با وجود ناکارآمدی و بی نتیجه بودن بیشتر کودتای نظامی، گاه فضا و شرایط، زمینه و بستر کودتاهای موفق و کارسازی را مهیا کرده است.
به گزارش سرمایه فردا، این واژه در ادبیات سیاسی بینالمللی منفور و قبیح است. کودتای نظامی سرنگون کردن ناگهانی و اغلب خشن دولت و گاه حکومت، توسط گروهی کوچک و هم اندیشه بوده است.
با این همه و با وجود ناکارآمدی و بی نتیجه بودن بیشتر کودتای نظامی، گاه فضا و شرایط، زمینه و بستر کودتاهای موفق و کارسازی را مهیا کرده است. در واقع چنان چه هر کودتایی با ویژگی های زیر در هر نقطه از جهان کمتر توسعه یافته انجام شود. به اغلب احتمال مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت:
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج، به دلیل آن که در شرایط هرج و مرج شدید داخلی و افول نقش بین المللی ایران انجام شد. دستکم در میان مدت موفق بود و پشتیبانی مردم و فعالان سیاسی و احزاب را در پی داشت. هم چنین این کودتا آغازی برای نوسازی فراگیر ایران بود.
کودتای نظامی مرحوم سلطان قابوس علیه پدرش نیز، ملت عمان را از بیچارگی، شوربختی و پریشانی نجات بخش بود. کودتای ۲۰۱۰ نظامیان نیجر، علیه دیکتاتور “ممدو تانجا” به دمکراسی نسبی منتهی شد. دستاوردهای کودتاهای ۱۹۷۴ کشور اروپایی پرتغال، ۱۹۹۱ مالی و ۲۰۰۳ گینه بیسائو نیز فرخنده بود.
البته گونه سوم کودتاها، آن دسته بوده اند که می توان آن ها را “بسترساز” خواند. بدین منوال که می تواند بستری برای پیشرفت و سازمان یافتگی ایجاد کنند و یا زمینه ساز پسرفت شوند.
کودتای کنان اورن در ترکیه، پیش درآمد برون رفت این دولت آسیایی- اروپایی از کمتر توسعه یافتگی بود. برعکس، کودتای ۷ ثور ۱۳۵۸ افغانستان، به رهبری حزب دمکراتیک خلق، زمینه پسرفت این کشور را طی ۴ دهه اخیر مهیا کرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا