بجز اولین جنگ صلیبی، مسیحیان در بقیهی جنگهای صلیبی شکست خوردند و اروپا گرفتار مصایب بزرگی شد. شکستهای مکرر باعث کاهش اعتماد و اعتقاد مردم به پاپ و اسقفها شد.
به گزارش سرمایه فردا، جنگهای پرتلفات «صلیبی» (۱۰۹۵ – ۱۲۹۱ میلادی)، مانند بسیاری از جنگهای تاریخ، به دلایل سیاسی و اقتصادی شکل گرفتند. اما برای جلب حمایت مردم، رنگ و بویی مذهبی به جنگهای خود دادند. در این جنگها، صلیب به عنوان نمادی دینی در مقابل سپاه حرکت میکرد و بزرگان کلیسا، مردم را به نام مسیح و دین خدا به جنگ میخواندند تا سنگر مسیح (اورشلیم) را فتح کنند.
بجز اولین جنگ صلیبی، مسیحیان در بقیهی جنگهای صلیبی شکست خوردند و اروپا گرفتار مصایب بزرگی شد. شکستهای مکرر باعث کاهش اعتماد و اعتقاد مردم به پاپ و اسقفها شد. مردم میپرسیدند که چرا «قادر متعال» اجازه داده است که مدافعان راه او چنین وضعی پیدا کنند. این سوالات، به تدریج اعتقاد به دستگاه پاپ را از بین برد.
پس از چهارمین جنگهای صلیبی، به نظر برخی سادهدلها، تنها حماسهی بیگناهان میتوانست وسیله استیلای دوباره بر سنگر مسیح شود. این منجر به تراژدی تلخی شد. یک نوجوان چوپان با این باور که همسن و سالهایش بیگناه هستند و میتوانند پیروزی را برای مسیح به ارمغان بیاورند، ۲۰ هزار نوجوان را به مارسی برد. آنها امیدوار بودند دریا راهی برای رسیدن به فلسطین باز کند. اما کشتیهایی که آنها را بردند، دو تا در آبها شکست و پنج تا به تونس یا مصر رفتند و نوجوانان به عنوان برده فروخته شدند.
ویل دورانت در تاریخ تمدن، نتایج فکری جنگهای صلیبی را به عنوان مهمترین عامل رنسانس برمیشمارد. این جنگها باعث شدند که مردم اروپا به آگاهی و پختگی جدیدی برسند. اما این آگاهی به قیمت قربانی شدن چند نسل حاصل شد. اگر یکی از آن نوجوانان قربانی بازگردد و بپرسد چرا باید قربانی میشدیم، کسی جوابی برای او نخواهد داشت.
تاریخ نشان داده که خیلی از جنگها بدون دلیل اتفاق افتاده و گاهی جاه طلبی حاکمان پشت آن بوده است.
محمدحسین روانبخش
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا