در پی حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، برخی جریانهای مغرض با انتشار ناقص سخنان رهبر انقلاب، تلاش کردند پیشبینی ایشان درباره عدم وقوع جنگ را زیر سؤال ببرند. این تحریف، با هدف تضعیف جایگاه رهبری و القای خطای راهبردی صورت گرفت؛ در حالی که سخنان ایشان مربوط به سال ۱۳۹۷ و در واکنش به تهدیدات دولت ترامپ بود. بررسی مواضع اخیر رهبر انقلاب نشان میدهد که ایشان نهتنها نسبت به احتمال حمله نظامی آگاه بودند، بلکه بارها درباره پاسخ قاطع ایران هشدار دادهاند. ادعای محسن هاشمی درباره غافلگیری رهبری، یا از بیاطلاعی ناشی میشود یا از شیطنت سیاسی؛ در هر دو حالت، فاقد اعتبار و دقت لازم است.
در جریان حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و پس از توقف جنگ، برخی جریانهای مغرض، در فضای مجازی، بریده مختصری از یکی از سخنان رهبر انقلاب را منتشر کردند که ایشان درباره تهدیدات آمریکا گفته بودند نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود. این جریانهای مغرض، در واقع داشت داشتند این پیام را برسانند که رهبر انقلاب درباره تهدید حمله نظامی به ایران، اشتباه پیشبینی کردند.
همان زمان برخی رسانههای انقلابی با انتشار متن کامل آن سخنان رهبر انقلاب و توضیح زمان و موضوع این سخنان، روشنگری کردند. با این حال و در شرایطی که واقعیت این سخنان رهبری توضیح داده شده بود؛ اما ظاهراً این جریانهای مغرض بدون توجه به اصل ماجرا، همچنان تلاش میکنند این ادعای نادرست را مطرح کنند. محسن هاشمی رفسنجانی شامگاه سهشنبه در یک برنامه تلویزیونی این ادعا را تکرار کرد و گفت همه در ایران از حمله رژیم صهیونیستی غافلگیر شدند و حتی رهبر انقلاب نیز گفته بودند نه مذاکره میکنیم و نه جنگ خواهد شد.
این صحبتهای رفسنجانی کوچک، در خوشبینانهترین حالت نشاندهنده شیطنت است. در ادامه، هم واقعیت سخنان رهبر انقلاب توضیح داده میشود؛ هم چند نکته درباره پشت پرده این قلب واقعیت مطرح میشود.
رهبر انقلاب صبح روز دوشنبه، ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ در دیدار هزاران نفر از قشرهای مردم از استانهای مختلف کشور، سخنان بسیار مهمی درباره موضوع مذاکره با دولت ترامپ بیان کردند. در آن مقطع زمانی، یکسال از ریاست جمهوری ترامپ میگذشت و او آمریکا را از برجام خارج کرده بود. پس از آن پمپئو وزیر خارجه در دولت ترامپ، یک فهرست ۱۲ گانه از پیششرطهای آمریکا برای مذاکره با ایران اعلام کرد. پیش شرطهایی که اساسا فهرستی از مهملات و مسایل غیر قابل قبول بود. همزمان دولت آمریکا با تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران، یک مجموعه فشار سیاسی، نظامی و امنیتی را علیه ایران در دستور کار قرار داده بود. همزمان با این اقدامات، ترامپ با ارسال برخی مقامات، خواستار مذاکره با ایران بود. به عبارتی داشت داشت از موضع برتر با ایران وارد مذاکره شده و خواستههای خود را به ایران تحمیل کند. ترامپ همزمان ایران را به حمله نظامی نیز تهدید میکرد و به دفعات در سخنرانیهای خود تاکید میکرد در صورت عدم پذیرش مذاکره، گزینه نظامی علیه ایران محتمل است.
البته در ایران، اصلاحطلبان و حامیان دولت حسن روحانی، ضمن زمینهسازی برای مذاکره با ترامپ، تلاش کردند تهدید حمله نظامی را نیز برجسته کنند. به عنوان نمونه، یکی از مجلات بدنام اصلاحطلبان عکسی دستکاری شده از ناوهای آمریکایی را روی جلد خود برد و با این اقدام تلاش کرد با ترساندن مردم، مذاکره ایران با ترامپ را یک موضوع ضروری قلمداد کند.
در چنین شرایطی رهبر انقلاب با تبیین دقیق شرایط، اهداف پشت پرده آمریکا برای مذاکره با ایران برشمردند؛ بر بیفایده بودن مذاکره با دولت ترامپ که چند ماه قبل از برجام خارج شده بود؛ تاکید کرده و نهایتا تصریح کردند ایران نه اساسا زیر فشار طرف مقابل مذاکره میکند و نه تهدید ترامپ برای حمله به ایران را جدی تلقی میکند و این تهدید عملی نخواهد شد. به عبارتی ایشان تصریح کردند که ایران با دولت ترامپ مذاکره نخواهد کرد و جنگی نیز رخ نخواهد داد. در عمل نیز همین شد. ایران با دولت ترامپ مذاکره نکرد و جنگی هم رخ نداد.
عدم وقوع جنگ در آن برهه، نشان داد رهبر انقلاب بر اساس یک تدبیر و دوراندیشی در برابر فشار همهجانبه دولت ترامپ برای مذاکره ایستادگی کردند. ایشان با شناختی که از ترامپ پیدا کردند؛ پیشبینی میکردند که مذاکره با دولت او، نه تنها فایده ای برای ایران نخواهد داشت بلکه مذاکره در آن مقطع را یک اقدام هزینهساز برای ایران میدانستند. چراکه پذیرش مذاکره، آن هم در آن شرایط، یعنی در زمین آمریکا بازی کردن؛ و تشدید فشار بر ایران برای پذیرش زیادهخواهیهای ترامپ.
بنابراین کاملا واضح است که سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود»؛ مربوط به شرایط ۷ سال قبل بوده و اساسا هیچ ارتباطی با شرایط فعلی و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران نداشته و ندارد. و اینکه گفته میشود حتی رهبر انقلاب نیز از حمله ۲۳ خرداد امسال غافلگیر شدند؛ از اساس غلط و کذب محض است.
مرور مواضع رهبر انقلاب در ماههای اخیر نشان میدهد اتفاقا رهبری، حمله رژیم صهیونیستی به ایران و حمایت آمریکا از این رژیم در جنگ علیه ایران را قطعی میدانستند.
اگرچه رهبر انقلاب در اینباره ملاحظاتی مانند آرامش روانی جامعه را مد نظر داشتند؛ اما در برخی سخنان عمومی خودشان، تلویحا حمله نظامی به ایران را قطعی دانستند.
به عنوان نمونه، ایشان در نماز عید فطر امسال، با اشاره به توطئه و نقشه دشمن علیه ایران فرمودند: «اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربهی متقابلِ محکم خواهند خورد».
به غیر از این، رهبر انقلاب بهمنماه سال گذشته، بسیار صریح و روشن درباره احتمال حمله نظامی به ایران صحبت کردند. رهبر انقلاب سوم بهمنماه ۱۴۰۳ در دیدار کارآفرینان، سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی فرمودند: «آن متوهّمِ خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده؛ آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده. صدّام هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده حمله را شروع کرد. ریگان هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده آن کمکهای آنچنانی را به رژیم صدّام انجام داد؛ آنها و دهها متوهّم دیگر به درک واصل شدند و رژیم [جمهوری] اسلامی روزبهروز رشد پیدا کرد؛ من به شما عرض میکنم به فضل الهی این تجربه این بار هم تکرار خواهد شد.»
مقایسه نتانیاهو با صدام و تاکید ایشان مبنی بر اینکه تجربه جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم صدام علیه ایران، این بار و در قبال رژیم صهیونیستی و نتانیاهو، تکرار میشود؛ به وضوح نشان میدهد برآورد و پیشبینی رهبر انقلاب درباره تهدیدات رژیم صهیونیستی و ترامپ مبنی بر حمله نظامی به ایران چه بوده است.
از سوی دیگر، فرماندهان نظامی و برخی مقامات سیاسی نیز در خلال جنگ و پس از توقف جنگ، به این مهم اشاره کردند که از زمستان سال گذشته، با توجه به شواهد و قرائن نظامی و سیاسی، موضوع حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، تقریبا برای مقامات نظام مسجل و قطعی شده بود.
بله؛ قاعدتا زمان این حمله و کیفیت و نحوه آن مشخص نبود. اما اینکه گفته شود مقامات نظام و بویژه رهبر انقلاب نسبت به اصل حمله رژیم صهیونیستی غافلگیر شدند؛ یک ادعای کاملا کذب و نادرست است.
آیا باید تصور کرد او احتمالا این ادعا را جایی دیده؛ ولی توضیحات و روشنگریهای صورت گرفته در رد این ادعا را ندیده و نخوانده است؟ باور این موضوع حقیقتا دشوار است. از سوی دیگر محسن رفسنجانی چگونه تصور کرده اظهارنظر «نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود» متعلق به زمان اخیر است؟ قاعدتا یک عنصر سیاسی، با بهره هوشی متوسط هم وقتی بخش اول این جمله رهبری (مذاکره نمیکنیم) را میخواند؛ باید متوجه میشد که این صحبت رهبری انقلاب متعلق به زمان اخیر نیست. چراکه ایران قبل از جنگ، در حال مذاکره با آمریکا بود و تا قبل از ۲۳ خرداد ۵ دور مذاکره غیرمستقیم میان عراقچی و ویتکاف برگزار شده بود. بنابراین حتی اگر تصور کنیم محسن هاشمی رفسنجانی توضیحات مربوط به این جمله رهبری انقلاب را ندیده و نخوانده؛ یک تامل مختصر و سطحی در این جمله، باعث میشود مخاطب متوجه شود که این اظهارنظر متعلق به شرایط فعلی نیست.
به همین خاطر، اگر باز هم تصور کنیم این صحبت محسن هاشمی و انتساب یک موضوع غلط به رهبر انقلاب، ناشی از بیاطلاعی و بی ملاحظگی او است؛ آنگاه ناچاریم این واقعیت را بپذیریم او از هوش و ذکاوت لازم برای تشخیص مسایل ابتدایی و بدیهی هم بیبهره است.
طی نزدیک به ۱۰ سال گذشته یکی از گزاره های رایج در فضای سیاسی برای نقد جریان غربگرای داخلی و اثبات ناتوانی آنها در درک و فهم مسایل مهم، خاصه موضوعات مربوط به استراتژی و راهبردهای سیاست خارجی و همینطور مباحث مربوط به اقتدار و قدرت دفاعی، توییت جنجالی مرحوم حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی است که نوشته بود:«دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشکها…».
این توییت که سال ۹۵ نوشته و منتشر شد؛ نه صرفا یک اظهارنظر معمولی درباره یک سیاست نظام، بلکه یک نگرش بنیادین درباره استراتژی کلان ایران در قبال موضوع امنیت ملی و نحوه تعامل با نظام حاکم بر دنیا است.
هاشمی رفسنجانی با این توییت در واقع نگرش خود نسبت به نحوه تعامل با نظام ظالمانه فعلی دنیا را نشان داد. از نظر او، در مقابل این نظم آمریکایی، تقویت توان دفاعی اشتباه است و باید از طریق مذاکره و ایدههای نظری، امنیت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت سرزمینی خود را حفظ کرد. در واقع با توجه به آن مقطع زمانی که موضوع مذاکره با آمریکا و توافق هستهای مطرح بود؛ این توییت مرحوم هاشمی به این معنی بود که در برابر دشمن، باید از راه مذاکره وارد شد و با مذاکره مسایل قابل حل هستند؛ و لذا افزایش قدرت دفاعی ایران تاثیری نخواهد داشت.
البته برخی نیز معتقد بودند با توجه به اینکه طرف آمریکایی در مذاکرات، به غیر از موضوع هستهای، از ضرورت اعمال محدودیتهای موشکی نیز میگفت؛ این توییت هاشمی رفسنجانی به نوعی نرمال کردن پذیرش این زیادهخواهی آمریکاییها بود. به هر حال، انتقاداتی زیادی به این توییت هاشمی رفسنحانی وارد شد. مهمترین انتقاد را رهبر انقلاب مطرح کردند. رهبر انقلاب با انتقاد شدید از کسانی که روزگار و دنیای فردا را دنیای مذاکره می دانند و نه موشک، خاطرنشان کردند: روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد.
ایشان افزودند: اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است. ایشان همچنین افزودند: دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند در این شرایط چطور می گوییم روزگار موشک گذشته است؟
حضرت آیتالله خامنهای این حرفها را شبیه حرفهای برخی اعضای دولت موقت دانستند که اوایل انقلاب می گفتند جنگنده های اف – ۱۴ را که خریده ایم به امریکا پس بدهیم، به دردمان نمی خورد! رهبر انقلاب افزودند: در آن موقع ایستادگی و افشاگری کردیم و چندی بعد که صدام به ایران حمله کرد معلوم شد چقدر به این ابزارهای دفاعی نیاز داریم. رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر موافقت خود با ابزار دیپلماسی و مذاکره سیاسی بجز چند استثنا افزودند: طوری تبلیغ نکنند که انگار با گفتگو مخالفیم، ما می گوییم باید قوی و هوشیار مذاکره کرد تا سرمان کلاه نرود.
این واکنش رهبر انقلاب در واقع، گوشزد کردن واقعیات دنیا به هاشمی رفسنجانی بود. بویژه اینکه ایشان گوشزد کردند توانمندی موشکی در تضاد و تقابل با مقوله دیپلماسی و مذاکره نیست و اتفاقا با افزایش قدرت دفاعی میتوان به نتیجهبخش بودن مذاکره امیدوار بود.
اما آنچه طی نزدیک به ۱۰ سال گذشته و پس از توییت مرحوم هاشمی رفسنجانی در دنیا اتفاق افتاد؛ غلط بودن ذهنیت و باور مرحوم هاشمی را اثبات کرد و نشان داد در دنیا فعلی و آینده، این قدرت نظامی است که امنیت و جایگاه کشورها را تعیین میکند و مهمتر از همه تحولات جهانی به سمتی میرود که کشورهای فاقد توانمندی دفاعی، در معرض خطر نابودی قرار گرفتهاند. بویژه حمله روسیه به اوکراین و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و لبنان به وضوح اهمیت قدرت دفاعی و توانمندی نظامی کشورها را نشان داد.
به صورت دقیقتر، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، یعنی همان موضوعی که محسن فرزند مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی مدعی شد حتی رهبر انقلاب را نیز غافلگیر کرد؛ به صورت ملموسی غلط بودن، خسارتبار بودن و هزینهساز بودن تصور و تفکر مرحوم هاشمی را برای همه مردم ایران ثابت کرد. به اذعان همه، چه دوست و چه دشمن، اگر قدرت موشکی ایران نبود؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا با ایران و به صورت مشخص با تهران همان کاری را میکردند که طی ۲ سال اخیر با غزه و بیرون انجام دادهاند. همینطور به اعتراف همه صاحبنظران و تحلیلگران دنیا، آنچه باعث شد نتانیاهو ناچار شود درخواست آتشبس و توقف جنگ بدهد؛ قدرت موشکی ایران و خسارات هنگفت اصابت این موشکها به اهداف تعیین شده در سرزمینهای اشغالی بود. مردم ایران طی ۱۲ روز جنگ با تمام وجود، اهمیت قدرت دفاعی بخصوص اهمیت موشکها را درک کردند. یه عبارتی تجربه ۱۲ روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا، باعث شد مردم ایران به شکل بسیار محسوس و ملموسی اهمیت موشکهای خود را بدانند. و اکنون بسیار بیشتر از قبل مشخص شده است اگر تفکر و تصور مرحوم هاشمی رفسنجانی در نقد موشکها در کشور اعمال میشد؛ ایران در جنگ اخیر چه هزینهها و خسارات هنگفتی را متحمل میشد.
بر همین اساس، میتوان گفت اگر حمله رژیم صهیونیستی به ایران، حقیقتا کسی را غافلگیر کرده باشد؛ طرفداران ایده و تفکر مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی هستند؛ نه آنهایی که طی دهههای اخیر بارها و بارها بر ضرورت قوی شدن ایران در تمام حوزهها، بخصوص حوزه دفاعی و موشکها تاکید کردهاند و همواره به افراد و دیدگاه های غربگرا، نسبت به عواقب و خسارات هنگفت دیدگاههای خود هشدار دادهاند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا