آینده مذاکرات با ترامپ تنها برای ایران مهم نیست، بلکه ترامپ نیز به عنوان تاریخ سازی است. از طرف دیگر تغییرات ژیوپولتیک نقش واسطهها را حذف کردهاست.
به گزارش سرمایه فردا، علیرضا عباسی: ترامپِ دوره دوم با ترامپِ دوره اول تفاوتهای بسیاری دارد. اکنون او در دهه پایانی عمر سیاسی و اجتماعی خود به سر میبرد و این تغییرات را میتوان از رفتار و گفتارش دریافت. دیگر به دنبال جلب رای نیست؛ محافظهکاری نمیکند و به نوعی به بلوغ سیاسی رسیده است. او از جنجالهای بیپروا و توییتهای تحریکآمیز فاصله گرفته و دیگر مانند گذشته قوانین داخلی آمریکا را نادیده نمیگیرد. به نظر میرسد ترامپ دیگر آن مواضع زنستیزانه و برخوردهای ضد محیطزیست سابق را ندارد. اعتماد به نفسی که ترامپ از رای قاطع خود به دست آورده، بر روی رویکرد او در آینده آینده مذاکرات او تاثیر گذاشته است.
حالا او کنگره، سنا، و حتی دیوان عالی را با خود همراه دارد و از پروندههای قضایی علیه خود نگرانی ندارد. ترامپ عمیقاً نسبت به آینده آمریکا نگران است. دغدغههای اصلی او عقب ماندن آمریکا از چین و کشورهای شرق آسیا، تضعیف جایگاه دلار، افزایش بدهیهای دولت فدرال، تسلط بر بازار انرژی، مساله مهاجرت و پناهندگان، ساماندهی رسانهها و چالشهای سایبری، مدیریت رقابتهای تکنولوژیک و هوش مصنوعی، پایان دادن به بحران خاورمیانه، و تقویت قدرت نظامی و جایگاه ناتو است.
ترامپ همچنین در تلاش است تا وجهه و آینده خانواده خود و جمهوریخواهان را تثبیت کرده و جایگاه آنان را در ساختار قدرت آمریکا و رسانهها مستحکم سازد. او درصدد پرهیز از تشدید فضای دو قطبی در آمریکا نیز هست. شاید حتی با کاهش این شکاف، نام خود را در کنار شخصیتهایی چون فرانکلین روزولت، جورج واشنگتن و آبراهام لینکلن در تاریخ ثبت کند. به همین دلیل آینده مذاکرات با ایران برای ترامپ مهم است.
در این میان، اگر ایران بتواند منافع ملی خود را با برخی منافع اقتصادی آمریکا و مسائل امنیتی و اقتصادی خاورمیانه پیوند بزند، شاید امکان مذاکره با یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهور آمریکا فراهم شود. رئیسجمهوری که این روزها به جای جان بولتون و مایک پمپئو با دوستانی چون ایلان ماسک، با افکاری از تسخیر فضا و انرژیهای پاک و تاکید بر فرصتها و اقتصاد و تکنولوژی، وقت میگذراند و خانوادهای دارد که ترکیبی از قدرت، پیروزی، سرخوردگی و شکست سیاسی را تجربه کرده است.
این روزها دیگر روسیه و واسطههای اروپایی حاضر به نمایندگی ایران در مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا نیستند و امیران قطر و عمان نیز توان و شرایط لازم برای واسطهگری و نقش در آینده مذاکرات را ندارند. بنابراین، شاید زمان آن رسیده باشد که فرصت مذاکرهای مستقیم، شبیه به یک رقابت در کشتی، برای ایران فراهم شود؛ جایی که حسن یزدانی و دیوید تیلور بر تشک کشتی دو نیمه نفسگیر را به نمایش میگذارند. امروز به خوبی میدانیم که هیچکس به خاطر ما مبارزه نمیکند و تلاشی سازنده نمیکند، حتی اگر ارادهاش را داشته باشد. ما، به عنوان کهن ترین و نخستین ملت دولت های ثبتشده در تاریخ، به اندازه کافی توانمند، باایمان و با اعتماد به نفس هستیم که بتوانیم با قویترین قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی حال حاضر جهان به توافقی جامع و پایدار دست یابیم.
حتی اگر نتانیاهو و دیگر رقبای منطقهای در پشت صحنه، ترامپ را به درگیری، تنش و تحریم بیشتر تشویق کنند و از هر فرصتی پیش از تحلیف ریاست جمهوری برای پیشبرد سیاستهای خود بهره ببرند و هزینه و مسئولیت آن را به گردن دولت در حال اتمام دموکراتها بیندازند. شاید این روزها مهمترین روزهای تاریخ معاصر ایران باشد که نیازمند مدیریت و تدبیر درست است.
ترامپ یک بار با خروج از قرارداد برجام «زیر میز» زده است ، الان شاید می خواهد «روی میز» برای ما تصمیم بگیرد و ما البته راه مقاومت و توقف قدرت با قدرت را برگزیدهایم و این ریشه در فرهنگ و باور عمیق مردم فهیم ایران دارد. پس تنها در «پشت میز» می تواند با ایران توافق کند ما در این موقعیت و با آرایش جدید سیاسی در ایران ، آماده مذاکره جدی هم هستیم؛ شاید که تأکید بر منافع مشترک بلندمدت، راهگشا باشد و ما را به سمت توافقی پایدار و کم هزینه سوق دهد. مطمئناً توافق ایران و آمریکا میتواند بزرگترین معامله قرن باشد، بسیار بزرگتر از توافق شکننده و صوری اعراب و اسراییل. اگر بگذارند.
احتمال اینکه ترامپ غیر قابل پیشبینیترین نقشهها را در سر داشته باشد زیاد است. او میخواهد نامش را در تاریخ آمریکا حک کند و حاضر نیست یک بار دیگر به عنوان یک بازنده کاخ سفید را ترک کند یا طرفداران دو آتشهاش را ناامید کند. شخصیت او عوض نشده است و کینهها و حب و بغضهایش را با خود یدک میکشد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا