در میانه تحولات ژئوپلیتیکی و بازآرایی قدرتهای اقتصادی، طلا به نقطه تمرکز رقابت جهانی تبدیل شده است. در حالی که کشورهای شرقی مانند چین و روسیه با انباشت بیسابقه طلا بهدنبال ساختن نظم مالی مستقل از دلار هستند، ایالات متحده نیز با خریدهای گسترده و سیاستهای بازدارنده، تلاش دارد موقعیت خود را در معماری مالی جهانی حفظ کند. این رقابت، طلا را از یک دارایی امن به ابزاری راهبردی برای بازتعریف قدرت اقتصادی کشورها تبدیل کرده است.
به گزارش سرمایه فردا، در روزگاری که نوسانات اقتصادی دیگر فقط دغدغه دولتها و بانکهای مرکزی نیست، بازار طلا به یکی از تعیینکنندهترین عوامل در معیشت خانوادهها تبدیل شده است. دیگر جهش یا افت قیمت انس جهانی صرفاً تیتر رسانههای مالی نیست؛ بلکه مستقیماً بر سفره مردم، پساندازهای خانگی، و تصمیمگیریهای روزمره اثر میگذارد. از خرید یک سکه برای آینده فرزندان گرفته تا انتخاب زمان مناسب برای فروش طلای خانگی، طلا به بخشی از اقتصاد خانوادگی بدل شده است اقتصادی که در دل تحولات ژئوپلیتیکی، رقابتهای ارزی و سیاستهای جهانی شکل میگیرد. در این میان، دو قطبی شدن نظم مالی جهان میان دلار و طلا، نهتنها معادلات کلان را تغییر داده، بلکه آرامش یا اضطراب هزاران خانواده را نیز رقم میزند.
طلا در قلب دو قطبی نوظهور اقتصاد جهان قرار گرفته است؛ جایی که شکاف ژئوپلیتیکی میان بلوک غرب به رهبری ایالات متحده و کشورهای نوظهور مانند چین، روسیه و اعضای بریکس، در حال شکل دادن به یک نظم مالی جدید و دوگانه است. در یکسو، دلار همچنان ابزار اصلی سلطه مالی غرب باقی مانده، و در سوی دیگر، کشورهایی قرار دارند که با هدف کاهش وابستگی به دلار، بهطور فزایندهای به سمت طلا حرکت کردهاند. این تغییر مسیر، نهتنها یک انتخاب اقتصادی، بلکه یک موضعگیری راهبردی در برابر ساختارهای مالی موجود است و همین روند، موتور اصلی جهش قیمت طلا در سالهای اخیر تا ۴۵۰۰ دلار بوده هرچند اخیر افت داشته و تا ۴۱۰۰ دلار کاهش داشته است.
از سال ۲۰۲۲ تاکنون، بانکهای مرکزی جهان بیش از ۱۰۰۰ تن طلا خریداری کردهاند؛ رقمی بیسابقه که نشاندهنده بازتعریف نظم ارزی جهانی است. چین، روسیه، هند و دیگر اعضای بریکس در صدر این موج قرار دارند. این کشورها با کاهش سهم دلار در ذخایر ارزی خود، بهدنبال ساختن یک جریان مالی مستقل هستند؛ جریانی که طلا در آن نقش لنگر ثبات را ایفا میکند. ایران نیز با درک این تحولات، مسیر تقویت ذخایر طلای خود را در پیش گرفته است. طبق اعلام بانک مرکزی، تنها در یک سال گذشته بیش از ۱۰۰ تن طلا به ذخایر کشور افزوده شده و بهزودی واردات طلا توسط بخش خصوصی از سر گرفته خواهد شد. این طلا قرار است در مرکز مبادلات ارز و طلا عرضه شود—اقدامی که میتواند هم به تعادل بازار داخلی کمک کند و هم موقعیت ایران را در نظم مالی نوظهور تقویت کند.
بازار طلا به میدان تقابل دو جهان
در چنین فضایی، بازار طلا به میدان تقابل دو جهان تبدیل شده است. اگر انس جهانی وارد اصلاح شود و دلار داخلی در محدوده فعلی باقی بماند، قیمت طلا در بازار داخلی نیز با اصلاحی محدود مواجه خواهد شد فرصتی برای ورود تدریجی سرمایهگذاران جدید. اما در سناریوی دیگر، اگر تنشهای ژئوپلیتیکی میان چین و آمریکا تشدید شود، یا جنگ روسیه و اوکراین ادامه یابد، و همزمان دادههای اقتصادی آمریکا تضعیف شود، احتمال اتخاذ سیاستهای انبساطی توسط فدرال رزرو افزایش مییابد. این مجموعه عوامل میتواند جهش دوباره انس جهانی را رقم بزند.
در چنین شرایطی، سرمایهگذاران باید با سناریوهای محتمل همگام شوند، نه با آرزوهای قیمتی. برای کسانی که در قیمتهای پایینتر وارد بازار طلا شدهاند، نگهداری دارایی منطقی است. اما برای تازهواردان، دو استراتژی پیشنهاد میشود: در اصلاحهای فعلی، با دلار پایین، ورود پلهای با ۲۰ تا ۳۰ درصد سرمایه؛ و در صورت اصلاح انس تا ۴۰۰۰ دلار و تثبیت دلار داخلی، ورود کامل با ۶۰ تا ۷۰ درصد سرمایه. در کنار طلا، تنوعبخشی به سبد داراییها از جمله سهام، صندوقهای درآمد ثابت و ملک ضروری است. هدف، نه پیشبینی دقیق، بلکه آمادگی برای مواجهه با آیندهای پرنوسان است.
بازگشت طلا به مرکز توجه بانکهای مرکزی، حاصل چهار روند کلیدی است: نخست، ریسک بازدهی پایین داراییها از بحران ۲۰۰۸ تا تورم پساکرونا. دوم، تحریمهای ارزی و جنگ روسیه و اوکراین که ذخایر دلاری را به داراییهای پرریسک تبدیل کرد. سوم، افزایش نرخ بهره و کاهش جذابیت دلار در فضای تورمی؛ و چهارم، دلارداییزدایی و تلاش برای ساخت نظم ارزی جایگزین.
در نهایت، طلا دیگر صرفاً یک دارایی امن نیست، بلکه به نماد مقاومت در برابر سلطه مالی غرب تبدیل شده است. در جهانی که بهسوی دو قطبی شدن پیش میرود، طلا نهتنها پناهگاه سرمایهگذاران، بلکه ابزار راهبردی کشورها برای بازتعریف قدرت اقتصادی است.
رقابت بر سر طلا در نظم مالی دو قطبی
رقابت بر سر طلا در نظم مالی دو قطبی، به یکی از مهمترین خطوط نبرد اقتصادی جهان تبدیل شده است. در یکسو، چین با زیرساختهایی مانند بورس طلای شانگهای و ذخایر رسمی بیش از ۲٬۲۳۰ تن، در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوان قطب جدید بازار جهانی طلاست. این کشور نهتنها برای خود، بلکه برای بانکهای مرکزی دیگر نیز خدمات ذخیرهسازی و مبادله طلا فراهم کرده و بهدنبال ساختن یک جریان مالی مستقل از دلار است. در سوی دیگر، ایالات متحده که سالها از موقعیت دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی بهرهبرده، اکنون با تهدید جدی از سوی بلوکهای شرقی مواجه شده و بیسروصدا وارد میدان رقابت شده اما با رویکردی متفاوت است.
آمریکا در واکنش به این تحولات، دو مسیر همزمان را دنبال میکند: نخست، با سیاستهای تعرفهای و تهدیدات اقتصادی، تلاش دارد اتحاد نانوشته غرب را متزلزل کند و کشورهای اروپایی را در مسیر وابستگی به دلار نگه دارد. دوم، با تبدیل شدن به یکی از بزرگترین خریداران طلا در جهان، سعی دارد از تسلط رقبای شرقی در بازار طلا جلوگیری کند. این خریدهای گسترده، نهتنها برای تقویت ذخایر ملی، بلکه برای کنترل نسبی بازار و جلوگیری از شکلگیری یک نظم مالی مستقل از دلار انجام میشود. واشنگتن بهخوبی میداند که اگر طلا جایگزین دلار در ذخایر جهانی شود، پیامدهایی مانند کاهش تقاضا برای اوراق خزانه، افزایش تورم داخلی و تضعیف قدرت اقتصادی آمریکا اجتنابناپذیر خواهد بود.
تغییرات بنیادین در معماری مالی بینالمللی
بازگشت طلا به مرکز ثقل ذخایر جهانی، نشانهای از تغییرات بنیادین در معماری مالی بینالمللی است. در دهه ۱۹۷۰، طلا حدود ۴۸ درصد از ذخایر جهانی را تشکیل میداد، اما با پایان استاندارد طلا و تثبیت نظام پترودلار، این سهم بهشدت کاهش یافت. اکنون، با افزایش بدهی دولت آمریکا، کاهش اعتماد به دلار و رشد تنشهای ژئوپلیتیکی، سهم طلا در ذخایر جهانی دوباره در حال افزایش است و تا سال ۲۰۲۵ به حدود ۲۴ درصد رسیده است. همزمان، نهادهای غربمحور مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با چالش مشروعیت و کارآمدی مواجهاند، و بلوکهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای در حال افزایش نقش خود در نظم مالی جهانی هستند.
برای ایران، این تحولات جهانی دیگر صرفاً تهدید نیستند، بلکه فرصتهایی راهبردی محسوب میشوند. کاهش وابستگی به دلار، افزایش ذخایر طلای فیزیکی، تسهیل واردات طلا توسط بخش خصوصی، و عرضه طلا در مرکز مبادلات، گامهایی هستند که میتوانند نظام مالی کشور را در برابر تحریمها و نوسانات ارزی تقویت کنند. ایران با تعامل هوشمندانه با بلوکهای شرقی و طراحی سیاستهای ارزی مبتنی بر واقعیتهای جدید، میتواند به حلقهای مؤثر در معماری مالی آینده تبدیل شود. در این مسیر، طلا دیگر صرفاً یک دارایی ذخیرهای نیست؛ بلکه ابزاری راهبردی برای استقلال اقتصادی، کاهش آسیبپذیری و نقشآفرینی در نظم مالی دو قطبی جهان است.
در نهایت، رقابت بر سر طلا بهعنوان دارایی بیطرف و بدون ریسک اعتباری، به قلب نبرد ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهان تبدیل شده است. آمریکا، چین، روسیه و دیگر بازیگران بزرگ، هرکدام با استراتژی خاص خود، در حال بازتعریف جایگاه طلا در نظم مالی آینده هستند که دیگر تنها بر پایه دلار بنا نشده، بلکه بر اساس تابآوری، تنوع و استقلال ارزی شکل میگیرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا