اظهارات اخیر رئیسجمهور ایران درباره روابط با جمهوری آذربایجان با وجود نیت مثبت، از نظر دیپلماتیک حاوی خلأهای مهمی بود. در شرایطی که ایران طی سه دهه گذشته سیاست حسن همجواری را در قبال باکو در پیش گرفته، همکاریهای امنیتی آذربایجان با اسرائیل و اقدامات ضدایرانی این کشور، نشاندهنده فاصله معنادار از احترام متقابل است. در این گزارش تحلیلی، پیامدهای سیاسی سادهانگاری در دیپلماسی و اهمیت بازتعریف موضع رسمی ایران در برابر رفتارهای متناقض باکو بررسی شده است.
مصطفی نصری
اظهارات اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، درباره روابط با جمهوری آذربایجان و اشاره به اینکه «آذربایجان قوم و خویش ماست» و مقصر جلوه دادن ایران در عدم برقراری ارتباط مناسب با این کشور در مقایسه با روابطی که اسرائیل با این رژیم دارد اگرچه با نیت بهبود روابط بیان شده، اما از منظر دیپلماتیک و سیاسی با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. ایران در طول سه دهه گذشته همواره سیاست حسن همجواری و حمایت از آذربایجان را در پیش گرفته، اما دولت الهام علیاف با اقدامات ضدایرانی، از جمله همکاری با اسرائیل به این سیاست پاسخ منفی داده است. مقصر دانستن ایران در وضعیت کنونی روابط دوجانبه نه تنها با تاریخچه روابط دو کشور سازگار نیست، بلکه ممکن است به تضعیف موضع ایران منجر شود.
دیپلماسی موفق نیازمند ادبیات رسمی، تأکید بر منافع ملی، و واکنش متناسب به اقدامات طرف مقابل است. ایران باید ضمن حفظ اشتراکات فرهنگی و تاریخی با آذربایجان، به اقدامات ضدایرانی باکو واکنش نشان دهد و از طریق مذاکرات هدفمند و همکاریهای اقتصادی به بهبود روابط دوجانبه کمک کند. روابط ایران و آذربایجان تنها در صورتی بهبود خواهد یافت که هر دو طرف بر اساس اصل احترام متقابل و منافع مشترک عمل کنند.
جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به عنوان یک کشور مستقل شکل گرفت. ایران از همان ابتدا یکی از اولین کشورهایی بود که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت و سیاست حسن همجواری را در قبال این کشور همسایه در پیش گرفت. روابط دو کشور در دهه ۱۹۹۰، بهویژه در زمان ریاستجمهوری حیدر علیاف، از عمق و استحکام نسبی برخوردار بود. ایران در جریان جنگ اول قرهباغ به حمایت دیپلماتیک و حتی نظامی از آذربایجان پرداخت. نیروهای نظامی ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم در حمایت از آذربایجان مشارکت داشتند و این حمایتها به پیروزی نسبی باکو در برخی جبههها کمک کرد.
پس از روی کار آمدن الهام علیاف در سال ۲۰۰۳، ایران همچنان سیاست همسایگی مسالمتآمیز را ادامه داد. در حوزه دیپلماتیک، ایران بارها بر تمامیت ارضی آذربایجان تأکید کرده و از بازپسگیری قرهباغ توسط باکو در جنگ دوم قرهباغ حمایت کرد. ایران به طور رسمی اعلام داشت که قرهباغ بخشی از خاک آذربایجان است و اشغال آن توسط ارمنستان غیرقانونی بوده است. این موضعگیری نشاندهنده تعهد ایران به حفظ روابط دوستانه با همسایه شمالی خود بود.
با این حال، سیاستهای دولت الهام علیاف در سالهای اخیر به تدریج از مسیر همسایگی دوستانه فاصله گرفت و به سمت تقابل با ایران حرکت کرد. این تغییر رویکرد، بهویژه در همکاریهای نظامی و امنیتی با اسرائیل، به یکی از نقاط حساس در روابط دوجانبه تبدیل شد.
دولت الهام علیاف در سالهای اخیر اقدامات متعددی را در پیش گرفته که به طور مستقیم یا غیرمستقیم علیه منافع ایران بوده است. این اقدامات شامل موارد زیر میشود:
رسانههای دولتی و مقامات رسمی آذربایجان بارها اظهارات و مواضع ضدایرانی اتخاذ کردهاند. این اظهارات گاهی به صورت توهینآمیز علیه مقامات ایرانی و حتی فرهنگ و تاریخ مشترک دو ملت بوده است. چنین مواضعی نه تنها به روابط دیپلماتیک آسیب زده، بلکه احساسات عمومی در ایران را نیز جریحهدار کرده است.
دولت آذربایجان سیاستهای سختگیرانهای علیه اقشار مذهبی و متدینین در این کشور اعمال کرده است. عزاداری برای اهل بیت (ع)، که بخش مهمی از فرهنگ دینی بخشی از مردم آذربایجان است، در این کشور با محدودیتهای شدیدی مواجه شده و در مواردی کاملاً ممنوع اعلام شده است. همچنین، گزارشهایی از دستگیری و حتی شهادت افرادی به اتهام ارتباط با ایران منتشر شده است. این اقدامات، بهویژه در میان جامعه مذهبی ایران، واکنشهای منفی گستردهای به دنبال داشته است.
یکی دیگر از سیاستهای چالشبرانگیز باکو، حمایت از جریانهای پانترکی در داخل و خارج از آذربایجان بوده است. این جریانها گاهی با طرح ادعاهای ارضی و تاریخی علیه ایران، به تنش در روابط دوجانبه دامن زدهاند. حمایت دولت آذربایجان از چنین جریانهایی، بهویژه در مناطق مرزی ایران، به نگرانیهای امنیتی در تهران منجر شده است.
یکی از مسائل جنجالی در روابط ایران و آذربایجان، اصرار باکو بر ایجاد دالان زنگزور است. این دالان که قرار است نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل کند، تهدیدی علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی این ایران محسوب میشود. ایران بارها اعلام کرده که هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیایی منطقه بدون هماهنگی با تهران غیرقابل قبول است. با این حال، دولت آذربایجان با حمایت ترکیه و برخی بازیگران خارجی، بر این پروژه پافشاری کرده و این موضوع به یکی از نقاط اصلی اختلاف تبدیل شده است.
شاید اوج سیاستهای ضدایرانی دولت الهام علیاف را بتوان در همکاری نزدیک با اسرائیل مشاهده کرد. شواهد متعددی نشان میدهد که اسرائیل از خاک آذربایجان برای عملیات نظامی و جاسوسی علیه ایران استفاده کرده است. به عنوان مثال، گزارشهایی از استفاده جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی از حریم هوایی آذربایجان برای ورود به ایران منتشر شده است. همچنین، کشف مخزن سوخت یک جنگنده اسرائیلی در دریای خزر، نشانهای دیگر از این همکاری است. این اقدامات نه تنها نقض حسن همجواری است، بلکه به طور مستقیم امنیت ملی ایران را تهدید میکند.
اظهارات مسعود پزشکیان مبنی بر اینکه «آذربایجان قوم و خویش ماست» و مقصر دانستن ایران در عدم برقراری ارتباط مناسب با این کشور، از چند جهت قابل نقد است:
پزشکیان در اظهارات خود به حمایتهای گسترده ایران از آذربایجان، چه در حوزه دیپلماتیک و چه در حوزه نظامی، اشارهای نکرده است. ایران نه تنها در جنگهای قرهباغ از آذربایجان حمایت کرده، بلکه در تمامی سالهای پس از استقلال این کشور، سیاست حسن همجواری را رعایت کرده است. نادیده گرفتن این واقعیتها و مقصر دانستن ایران، تصویری نادرست از روابط دوجانبه ارائه میدهد.
روابط بینالملل و دیپلماسی بر اساس منافع ملی و اصل عمل متقابل شکل میگیرد. اظهارات پزشکیان با اشاره به «قوم و خویش» بودن دو ملت، بیش از حد احساساتی و غیررسمی است. در حالی که اشتراکات فرهنگی و تاریخی بین دو کشور میتواند به عنوان یک مزیت در روابط دوجانبه عمل کند، اما اتخاذ ادبیات غیررسمی و سادهانگارانه در فضای دیپلماتیک ممکن است به سوءتفاهمها و حتی سوءاستفاده طرف مقابل منجر شود. در دیپلماسی هرگونه اظهارنظر باید با دقت و بر اساس واقعیتهای سیاسی و تاریخی بیان شود.
پزشکیان بدون توجه به اقدامات ضدایرانی دولت الهام علیاف، از جمله همکاری با اسرائیل، سرکوب متدینین، و حمایت از جریانهای پانترکی ایران را به طور یک جانبه مقصر معرفی کرده است. این موضوع میتواند این پیام را به باکو منتقل کند که ایران آماده نادیده گرفتن این اقدامات است، در حالی که چنین سیاستی ممکن است به تشویق رفتارهای خصمانه بیشتر از سوی آذربایجان منجر شود.
مقصر دانستن ایران در وضعیت کنونی روابط با آذربایجان، ممکن است به تضعیف موضع ایران در مذاکرات آینده با باکو منجر شود. این اظهارات میتواند به عنوان نشانهای از ضعف ایران در برابر سیاستهای تقابلی باکو تفسیر شود و به جای ترغیب باکو به تغییر رفتار، به ادامه سیاستهای ضدایرانی این کشور دامن بزند.
یکی از نکات مهم در نقد اظهارات پزشکیان، ضرورت استفاده از ادبیات رسمی و مبتنی بر منافع ملی در اظهارنظرهای دیپلماتیک است. روابط بینالملل بر اساس اصل عمل متقابل و منافع ملی شکل میگیرد. اظهارات احساسی و غیررسمی، حتی در مورد کشورهایی که روابط دوستانه با ایران دارند، ممکن است به سوءتفاهم و کاهش اعتبار ایران در صحنه بینالمللی منجر شود. در مورد کشوری مانند آذربایجان که در سالهای اخیر سیاستهای خصمانهای علیه ایران اتخاذ کرده، استفاده از چنین ادبیاتی به مراتب نادرستتر است.
دیپلماسی موفق نیازمند دقت در انتخاب کلمات، تأکید بر منافع ملی، و حفظ موضع مقتدرانه است. ایران باید در اظهارات رسمی خود، ضمن تأکید بر اشتراکات فرهنگی و تاریخی، به اقدامات ضدایرانی باکو واکنش نشان دهد و خواستار تغییر رفتار این کشور شود. این رویکرد نه تنها به حفظ منافع ملی ایران کمک میکند، بلکه میتواند به بهبود روابط دوجانبه در بلندمدت منجر شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا