنوان نمونه، در هفته‌های اخیر بانک مرکزی با مداخله در بازار ارز و عرضه‌ی درهم تلاش کرد تا نرخ دلار آزاد را کنترل کند، اما این اقدامات نیز نتوانستند مانع از افزایش قیمت‌ها شوند. نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه در گزارش‌های ماهانه همچنان در سطوح بالا باقی مانده و اگرچه برخی تحلیل‌گران نرخ‌های بالاتری را پیش‌بینی کرده بودند، اما جهش قابل توجهی در شاخص‌ها مشاهده نشده است.

ثبت سفارش‌ها و تقاضای ارزی

در بخش دیگری از گفت‌وگو، به موضوع ثبت سفارش‌ها و تقاضای ارزی پرداخته شد. طبق تحلیل ارائه‌شده، اقتصاد ایران هنوز در مرحله‌ی تطبیق با شرایط پساجنگ قرار دارد و بسیاری از تجار و واردکنندگان به‌دلیل عدم قطعیت در آینده‌ی سیاسی منطقه، به‌ویژه در خاورمیانه، از انجام ثبت سفارش‌های گسترده خودداری کرده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد که تقاضای واقعی ارز هنوز به‌طور کامل فعال نشده و بازار ارز همچنان در وضعیت ناپایدار قرار دارد.

در تحلیل مدل‌های ارزش‌گذاری ارز، با فرض فعال شدن مکانیسم ماشه و بررسی وضعیت ترانزیت نفت از پالایشگاه‌های اجاره‌ای ایران در چین، پیش‌بینی شد که نرخ دلار تا پایان سال می‌تواند به محدوده‌ی ۱۱۰ تا ۱۱۵ هزار تومان برسد. این پیش‌بینی، در کنار سایر عوامل، تأثیر قابل توجهی بر تصمیمات سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی خواهد داشت.

در گذشته، افزایش نرخ ارز موجب خوش‌بینی فعالان بازار سرمایه می‌شد، چرا که منجر به رشد ریالی عملیات شرکت‌ها می‌گردید. اما در شرایط فعلی، با وجود چشم‌انداز افزایشی نرخ ارز، تمایل به سرمایه‌گذاری در بازار سهام کاهش یافته است. دلیل اصلی این موضوع، اختلاف میان نرخ دلار آزاد و دلار نیمایی است؛ چرا که کنترل نرخ نیمایی موجب محدود شدن رشد فروش ریالی شرکت‌ها شده و جذابیت سرمایه‌گذاری در سهام را کاهش داده است.

اکثر فعالان بازار، از جمله مهمان برنامه، در حال حاضر تمرکز خود را بر سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک قرار داده‌اند؛ ترکیبی از صندوق‌های درآمد ثابت، بازار طلا، و فرصت‌های محدود نوسان‌گیری در بازار سهام. نگاه بلندمدت به بازار سهام، علیرغم ارزندگی بنیادی بسیاری از نمادها، فعلاً در اولویت نیست. شاخص‌هایی چون نسبت قیمت به درآمد (P/E) و نسبت قیمت به فروش (P/S) نشان می‌دهند که بسیاری از شرکت‌ها در سطوح ارزنده‌ای قرار دارند، اما عدم قطعیت در شاخص‌های کلان اقتصادی و سیاسی، مانع از ورود سرمایه‌گذاران به بازار شده است.

در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار ترجیح می‌دهد تنها زمانی وارد بازار شود که بتواند از محل سود تقسیمی شرکت‌ها (DPS) اصل سرمایه خود را در مدت زمان معقولی بازگرداند. این نگاه محافظه‌کارانه، نشان‌دهنده‌ی کاهش اعتماد عمومی به پایداری بازار سرمایه است.

تأثیر مجامع بر نقدینگی بازار

در ادامه‌ی بررسی وضعیت بازار سرمایه، به موضوع فصل مجامع و تأثیر آن بر نقدینگی بازار پرداخته شد. تجربه‌ی سال‌های گذشته نشان می‌دهد که در دوره‌ی پس از جنگ، بسیاری از نهادهای حقوقی با محدودیت‌هایی در فروش مواجه بودند و حتی در مواردی شاهد ابطال معاملات از سوی نهادهای ناظر بودیم. اکنون با ورود به فصل مجامع، انتظار می‌رود که از مجموع حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار سود تقسیمی (DPS) که شرکت‌ها تولید می‌کنند، تنها بخش محدودی از آن مجدداً به بازار سرمایه بازگردد.

در سال‌های گذشته، شرکت‌هایی بودند که سود تقسیمی خود را ظرف مدت کوتاهی—حدود ۱۰ تا ۱۵ روز—به سهامداران پرداخت می‌کردند و این نقدینگی به‌سرعت به بازار بازمی‌گشت. اما در شرایط فعلی، با توجه به مشکلات نقدینگی شرکت‌ها و روند تعدیل نیرو در نهادهای مالی و سایر بخش‌های اقتصادی، احتمال بازگشت این منابع مالی به بازار بسیار پایین است. این موضوع موجب کاهش حجم نقدینگی در بازار سرمایه و کوچک‌تر شدن مقیاس معاملات خواهد شد.

از سوی دیگر، شاخص‌های بنیادی بازار همچنان وضعیت ارزنده‌ای را نشان می‌دهند، اما فعالان اقتصادی با در نظر گرفتن مفروضات کلان—از جمله نرخ تورم واقعی، نرخ ارز و ریسک‌های سیاسی منطقه‌ای—تمایل چندانی به سرمایه‌گذاری بلندمدت در بازار سهام ندارند. نگاه غالب، مبتنی بر کسب سود از طریق سود تقسیمی و نه از طریق رشد قیمت سهام است. سرمایه‌گذار ترجیح می‌دهد تنها زمانی وارد بازار شود که بتواند از محل DPS شرکت‌ها، اصل سرمایه خود را در بازه‌ای معقول بازگرداند و نرخ بازدهی آن با نرخ‌های بازار پول رقابت کند.

در همین راستا، یکی از نشانه‌های خروج نقدینگی از بازار، عملکرد ضعیف در جذب سرمایه در نمادهای بزرگ و لیدر محور است. به‌عنوان مثال، با وجود اعلام تزریق ۶۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی، تنها در یک روز حدود ۵۰۰ میلیارد تومان از صف فروش خودرویی‌ها جمع‌آوری شد. حتی در روزهای مثبت بازار، عرضه‌ها به‌محض شکل‌گیری تقاضا شدت می‌گیرند و مانع از تثبیت روند صعودی می‌شوند.

در چنین شرایطی، بازارهای موازی نیز با رکود مواجه‌اند. بازار ملک در وضعیت رکود عمیق قرار دارد، بازار خودرو با وجود انواع طرح‌های فروش اقساطی از سوی خودروسازان، با تقاضای قابل توجهی روبه‌رو نیست، و بازار سهام نیز درگیر نوسانات و عدم اطمینان است. تنها بازار طلا، به‌عنوان پناهگاه امن سرمایه‌گذاران، رشد قابل توجهی را تجربه کرده است.

سیاست‌های پولی بانک مرکزی

در پایان این بخش از گفت‌وگو، بحثی پیرامون سیاست‌های پولی بانک مرکزی مطرح شد. پرسش اصلی این بود که آیا در شرایط فعلی، بانک مرکزی باید به سیاست‌های انقباضی پیش از جنگ ادامه دهد یا با توجه به رکود فراگیر، فضای بیشتری برای تزریق نقدینگی فراهم کند. تحلیل ارائه‌شده حاکی از آن بود که بازار نیازمند یک شوک مثبت است تا بتواند از وضعیت فعلی خارج شود و مجدداً اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کند

بحث ضرورت ایجاد یک شوک اقتصادی برای خروج از رکود مطرح شد. تجربه‌ی جهانی در دوران همه‌گیری کرونا نشان داد که در شرایطی که اقتصاد به‌طور کامل قفل می‌شود، تنها یک محرک قوی—مانند کاهش نرخ بهره یا تزریق نقدینگی—می‌تواند چرخه‌ی اقتصادی را مجدداً فعال کند. در ایران نیز، هم‌زمان با کاهش نرخ بهره به حدود ۸ درصد در اواخر سال ۱۳۹۸ و اوایل ۱۳۹۹، بازار سرمایه جهشی چشمگیر را تجربه کرد و شاخص کل از حدود ۵۰۰–۶۰۰ هزار واحد به بیش از ۲ میلیون واحد رسید.

این تجربه نشان می‌دهد که در شرایط رکود، اعمال یک شوک هدفمند می‌تواند موتور اقتصاد را روشن کند. با این حال، نگرانی‌هایی نیز وجود دارد؛ از جمله اینکه چنین شوکی ممکن است منجر به جهش شدید قیمت دلار و طلا شود. این موضوع، ضرورت واقعی‌سازی قیمت‌ها را برجسته می‌کند. به‌زعم تحلیل‌گر، تا زمانی که مولفه‌های پایه‌ای اقتصاد—مانند نرخ ارز—به‌صورت واقعی و شفاف تعیین نشوند، رونق اقتصادی پایدار شکل نخواهد گرفت.

در حال حاضر، با توجه به شرایط سیاسی منطقه‌ای و مداخلات بانک مرکزی در بازار ارز از طریق عرضه‌ی درهم، نرخ دلار به‌صورت مصنوعی پایین نگه داشته شده است. این وضعیت، فرصت‌هایی برای خرید ایجاد کرده که برخی از فعالان اقتصادی از آن بهره‌برداری کرده‌اند. اما این نقدینگی، به‌جای ورود به چرخه‌ی تولید، در مسیرهای غیرمولد قفل شده و اقتصاد را به سمت رکود عمیق‌تر سوق داده است.

بررسی ابزارهای مبتنی بر طلا

در همین راستا، بررسی ابزارهای مبتنی بر طلا نشان می‌دهد که حباب قیمتی در بسیاری از آن‌ها به کف دو تا سه سال اخیر رسیده است. برای مثال، حباب گرم ۱۸ عیار در محدوده‌ی منفی قرار دارد و سایر مشتقات طلا نیز وضعیت مشابهی دارند. این داده‌ها با واقعیت‌های اقتصادی موجود هم‌خوانی ندارند و نشان‌دهنده‌ی تلاش برای دفاع از نرخ‌های پایین‌تر هستند—تلاشی که در نهایت موجب افزایش تقاضا در بازار طلا شده است.

تحلیل‌گر در ادامه تأکید می‌کند که اگر اجازه داده شود نرخ ارز و قیمت طلا به‌صورت طبیعی افزایش یابد، ممکن است جذابیت سفته‌بازی کاهش یافته و نقدینگی به سمت فعالیت‌های مولد اقتصادی سوق پیدا کند. این تغییر مسیر می‌تواند به تحرک بیشتر در اقتصاد داخلی منجر شود.

در بخش دیگری از گفت‌وگو، وضعیت فعلی اقتصاد ایران با یک بوکسور گیج در رینگ مقایسه شد—کسی که ضربه خورده اما هنوز متوجه عمق آسیب نشده است. به‌زعم تحلیل‌گر، آثار بلندمدت جنگ ۱۲ روزه بسیار فراتر از آن چیزی است که در حال حاضر تجربه می‌شود. یکی از پیامدهای این بحران، بسته شدن بازار سهام و توقف معاملات در دارایی‌های مبتنی بر طلا بود. همچنین، اختلالاتی در بازار املاک و مستغلات، از جمله عرضه‌ی سنگین و کاهش قیمت‌های پیشنهادی، موجب شد که فعالان اقتصادی نسبت به تمامی بازارها دچار تردید و ترس شوند.

این فضای سردرگمی، به‌ویژه در نبود برنامه‌ریزی قبلی، تشدید شد. هرچند آیین‌نامه‌هایی برای تعطیلی بازار در شرایط خاص وجود دارد، اما دستورالعملی برای نحوه‌ی بازگشایی بازار در شرایط بحرانی تدوین نشده بود. در بازگشایی بازار فیکس‌کاما، فعالان نهادهای مالی با تلاش‌های شبانه‌روزی، از بروز بحران عمیق‌تر جلوگیری کردند. در حالی‌که برخی کارگزاری‌ها در مناطق آسیب‌دیده فعالیت خود را ادامه دادند، چرخه‌ی ساتنا با اختلال مواجه بود، و بازارگردانی اوراق دولتی نیز به‌دلیل غیبت بانک مرکزی انجام نمی‌شد.

در این شرایط، تنها عاملی که مانع از فروپاشی کامل اعتماد شد، تلاش‌های خودجوش مدیران صندوق‌ها و فعالان بازار بود. هیچ‌یک از نهادهای رسمی—نه بانک‌ها، نه بانک مرکزی—در این فرآیند نقش مؤثری ایفا نکردند. این فقدان برنامه‌ریزی، حتی در سطح جلسات مشاوره‌ای قبل از بازگشایی بازار نیز مشهود بود؛ جایی که برخی افراد با خوش‌بینی غیرواقعی، پیشنهاد بازگشایی مثبت بازار را مطرح می‌کردند، بدون درک صحیح از عمق بحران.

نقاط ضعف در مدیریت بحران اقتصادی

در ادامه‌ی بحث، علی اسکینی تحلیل گر بورس به یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف در مدیریت بحران اقتصادی کشور اشاره کرد: فقدان برنامه‌ریزی پیشینی برای مواجهه با شرایط جنگی و بازگشایی بازارها پس از آن. در حالی‌که آیین‌نامه‌هایی برای تعطیلی بازار در شرایط خاص وجود دارد، هیچ دستورالعمل مشخصی برای نحوه‌ی بازگشایی بازار در شرایط بحرانی تدوین نشده است. این خلأ مدیریتی، در روزهای پس از جنگ به‌وضوح آشکار شد؛ به‌ویژه زمانی‌که برخی مشاوران در جلسات پیش از بازگشایی، با خوش‌بینی غیرواقعی از بازگشت مثبت بازار سخن گفتند، بدون آن‌که شناخت دقیقی از عمق بحران داشته باشند.

نخستین گام در مدیریت بحران، پذیرش واقعیت آن است—امری که در این دوره به‌درستی انجام نشد. جلسات با ناشران و فعالان بازار، نه در زمان تعطیلی بازار بلکه پس از بازگشایی آن برگزار شد؛ در حالی‌که بهتر بود بازار برای چند روز دیگر بسته می‌ماند تا فرصت کافی برای تدوین یک نقشه‌ی راه فراهم شود. در نظام بانکی، تفاوت میان نشستن یک پول امروز یا فردا چندان محسوس نیست، اما در بازار سرمایه، تأخیر در تصمیم‌گیری می‌تواند منجر به کاهش ۳ درصدی ارزش دارایی‌ها در یک روز شود.

چرا فشار فروش سنگینی بر بازار وارد شد

در روزهای نخست بازگشایی، فشار فروش سنگینی بر بازار وارد شد. روز اول با حدود ۱۴ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان عرضه آغاز شد و پس از انتشار تصاویر جلسات با ناشران، این رقم به ۲۸ هزار میلیارد تومان رسید. در روزهای بعد، فشار فروش به ۳۰ و سپس ۳۲ هزار میلیارد تومان افزایش یافت. این روند نشان داد که اقدامات نهادهای مسئول برای بازگرداندن اعتماد عمومی ناکافی بوده‌اند و ترس و نگرانی در میان فعالان بازار همچنان پابرجاست.

اسکینی تأکید می‌کند که این مسائل باید پیش از وقوع بحران مدیریت می‌شدند، نه در حین یا پس از آن. اکنون نیز، با وجود آرامش نسبی، هیچ برنامه‌ی مدونی برای مواجهه با بحران‌های احتمالی آینده تدوین نشده است. اگر بار دیگر درگیری یا تنش سیاسی رخ دهد، احتمالاً همان سطح از بی‌برنامگی و سردرگمی تکرار خواهد شد.

در بخش پایانی گفت‌وگو، تحلیل‌گر با لحنی صریح و واقع‌گرایانه به احتمال وقوع مجدد درگیری اشاره می‌کند. با توجه به شرایط منطقه‌ای و اظهارات اخیر مقامات، کشور در وضعیت آماده‌باش کامل قرار دارد و باید خود را برای هر سناریویی آماده کند. این آمادگی، نه‌تنها در سطح فردی بلکه در سطح ساختارهای اقتصادی و مدیریتی نیز باید شکل بگیرد.

در پاسخ به پرسش درباره نحوه‌ی مدیریت پرتفوی سرمایه‌گذاری در چنین شرایطی، تحلیل‌گر ترکیب دارایی‌های خود را به‌صورت زیر شرح می‌دهد:

  • حدود ۳۰ درصد از سرمایه در بازار طلا، به‌عنوان پناهگاه امن در شرایط بی‌ثباتی
  • ۲۰ درصد در ابزارهای کراد (سرمایه‌گذاری جمعی)، با بررسی دقیق ضمانت‌نامه‌ها و تعهدات پرداخت
  • ۵۰ درصد در ابزارهای درآمد ثابت، با تمرکز بر نقدشوندگی و امنیت سرمایه

علی اسکینی کارشناس بازار سرمایه تأکید می‌کند که در انتخاب طرح‌های کراد، تنها به پلتفرم‌هایی اعتماد می‌کند که ضمانت‌نامه معتبر ارائه دهند و تعهد پرداخت سود سه‌ماهه را تضمین کنند. در غیر این صورت، سرمایه‌گذاری انجام نمی‌دهد. سطح ریسک پذیرفته‌شده نیز به‌گونه‌ای تنظیم شده که در صورت عدم پرداخت سود در یک دوره‌ی سه‌ماهه، اصل سرمایه قابل بازگشت باشد.

در کنار این ترکیب، بخشی از سرمایه نیز برای نوسان‌گیری و بهره‌برداری از فرصت‌های کوتاه‌مدت در بازار سهام اختصاص یافته است. برای مثال، در روز گذشته، نماد خودرویی با صف خرید مواجه شد و امکان کسب سود ۱.۵ تا ۲ درصدی فراهم شد. تحلیل‌گر تأکید می‌کند که در شرایط فعلی، نمی‌توان صرفاً نظاره‌گر بازار بود؛ بلکه باید با هوشمندی و انعطاف‌پذیری، از فرصت‌های موجود بهره‌برداری کرد—even اگر این فرصت‌ها محدود و پرریسک باشند.

ضرورت تحرک‌پذیری در بازار

ضرورت تحرک‌پذیری در بازار مهم است در شرایط فعلی، ایستایی و انفعال نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه می‌تواند منجر به از دست رفتن فرصت‌های محدود موجود شود. به‌زعم وی، حتی در فضای پرریسک کنونی، سرمایه‌گذار باید با دقت و هوشمندی، بخشی از منابع خود را به موقعیت‌های نوسانی اختصاص دهد—ولو با هدف کسب بازدهی‌های محدود در بازه‌های کوتاه‌مدت.

در همین راستا،  بازار خودرو  جایی که با رصد دقیق تابلوها و تحلیل رفتار بازار، موفق به شناسایی فرصت‌هایی با بازدهی ۱.۵ تا ۲ درصدی وجود دارد. این نوع فعالیت، هرچند پرریسک و محدود، نشان‌دهنده‌ی رویکرد فعالانه‌ای است که در شرایط رکود می‌تواند بخشی از زیان‌های احتمالی را جبران کند.

هم از دارایی‌های امن  و هم امکان مانور در بازارهای نوسانی  فراهم است. به‌طور مشخص،  ۳۰ درصد از منابع خود را به بازار طلا اختصاص دهید—به‌عنوان پوشش ریسک در برابر نوسانات سیاسی و اقتصادی. ۲۰ درصد دیگر در طرح‌های کراد سرمایه‌گذاری شده‌اند، با تأکید بر بررسی دقیق ضمانت‌نامه‌ها، تعهدات پرداخت، و اعتبار پلتفرم‌های میزبان. ۵۰ درصد باقی‌مانده نیز در ابزارهای درآمد ثابت قرار دارد، با هدف حفظ ارزش سرمایه و کسب سود پایدار.

در انتخاب طرح‌های کراد، تحلیل‌گر رویکردی محتاطانه اتخاذ کرده و تنها به پروژه‌هایی اعتماد می‌کند که دارای ضمانت‌نامه معتبر بانکی باشند و تعهد پرداخت سود سه‌ماهه را به‌صورت رسمی ارائه دهند. وی تأکید می‌کند که اصل سرمایه باید تحت پوشش تعهدات حقوقی قرار گیرد و در صورت عدم پرداخت سود در یک دوره‌ی سه‌ماهه، امکان بازگشت کامل سرمایه وجود داشته باشد. این سطح از دقت و کنترل ریسک، نشان‌دهنده‌ی نگاه حرفه‌ای و ساختارمند به سرمایه‌گذاری در شرایط بی‌ثباتی است.

حتی در بازارهای راکد، نمی‌توان صرفاً نظاره‌گر بود. گاهی لازم است با تحلیل دقیق، ورودهای کوتاه‌مدت و هدفمند انجام شود تا از فرصت‌های مقطعی بهره‌برداری گردد. این رویکرد، هرچند نیازمند تجربه و شناخت دقیق بازار است، می‌تواند در شرایط فعلی، بخشی از فشارهای اقتصادی را کاهش دهد و مسیر پایدارتری برای مدیریت سرمایه فراهم سازد

ها، در بطن فعالیت‌های روزمره جریان دارند. نهادهای مالی نه‌تنها نگران منابع خود هستند، بلکه مسئولیت سنگینی در قبال منابع مردم نیز بر دوش دارند. وظیفه‌ی تأمین مالی، جذب سرمایه و تخصیص بهینه‌ی منابع، در شرایطی که بازارها با بی‌ثباتی مواجه‌اند، فشار مضاعفی بر این نهادها وارد کرده است.

در این میان، حال روحی فعالان بازار نیز موضوعی مهم و تأثیرگذار است. تحلیل‌گر با لحنی صمیمی و صادقانه بیان می‌کند که اگرچه ظاهر گفتگوها آرام و حتی همراه با خنده است، اما درون بسیاری از فعالان بازار، اضطراب و نگرانی موج می‌زند—نشانه‌هایی چون تعریق شدید دست‌ها، که گویای آشفتگی درونی است. این فشار روانی، تنها به بازار سهام محدود نمی‌شود؛ بلکه در هفته‌های اخیر، شاهد تعدیل نیرو در بسیاری از نهادهای مالی بوده‌ایم—همکارانی که نه‌تنها هم‌مسیر حرفه‌ای، بلکه همراهان خاطره‌ساز بوده‌اند.

اگر شرایط اقتصادی و سیاسی کشور به سمت آرامش حرکت کند و در آینده‌ای نزدیک، می‌تواند مجدداً با امید و برنامه‌ریزی به چشم‌اندازهای مثبت اندیشید.

چشم‌انداز میان‌مدت و بلندمدت این فلز گران‌بها

چشم‌انداز میان‌مدت و بلندمدت این فلز گران‌بها همچنان صعودی است. با این حال، در کوتاه‌مدت، احتمال کاهش شتاب رشد وجود دارد. بنابراین، اگر در هفته‌ی گذشته اقدام به خرید طلا یا افزودن صندوق‌های سرمایه‌گذاری مبتنی بر طلا به سبد خود کرده‌اید، اکنون ممکن است زمان مناسبی برای کاهش وزن طلا و افزایش سهم ابزارهای درآمد ثابت باشد.

عقب‌نشینی نسبی قیمت طلا، عمدتاً ناشی از توافق‌های تجاری میان آمریکا، اروپا، ژاپن و چین بوده است. تعلیق تعرفه‌ها و کاهش تنش‌های تجاری، ذهنیت بازار را به سمت ثبات کوتاه‌مدت سوق داده است. با این حال، وضعیت اشتغال در آمریکا همچنان ضعیف است و این موضوع، دست فدرال رزرو را برای کاهش نرخ بهره بسته نگه می‌دارد.

بنابراین، تا شش یا هفت ماه آینده، نباید انتظار جهش چشمگیر در قیمت جهانی طلا داشت. رشد احتمالی در این دوره، در محدوده‌ی ۵ تا ۱۰ درصد پیش‌بینی می‌شود و پس از آن، ممکن است روند صعودی جدیدی آغاز شود.

در خصوص بازار سهام، تحلیل‌گر همچنان توصیه می‌کند که سهم این بازار در سبد سرمایه‌گذاری حداقلی باشد. با توجه به رشد نسبی نرخ دلار، تبدیل منابع دلاری به صندوق‌های درآمد ثابت می‌تواند در هفته‌ی آینده استراتژی مناسبی باشد. البته، این توصیه برای سرمایه‌گذارانی است که قصد فعالیت مستمر در بازار را ندارند؛ در غیر این صورت، تغییر ترکیب پرتفوی ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت‌های نوسانی شود.

نکته‌ی مهم دیگری که مطرح می‌شود، بررسی معاملات ابزارهای آتی مبتنی بر طلا در بورس کالاست. این معاملات، در چهار ماه آینده اختلاف قیمتی ۲۶ تا ۵۰ درصدی با قیمت‌های نقدی فعلی دارند؛ نشانه‌ای از انتظارات تورمی و پتانسیل رشد طلا در بازار داخلی. بنابراین، در افق سه تا چهار ماهه، طلا می‌تواند عملکردی فراتر از تورم داشته باشد.

فعالان این حوزه، علاوه بر دغدغه‌های حرفه‌ای، با فشارهای انسانی و اخلاقی نیز مواجه‌اند؛ چرا که تأمین مالی، جذب منابع و تخصیص بهینه‌ی سرمایه، در شرایطی که اعتماد عمومی شکننده شده، نیازمند تعهدی فراتر از وظایف سازمانی است.

حفظ روحیه در فضای مالی مهم است. در بازارهای مالی، مهم‌ترین دارایی هر فرد، حال درونی و آرامش روانی اوست. اگرچه در ظاهر، جلسات و گفت‌وگوها با لبخند همراه‌اند، اما در باطن، اضطراب و نگرانی عمیقی وجود دارد—نشانه‌هایی چون تعریق شدید دست‌ها، که گویای تنش‌های پنهان در میان فعالان بازار است.

در آینده‌ای نزدیک، شرایط سیاسی و اقتصادی کشور به سمت ثبات حرکت کند و بتوان مجدداً با آرامش و برنامه‌ریزی، به چشم‌اندازهای مثبت اندیشید.

تحلیل‌هایی درباره‌ی بازار طلا

در هفته‌ی گذشته، تحلیل‌هایی درباره‌ی بازار طلا ارائه شد که بر صعودی بودن روند میان‌مدت و بلندمدت این فلز گران‌بها تأکید داشتند. با این حال، با توجه به رشد قابل توجه طلا در هفته‌ی گذشته، احتمال کاهش شتاب در روزهای آتی وجود دارد. بنابراین، اگر در هفته‌ی گذشته اقدام به خرید طلا یا افزودن صندوق‌های طلا به سبد سرمایه‌گذاری کرده‌اید، اکنون ممکن است زمان مناسبی برای کاهش وزن آن و افزایش سهم ابزارهای درآمد ثابت باشد.

این توصیه، بر پایه‌ی رفتار انس جهانی طلا و تحولات ژئوپولیتیکی ارائه شده است. در هفته‌ی گذشته، عقب‌نشینی نسبی قیمت طلا عمدتاً ناشی از توافق‌های تجاری میان آمریکا، اروپا، ژاپن و چین بود. تعلیق تعرفه‌ها و کاهش تنش‌های تجاری، ذهنیت بازار را به سمت ثبات کوتاه‌مدت سوق داده است. با این حال، وضعیت اشتغال در آمریکا همچنان ضعیف است و این موضوع، مانع از کاهش سریع نرخ بهره توسط فدرال رزرو شده است.

تحلیل‌گر به سخنرانی اخیر رئیس فدرال رزرو اشاره می‌کند که اعلام کرده فعلاً قصدی برای برکناری جروم پاول ندارد، چرا که هزینه‌ی سیاسی چنین اقدامی بالا خواهد بود. این موضع‌گیری، در تضاد با سیاست‌های دولت ترامپ است که تمرکز خود را بر تضعیف دلار و کاهش نرخ بهره قرار داده است. بنابراین، تا شش یا هفت ماه آینده، نباید انتظار جهش چشمگیر در قیمت جهانی طلا داشت. رشد احتمالی در این دوره، در محدوده‌ی ۵ تا ۱۰ درصد پیش‌بینی می‌شود و پس از آن، ممکن است روند صعودی جدیدی آغاز شود.

با توجه به رشد نسبی نرخ دلار، تبدیل منابع دلاری به صندوق‌های درآمد ثابت می‌تواند در هفته‌ی آینده استراتژی مناسبی باشد. البته، این توصیه برای سرمایه‌گذارانی است که قصد فعالیت مستمر در بازار را ندارند؛ در غیر این صورت، تغییر ترکیب پرتفوی ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت‌های نوسانی شود.

بررسی معاملات ابزارهای آتی مبتنی بر طلا

نکته‌ی مهم دیگری که مطرح می‌شود، بررسی معاملات ابزارهای آتی مبتنی بر طلا در بورس کالاست. این معاملات، در چهار ماه آینده اختلاف قیمتی ۲۶ تا ۵۰ درصدی با قیمت‌های نقدی فعلی دارند؛ نشانه‌ای از انتظارات تورمی و پتانسیل رشد طلا در بازار داخلی. بنابراین، در افق سه تا چهار ماهه، طلا می‌تواند عملکردی فراتر از تورم داشته باشد.

اگر قصد فعالیت کوتاه‌مدت در بازار دارید، تبدیل بخشی از منابع طلا به ابزارهای درآمد ثابت می‌تواند گزینه‌ای مناسب باشد. اما اگر رویکرد شما غیر فعال و بلندمدت است، ترکیب فعلی—با سهم بالای طلا و درآمد ثابت—همچنان بهینه تلقی می‌شود.

در ادامه‌ی تحلیل‌های ارائه‌شده، تمرکز بر چشم‌انداز کوتاه‌مدت بازارهای مالی حفظ می‌شود. تحلیل‌گر با اشاره به نوسانات اخیر در بازار طلا، توصیه می‌کند که سرمایه‌گذاران در هفته‌ی پیش‌رو با احتیاط بیشتری عمل کنند. اگرچه روند میان‌مدت و بلندمدت طلا همچنان صعودی ارزیابی می‌شود، اما رشد سریع آن در هفته‌ی گذشته ممکن است در روزهای آینده با اصلاح یا کاهش شتاب همراه باشد.

بر همین اساس، کاهش وزن طلا در سبد سرمایه‌گذاری و افزایش سهم ابزارهای درآمد ثابت، به‌ویژه برای سرمایه‌گذارانی که رویکرد محافظه‌کارانه دارند، می‌تواند تصمیمی منطقی باشد. این توصیه به‌ویژه برای کسانی مطرح می‌شود که در هفته‌ی گذشته اقدام به خرید طلا یا صندوق‌های مبتنی بر طلا کرده‌اند و اکنون در موقعیتی هستند که می‌توانند بخشی از سود کسب‌شده را تثبیت کنند.

عقب‌نشینی انس طلا در هفته‌ی گذشته

در تحلیل بازارهای جهانی، عقب‌نشینی انس طلا در هفته‌ی گذشته به توافق‌های تجاری میان آمریکا، اروپا، ژاپن و چین نسبت داده شده است. تعلیق تعرفه‌ها و کاهش تنش‌های تجاری، فضای ذهنی بازار را به سمت ثبات کوتاه‌مدت سوق داده و موجب کاهش تقاضای احتیاطی برای طلا شده است. با این حال، وضعیت اشتغال در آمریکا همچنان ضعیف است و این موضوع، مانع از کاهش سریع نرخ بهره توسط فدرال رزرو شده است.

تحلیل‌گران به سخنان اخیر رئیس فدرال رزرو اشاره می‌کنند که  فعلاً قصدی برای برکناری جروم پاول ندارد، چرا که هزینه‌ی سیاسی چنین اقدامی بالا خواهد بود. این موضع‌گیری، در تضاد با سیاست‌های دولت ترامپ است که تمرکز خود را بر تضعیف دلار و کاهش نرخ بهره قرار داده است. بنابراین، تا شش یا هفت ماه آینده، نباید انتظار جهش چشمگیر در قیمت جهانی طلا داشت. رشد احتمالی در این دوره، در محدوده‌ی ۵ تا ۱۰ درصد پیش‌بینی می‌شود و پس از آن، ممکن است روند صعودی جدیدی آغاز شود.

در خصوص بازار سهام،  همچنان توصیه می‌شود که سهم این بازار در سبد سرمایه‌گذاری حداقلی باشد. با توجه به رشد نسبی نرخ دلار، تبدیل منابع دلاری به صندوق‌های درآمد ثابت می‌تواند در هفته‌ی آینده استراتژی مناسبی باشد. البته، این توصیه برای سرمایه‌گذارانی است که قصد فعالیت مستمر در بازار را ندارند؛ در غیر این صورت، تغییر ترکیب پرتفوی ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت‌های نوسانی شود.

نکته‌ی مهم دیگری که مطرح می‌شود، بررسی معاملات ابزارهای آتی مبتنی بر طلا در بورس کالاست. این معاملات، در چهار ماه آینده اختلاف قیمتی ۲۶ تا ۵۰ درصدی با قیمت‌های نقدی فعلی دارند؛ نشانه‌ای از انتظارات تورمی و پتانسیل رشد طلا در بازار داخلی. بنابراین، در افق سه تا چهار ماهه، طلا می‌تواند عملکردی فراتر از تورم داشته باشد.

در جمع‌بندی این بخش، تحلیل‌گر توصیه می‌کند که اگر قصد فعالیت کوتاه‌مدت در بازار دارید، تبدیل بخشی از منابع طلا به ابزارهای درآمد ثابت می‌تواند گزینه‌ای مناسب باشد. اما اگر رویکرد شما غیر فعال و بلندمدت است، ترکیب فعلی— با سهم بالای طلا و درآمد ثابت همچنان بهینه تلقی می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید