رپ بدون مجوز محبوب شد؟

رپ بدون مجوز محبوب شد؟

کنسرت آنلاین شایع با ده‌ها هزار بازدید در روزهای نخست، فقط یک اجرا نبود؛ بیانیه‌ای بود از نسلی که دیگر برای شنیده شدن، منتظر مجوز نمی‌ماند. رپ فارسی، حالا نه در سالن‌های رسمی، بلکه در گوشی‌ها، کوچه‌ها و فضای مجازی جریان دارد—زبان نسلی که خودش را می‌سازد، خودش را پخش می‌کند و خودش را می‌شنود.

به گزارش سرمایه فردا، نهادهای رسمی هنوز درگیر تعریف و طبقه‌بندی‌اند، موسیقی رپ راه خودش را رفته است. از زیرزمین‌های تاریک تا استودیوهای خانگی، از میکروفن‌های دست‌ساز تا پلتفرم‌های جهانی، این صدا دیگر منتظر تأیید کسی نیست. کنسرت آنلاین اخیر شایع، با نزدیک به صد هزار بازدید در سه روز، نه فقط یک موفقیت فردی، بلکه نشانه‌ای از یک دگرگونی فرهنگی است—دگرگونی‌ای که در آن، هنرمند و مخاطب بدون واسطه به هم می‌رسند.

رپ فارسی، با همه فراز و فرودهایش، حالا به زبان روزمره بخشی از جامعه بدل شده؛ زبانی که از دل تجربه‌های زیسته می‌آید، از خشم و امید، از تنهایی و اعتراض. این موسیقی، حتی اگر گاهی خشن یا خام باشد، حامل حقیقتی است که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت: نسلی در حال حرف زدن است، بی‌آنکه منتظر اجازه باشد. و شاید مهم‌ترین پرسش امروز این نباشد که چرا این صدا مجوز ندارد، بلکه این باشد که چرا هنوز برای شنیدن مردم، باید از مردم اجازه گرفت.

کنسرت آنلاین اخیر «شایع» در یوتیوب، با نزدیک صد هزار بازدید در سه روز نخست انتشار، یادآور واقعیتی است که دیگر نمی‌توان از کنارش گذشت: رپ فارسی حالا زبان نسلی شده که برای شنیده شدن، از کسی اجازه نمی‌گیرد. این موسیقی، حتی در فضای مجازی و بدون حضور فیزیکی مخاطب، همچنان قادر است ده‌ها هزار نفر را دور خود جمع کند و نشان دهد که دیگر نیازی به صحنه‌های رسمی ندارد تا به گوش مردم برسد.

از سال‌ها پیش، صدایی از زیرزمین می‌آمد. صدایی جوان، بی‌پروا، ناآشنا برای گوش‌هایی که هنوز به سازهای ایرانی و کلاسیک خو کرده بودند. آن صدا می‌خواست خودش را تعریف کند، خودش را بخواند، خودش را بسازد. اسمش را گذاشتند «رپ»، اما در واقع، صدای نسلی بود که دیگر در هیچ قالبی جا نمی‌شد.

در آن روزها، میکروفن‌ها ساده بودند و استودیوها در حد یک اتاق تاریک. اما هر بیت، هر ضرب و هر فریاد، تکه‌ای از واقعیت روزمره بود؛ از خیابان، از ترافیک، از خشم و عشق، از تنهایی. این موسیقی از دل زندگی می‌آمد، از تاکسی‌ها، از کوچه‌ها، از گوشی‌های پر از ترک‌هایی که با وای‌فای دزدیده شده پخش می‌شد. هیچ مجوزی نداشت، اما میلیون‌ها شنونده داشت.

حالا، بیست سال بعد، همان ویژگی‌ها باقی مانده، اما بستر تغییر کرده است. کنسرت آنلاین شایع نمونه‌ای تازه از همان استقلال قدیمی است؛ نه سالن، نه بلیت‌فروشی، نه مجوز، فقط یک دوربین، یک میکروفن و ده‌ها هزار مخاطب در سراسر جهان که پای کامپیوتر یا گوشی خود نشسته‌اند و گوش می‌دهند. یوتیوب، اینستاگرام و اسپاتیفای، صحنه‌های جدید این نسل هستند؛ صحنه‌هایی که دسترس‌پذیرتر و گاهی پرمخاطب‌تر از تالارهای رسمی هستند.

سال‌ها گذشت. همان صداها بزرگ شدند، به چهره تبدیل شدند. رپرها روی صحنه‌های تئاتر ایستادند، در قاب تلویزیون ظاهر شدند، در فیلم‌ها بازی کردند. هر بار کمی از زیرزمین بالا آمدند و دوباره به عقب رانده شدند. گویی نهاد رسمی هنوز نمی‌داند با این حجم از واقعیت چه کند. انگار در اتاق‌های تصمیم، هنوز دنبال واژه‌ای هستند که بشود با آن این موسیقی را توصیف کرد؛ واژه‌ای که هم «قابل دفاع» باشد و هم «قابل شنیدن».

اما فضای مجازی، بازی را عوض کرد. کنسرت‌های آنلاین نشان دادند که رپرها دیگر نیازی به تأیید نهادهای رسمی ندارند تا به مخاطبان خود برسند. آنها می‌توانند از خانه‌شان، از استودیوی کوچکشان، صدایشان را به گوش میلیون‌ها نفر برسانند. این تحول، نه تنها مربوط به موسیقی رپ، که نشان‌دهنده تغییر عمیق‌تر در رابطه هنرمند و مخاطب است؛ رابطه‌ای که دیگر واسطه‌ای میانشان لازم نیست.

من شاید مخاطب جدی این موسیقی نباشم، مثل خیلی‌های دیگر که با آن راحت نیستند، اما نمی‌توان انکار کرد که دست‌کم نزدیک بیست میلیون مخاطب جدی در کشور دارد؛ مخاطبانی که منتظر مجوز نمی‌مانند و راه خودشان را پیدا می‌کنند. نسلی که خودش منتشر می‌کند، خودش می‌فروشد، خودش روی صحنه می‌رود، حتی اگر صحنه‌ای رسمی در کار نباشد. نزدیک صد هزار بازدید در سه روز برای یک کنسرت آنلاین، رقمی نیست که بتوان نادیده‌اش گرفت.

با این‌حال، جریان موسیقی رپ مانند هر جریان هنری دیگر، بی‌نقص نیست. گاهی سطحی، گاهی خشن، گاهی گرفتار شعار می‌شود. اما وقتی آن را به رسمیت نشناسیم، دیگر قابل نقد هم نخواهد بود. در غیاب حضور رسمی، امکان تفکیک سره از ناسره از میان می‌رود و میدان برای صداهای بی‌مسئولیت‌تر بازتر می‌شود. انکار، مانع ضعف‌ها نیست و حتی آنها را تکثیر می‌کند.

فرصتی در حال از دست رفتن است؛ فرصتی برای گفت‌وگو، برای درک زبانی تازه. رپ می‌توانست پلی میان دو نسل باشد، اما هرچه زمان می‌گذرد، دیوار میانشان بلندتر می‌شود. کنسرت‌های آنلاین مثل شایع نشان می‌دهند که این موسیقی حالا در گوش مردم جریان دارد، حتی اگر در دفترها پرونده‌اش بسته مانده باشد. فضای مجازی، هم فرصتی است برای رشد و هم تهدیدی برای انزوای بیشتر؛ بستگی دارد که ما چگونه به آن نگاه کنیم.

شاید مجوز هنوز صادر نشده، اما حضورش صادر شده، از دل مردم، از کوچه‌ها، از فضای مجازی، از گوش‌هایی که سال‌ها منتظر زبانی تازه بودند. امروز دیگر سؤال این نیست که چرا رپ مجوز ندارد. سؤال واقعی این است که چرا هنوز باید برای شنیدن مردم، از مردم اجازه گرفت؟

 

دیدگاهتان را بنویسید