در جوامعی که حل مسائل به تنهایی از عهده دولتها خارج است، انجمنها و نهادهای مردمنهاد میتوانند با نقشآفرینی خلاقانه، مسیر عبور از بحرانها را هموار کنند. این یادداشت با تکیه بر نظریات اندیشمندان برجسته، نشان میدهد که انجمنها چگونه با غربالگری مطالبات اصیل، تولید ایدههای نو و گفتوگوی خردمندانه، نظم ناکارآمد را به نظمی کارآمد بدل میکنند—نظمی که توسعه را از مسیر مشارکت، نه از مسیر شوک و خشونت، ممکن میسازد
به گزارش سرمایه فردا، وقتی از انجمن حرف می زنیم منظورمان تمام ساختارهای مردم نهاد است که داوطلبانه مسئولیت بهبود شرایط را به عهده گرفته اند. لذا از احزاب بزرگ با کارکرد سیاسی تا انجمن های خانه و مدرسه با کارکرد آموزشی و انجمن های صنعتی و صنفی با کارکرد اقتصادی را ذیل نام انجمن قرار می دهیم . اگر چه احزاب و انجمن ها ماهیتا تفاوت بسیار دارند اما در یک اصل بنیادی مشتر کند : بر اساس خواست خودجوش شهروندان ایجاد شده اند. هر جامعه ای دارای طیف وسیعی از مشکلات و مسائل است.
۱️⃣ آن جامعه هائیکه اصلا ظرفیت پرداختن به مشکلات را مهیا نکرده اند ، آنها رها کرده اند تا مسائل حل نشده روی هم انباشت شوند ، این جامعه ها فاقد دولت توانمند هستند و عمر دولت ها کوتاه است .هم زمان اختلافات قومی ، سیاسی ، حزبی ، قبیله ای و نفوذ خارجی جامعه را فرسوده کرده است. نتیجه کنش منفعلانه این نوع جامعه ها در مقابل مسائل ، خلق بحران است.
2️⃣- جامعه هائیکه حکومت تمام کرسی های حکمرانی را به خود اختصاص داده و تبعا چنین حکومتی حل و فصل مسائل از خرد تا کلان را به عهده می گیرد و مردم را کنار می گذارد. ظرفیت مختصر حاکمیت که قطعا پر اشتباه ، فساد آلود ، و آمیخته با رقابت جناحیست از مشروعیت و کار آمدی اش به شدت کاسته می شود و نتیجه ی آن میشود تاخیر فزاینده در حل و فصل مسائل ، که زمینه بروز بحران هایی را در آینده نزدیک و دور فراهم می کند.
3️⃣- نوع سوم مواجهه جامعه ها با مسائل این است که حکومت و مردم تصمیم می گیرند مشکلات را با کمک هم حل کنند.
هم سویی دو ظرفیت مردم و حکومت در حل مسائل بهترین انتخاب است چون تحولات سریع تر – کم هزینه تر و از روش مسالمت آمیز و تفاهم ساماندهی می شود.
یکی از بنیادی ترین مولفه ها برای به کار افتادن ظرفیت جامعه این است که نظام حاکم مستقر بپذیرد که به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل نیست. حتی اگر به پاره ای از خواسته ها پاسخ بدهد بسیاری از خواسته ها و مطالبات مردم بر زمین می ماند.
هنگامی که نظم مستقر یا حکومت بپذیرد که بازیگر توانمندی بنام جامعہ در عرصه های مختلف حضور فعال و موثر پیدا کند بزرگترین گام برای توسعه برداشته شده است.
پذیرش حاکمیت نباید کاغذی و لفظی باشد بلکه مستلزم یک رویکرد قاعده مند با راه گشایی های قانونی و مبتنی بر عمل گرایی است و نظام دیوان سالاری به واقع پذیرا و احیاگر و پشتیان نیروی های نهفته در جامعه است.
چهار رکن حاکمیت [ قوای مقننه – مجریه و قضائیه و نیز رسانه های متعلق به حاکمیت] بدون تعارض و هماهنگ به احیای ظرفیت جامعه مساعدت می کنند.
جامعه قابلیت پدیدار سازی مسائل و مشکلات را دارد و این فرصت مهمی برای هر نظام حکمرانی فراهم می کند تا با دریافت اطلاعات شفاف دچار آشفتگی در سیاستگزاری نشود. مشروط بر آنکه نظام مسلط مانعِ ظهور آنها نشود ، آن ها را متعهدانه بشنود و ببیند.
۱️⃣- نق زدن و غر زدن عامیانه و اعتراضهای چالش آفرین
2️⃣- از طریق نقد کردن و به پرسش کشیدن رفتارها ، سیاست ها و کاستیها به روش عالمانه
3️⃣- یاءس ، گوشه گیری ، انزوا طلبی، بی علاقگی در مشارکت های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی که حجم عظیمی از فرصت ها وظرفیت ها برای بهسازی از بین میرود.
انجمن ها در روبرویی با پدیده های مختلف که با زبان و رفتار در جامعه ظاهر می شوند مسئولیتی شبیه جویندگان طلا را دارند :
جویندگان طلا با شستشو و غربالگری مکرر ماسه ها به طلا دست پیدا می کنند.
اما هدف احزاب وانجمن ها ، یافتن طلا نیست بلکه در جستجوی سه هدف هستند زیر :
[اول] کشف پرسش ها و خواسته های اصیل جامعه است به عبارت دیگر به تفکیک مطالبات اصیل است از غیر اصیل می پردازد.
[دوم ]یافتن پاسخ های درست و گره گشا برای پرسش ها و خواسته هایی که اصیل شناخته شده اند.
[سوم]پاسخ یا پاسخ هایی فراهم می آورند که چگونه می توان آن خواسته های اصیل ناشی از غربالگری عالمانه و مدبرانه را محقق کرد؟
انجمن ها برای پاسخگویی به این سه سئوال از چند ویژگی باید بهره مند باشند :
1️⃣- مواجه [متفکرانه ]با پدیده ها یا مسائل جامعه
2️⃣- توانایی[ گفتگو]ی بدون مناقشه و خردمندانه با همهء طرفها
3️⃣-خلق [ایده های نو آورانه] و نظریه های جدید
متقاعد کردن مستدلِ ذینفعان یا طرفین مبادله برای تغییر به موقع از وضع معیوب به وضع مطلوب
انجمن ها با ابداع نظریه های جدید از مسیرتفکر خلاقانه وگفتگوی کشّاف و استدلال منطقی نظم جدید را [جایگزین] نظم ناکارآمد قدیم می کنند. نظم جدید [سطح کار آمدی]همه منابع و سرمایه ها اجتماعی را بالا می برد. برای استقرار نظم جدید، انجمن ها بعنوان [سازمان میانجی] یا سازمان بین مرزی بین جامعه و حاکمیت عمل می کنند.
انجمن ها مسیر رشد ، رفاه ، پیشرفت و امنیت جامعه را هموار می کنند بدین ترتیب که: قابلیت تحولات اجتماعی را بدون خشونت و درگیری افزایش می دهند. با همکاری و همیاری در حل مسائل مورد انتظار جامعه در زمان مناسب از وقوع تنش ها و ناهنجاری ها پیشگیری می کنند. هرچه تعداد انجمن ها بیشتر و کیفیت آنها بهتر باشد تحولات از دقت و سرعت بیشتری برخوردار می شوند.
انجمن ها در صورت کار آمدی و همکاری ارکان حاکمیت ، سرمایه اجتماعی را می افزایند و نیاز به تغییرات شتابزده و درد سر آفرین را رفع می کنند .
فقدان یا ضعف انجمن ها یا به رسمیت نشناختن واقعی آنها در ساختار جامعه و سیاست و اقتصاد و فرهنگ و سایر مولفه های موثر ، آهنگ توسعه به رکود و زوال مبتلا می شود. انباشت مسائل حل نشده حاکمیت را به سمت استفاده از دکترین خطر ناک شوک ، یعنی تصمیمات خلق الساعه و تغییرات شدید و ناگهانی ترغیب می کند و از دیگر سو جامعه را مستعد بروز ناهنجاریهای و خشونتهای مختلف می کند.
لذا چه سیاستمداران درون حاکمیت و چه کنشگران بیرون حاکمیت از احزاب گرفته تا سازمانهای اقتصادی و فرهنگی دولتی و انجمن ها و سمن ها باید با تامل و تدبر بیشتری به نقش حیاتی احزاب و انجمن ها بپردازند.
این نوشتار متکی است به دریافتهای نگارنده از نظریات داگلاس سی نورث ، دارون عجم اوغلو ، رابرت پاتنام، نائومی کلاین، علی سرزعیم ، مقصود فراستخواه ، محمد فاضلی و فرانسیس فوکویا.
فرشید شاه محمدی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا