از بالفور تا غزه

از بالفور تا غزه

در حالی که دولت انگلیس ۱۰۸ سال پس از صدور بیانیه بالفور، به‌ظاهر دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخته، همزمان با ادامه صادرات تسلیحات به اسرائیل و سکوت در برابر جنایات جنگی در غزه، این اقدام بیش از آنکه نشانه‌ای از تغییر سیاست باشد، به‌نظر می‌رسد تلاشی برای آرام‌سازی افکار عمومی غربی و فرار از فشارهای حقوق بشری باشد. منتقدان این تصمیم را «ریاکاری تاریخی» و «شناسایی نمایشی» می‌دانند که هیچ تأثیر واقعی در توقف اشغالگری و نسل‌کشی ندارد.

به گزارش سرمایه فردا، ۱۰۸ سال پس از صدور بیانیه بالفور از سوی دولت انگلیس، حال دولت انگلیس ادعا کرده که دولت مستقل فلسطینی را هم به رسمیت شناخته است. انگلیس این تصمیم را روز یکشنبه – ۲۲ سپتامبر/ ۳۰ شهریور – همزمان با کانادا و استرالیا (دو متحد سنتی اسرائیل) به همراه پرتغال اعلام کرد. تصمیمی که در آستانه دوسالگی جنگ غزه و همزمان با تشدید وضعیت انسانی در غزه اعلام شده است.

علاوه بر بیش از ۶۵ هزار نفری که تا کنون شهادت آن‌ها در جنگ غزه تائید شده و ۱۶۶ هزار نفری که در غزه به شدت مجروح شده‌اند، مجموع قربانیان سوء تغذیه و قحطی در نوار غزه به ۴۳۵ نفر رسیده است و افکارعمومی جهانی از جمله در انگلیس خواستار اقدام عملی دولت این کشور برای توقف نسل کشی در غزه هستند. از این رو به نظر می‌رسد که به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی توسط برخی کشورهای غربی اقدامی جهت آرام کردن افکارعمومی داخلی در غرب است. افکارعمومی که این روزها به شدت خواستار مقابله با نسل کشی اسرائیل در جنگ غزه هستند.

طی ماه‌های اخیر حداقل ۱۱ کشور، از جمله مالت، انگلیس، لوکزامبورگ، فرانسه، استرالیا، ارمنستان و بلژیک اعلام کرده‌اند که در هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر، قصد خود را برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین اعلام خواهند کرد. با این حال برخی از آن‌ها از جمله «امانوئل مکرون»، رئیس جمهور فرانسه به تازگی از تصمیم خود عقب نشینی کرده و گفته است که اگرچه به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام می‌کنم، اما  تا زمانی که اسیران (اسراء صهیونیست نزد حماس) آزاد نشوند، سفارت فلسطین را افتتاح نخواهیم کرد و این یک شرط اساسی برای ماست.

از سوی دیگر، به رسمیت شناختن فلسطین توسط انگلیس با نگاه انتقادی برخی از اعراب روبرو شده و «ولید جنبلاط»، رئیس سابق حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان و سیاستمدار برجسته این کشور طی سخنانی در واکنش به این اقدام انگلیس اظهار داشته است که ۱۰۸ سال پس از جنایت بیانیه بالفور علیه ملت فلسطین، به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط انگلیس چیزی جز ریاکاری تاریخی محض نیست.

 

سنگ بنای اسرائیل در انگلیس

«دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانهٔ ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دست‌یابی به این هدف به کار خواهد بست.» این نخستین خط از پاسخ مکتوب و سری «آرتور بالفور»، نخست وزیر وقت انگلستان در نوامبر ۱۹۱۷ به  خانواده روتشیلد بود. روتشیلدها به عنوان یک خانواده یهودی در اروپا دارای نفوذ زیادی در دربار انگلیس بودند و در آن زمان بدنبال تاسیس  اسرائیل در بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین بودند که تحت قیمومت انگلیس قرار داشت. از همین رو، بالفور، نخست وزیر وقت انگلیس در نامه‌ای به درخواست آن‌ها چراغ سبز نشان داد و این پاسخ نخست وزیر انگلیس در آن زمان به بیانیه بالفور معروف شد.

بیانیه بالفور که به عنوان سرآغاز مناقشه فلسطین و صهیونیست‌ها قلمداد می‌شود، تنها ۶۷ کلمه‌ داشت و انگلیسی‌ها سعی کردند که خبر صدور اعلامیه بالفور جهت تأسیس وطن ملی یهود در فلسطین به گوش اعراب نرسد، اما موفق نشدند، چون روزنامه تایمز  یک هفته پس از صدور این بیانیه خبر آن را اعلام کرد. در واقع انگلیسی‌ها قصد داشتند که انتشار اعلامیه را تا چند هفته بعد به تعویق بیندازد و خبر آن را تحت‌الشعاع گزارش‌هایی از پتروگراد در باب قدرت یافتن لنین و تروتسکی در روسیه  قرار دهند و وقتی خبرهای مربوط به روسیه داغ شد، اعلامیه بالفور را به عنوان یک خبر دسته چندم منتشر کند، اما لو رفتن زودهنگام این بیانیه به رسانه‌ای شدن آن منجر شد و سیل اعتراضات به لندن سرازیر گردید.

دولت انگلیس در حالی از به رسمیت شناختن فلسطین سخن می‌گوید که همزمان با جنگ غزه، بیش از ۵۰۰ میلیون پوند قطعات تسلیحاتی به اسرائیل ارسال کرده و در قراردادهای نظامی چند میلیارد پوندی با شرکت‌های اسرائیلی مشارکت دارد. استعفای دیپلمات‌ها، طرح‌های تحقیقاتی در پارلمان و اعتراضات حقوق بشری هم نتوانسته‌اند مانع این همدستی شوند. این تناقض آشکار، اعتبار ادعای لندن در حمایت از فلسطین را زیر سؤال برده است

با وجود انتقاداتی که در آن زمان از سوی اعراب به دولت انگلیس شد، اما روتشیلدها در همکاری با دولت لندن کار خود را کرده بودند. آن‌ها نقش مهمی در تاسیس ساختار اسرائیل داشتند. «جیمز ا. د روتشیلد» ساختمان کنست را به دولت اسرائیل اهدا کرد و دادگاه عالی اسرائیل نیز توسط «دوروتی د روتشیلد» ایجاد شد. از این رو تاسیس اسرائیل با کمک این خانواده و دولت انگلیس شتاب گرفت.

توجه به این نکته نیز لازم است که اگرچه اندیشه تشکیل‌ دولت‌ یهود، نخست‌ در کنگره سازمان‌ جهانی‌ صهیونیسم‌ به‌ رهبری‌ تئودُر هرتسل‌ در ۱۸۹۷م‌ مطرح‌ شده بود، اما اگر بیانیه بالفور، نخست وزیر انگلیس نبود، شاید هیچگاه طرح مصوب کنگره سازمان‌ جهانی‌ صهیونیسم‌ به اجرا در نمی‌آمد. اعلامیه‌ بالفور دو سال بعد در ۱۱ اوت‌ ۱۹۱۹ در کنفرانس‌ صلح‌ کشورهای‌ متفق‌ در پاریس‌ تکمیل‌ شد و در ۱۹ سپتامبر به‌ وزارت‌ امور خارجه انگلیس‌ ارجاع‌ گردید و در آن‌جا به‌ عنوان‌ یک‌ سند رسمی‌ در تعیین‌ خط مشی‌ سیاسی‌ وزارت‌ خارجه انگلیس‌ تلقی‌ شد و سنگ بنای تاسیس اسرائیل را ایجاد کرد.

 

۱۰۸ سال پس از بالفور، شریک در جنگ غزه

به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی توسط لندن در حالی صورت گرفته که دولت انگلیس طی دو سال گذشته همزمان با جنگ غزه به صادرات سلاح به اسرائیل ادامه داده است، تا آن‌جا که «مارک اسمیت»، دیپلمات انگلیسی به دلیل عدم توقف ارسال سلاح توسط انگلیس به اسرائیل استعفا داد.

همچنین دو ماه پیش، «جرمی کوربین»، لایحه‌ای را در مجلس عوام مطرح کرد که خواستار تحقیقات در مورد مشارکت انگلیس در جنگ غزه، از جمله تأمین سلاح، هواپیماهای نظارتی و استفاده از پایگاه‌های نیروی هوایی انگلیس شده بود. این لایحه که مورد حمایت ده‌ها نماینده مجلس و بیش از ۲۰ گروه حقوق بشری بود، در نهایت توسط حزب حاکم کارگر رد شد. به گفته کوربین، اگر انگلیس به تأمین «قطعات حیاتی» جت‌های اف-۳۵ برای اسرائیل که «بیمارستان‌ها و مدارس را بمباران می‌کند » ادامه دهد، در آن صورت ما (کشور انگلیس) در نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه همدست است.

با وجود آنکه ۱۵۲ کشور عضو سازمان ملل تاکنون دولت مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند، اشغالگری اسرائیل نه‌تنها متوقف نشده بلکه در سه دهه اخیر چند برابر شده است. افزایش شهرک‌سازی، جداسازی بیت‌المقدس، و محدودیت‌های شدید بر تشکیلات خودگردان نشان می‌دهد که شناسایی‌های دیپلماتیک بدون ضمانت اجرایی، تأثیر ملموسی بر زندگی مردم فلسطین نداشته‌اند. در چنین شرایطی، اقدام انگلیس بیشتر به یک ژست سیاسی شباهت دارد تا گامی واقعی در مسیر عدالت

«ریچارد بورگون»، نماینده حزب کارگر در  پارلمان انگلیس نیز در گفتگو با اسکای نیوز تائید کرده است که لندن در جنایات جنگی اسرائیل در غزه همدست است، چون لندن به مسلح کردن اسرائیل در جنگ غزه کمک کرده و این یکی از انواع همدستی است و همدستی دیگر نیز حمایت سیاسی لندن از تل آویو است.

گزارشی از thecanary.co نیز نشان می‌دهد که انگلیس بیش از ۵۰۰ میلیون پوند قطعات تسلیحاتی در زمان جنگ غزه به اسرائیل تحویل داده است. بر مبنای این گزارش، انگلیس یکی از چندین کشوری است که قطعات جنگنده‌های  اف-۳۵ را تولید می‌کند و از آن جا که اسرائیل ۴۵ فروند از این جت‌های جنگنده را در اختیار دارد و از آن‌ها در بمباران غزه استفاده می‌کند، دولت انگلیس نیز تامین کننده تجهیزات و قطعات لازم برای بمباران غزه است.

« ملانی فیلیپس»،‌ روزنامه نگار انگلیسی نگاه دیگری به روابط تسلیحاتی لندن و تل آویو دارد و معتقد است که دولت انگلیس بخشی از نیازهای نظامی خود را از طریق تل آویو تامین می‌کند. براساس گزارش این روزنامه نگار، واردات سلاح از اسرائیل حدود ۲.۷ درصد از کل واردات تسلیحات انگلیس را تشکیل می‌دهد. این تسلیحات شامل تجهیزات حفاظت از تانک، سیستم‌های دفاع ضدهوایی، پهپادها و سایر تجهیزات نظامی ضروری و پیشرفته می‌شود. در آگوست ۲۰۲۵ یعنی حدود ۲ ماه پیش نیز گزارش شد که انگلیس در آستانه امضای قراردادی ۲ میلیارد پوندی با شرکت نظامی اسرائیلی  بنام شرکت البیت سیستمز است. این شرکت اسرائیلی قرار است آموزش سالانه ۶۰ هزار سرباز انگلیسی را برعهده بگیرد.

براین اساس با وجود روابط متقابل نظامی انگلیس و رژیم صهیونیستی، سخن از حمایت لندن از مردم فلسطین و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی به یک شوخی بیشتر شبیه است.

 

شناسایی نمایشی

در حال حاضر، از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، ۱۵۲ کشور؛ دولت مستقل فلسطین به رسمیت می‌شناسند. روند به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی سال‌هاست جریان دارد. الجزایر اولین کشوری بود که در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸ دقایقی بعد از آنکه یاسر عرفات، رئیس فقید سازمان آزادی‌بخش فلسطین، کشور مستقل فلسطینی را اعلام کرد، این کشور را به‌رسمیت شناخت. در هفته‌ها و ماه‌های بعد از آن ده‌ها کشور دیگر نیز از این اقدام پیروی کردند و در اواخر ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۱۱ موج دیگری از به رسمیت شناختن کشور فلسطین آغاز شد. بنابراین روند به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی حدود ۳۲ سال است که جریان دارد، اما سوال اینجاست که آیا این روند تاکنون تاثیری در پایان دادن به بحران فلسطین داشته است؟

به نظر می‌رسد که به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی نه تنها روند اشغالگری را متوقف نکرده، بلکه حتی در سه دهه اخیر اشغالگری فلسطین افزایش چند برابر شده است. در دهه ۱۹۹۰ جمعیت صهیونیست‌های ساکن داده شده در کرانه باختری به عنوان بخشی از خاک فلسطین کمتر از ۱۰۰ هزار نفر بودند و در حال حاضر در سال ۲۰۲۵ منابع اسرائیلی جمعیت شهرک نشینان صهیونیست در کرانه باختری را ۶۰۰ هزار نفر اعلام کرده‌اند. همچنین صهیونیست‌ها مجوز نهایی ساخت ۳۴۰۰ خانه در شرق بیت‌المقدس را صادر کرده‌اند و این منطقه در عمل از کرانه باختری جدا خواهد شد. منطقه‌ای که حتی براساس قطعنامه سازمان ملل قرار بود پایتخت فلسطین و قلمرو دولت فلسطینی باشد.

همچنین تشکیلات خودگردان فلسطین تنها حدود ۴۰ درصد کرانه باختری را اداره می‌کند و حضور ارتش و شهرک‌نشینان اسرائیلی عملا مانع کنترل کامل آن بر مردم و این سرزمین شده است. فقدان مرزهای تثبیت شده فلسطین، فقدان نیروی ارتش و عدم مشروعیت دولت کارآمد باعث شده تا شناسایی فلسطین به عنوان یک دولت مستقل بیشتر جنبه نمادین داشته است و در عمل کار ملموسی برای فلسطینی‌ها انجام نشود.

همزمان با اعلام به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین در لندن، «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی تاکید کرده است که هرگز اجازه تشکیل کشور مستقل فلسطینی را نخواهد داد و «بزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی اسرائیل، اعلام کرد این طرح «ایده کشور فلسطین را دفن خواهد کرد.» با وجود این تهدیدات از سوی نتانیاهو و اعضای کابینه او، اما لندن بازهم مثل همیشه در برابر آن‌ها هیچ واکنشی نشان نداده است. شاید اگر انگلیسی‌ها دلسوز مردم فلسطین و آوارگان جنگ غزه شده‌اند، فوری‌ترین اقدام‌شان می‌توانست تحریم همه جانبه اسرائیل باشد، اما شوربختانه لندن ترجیح داده است که بجای اقدامات عملی در حمایت از مردم فلسطین، به اقدامات نمایشی و تبلیغاتی روی آورد.

دیدگاهتان را بنویسید