کودتای نظامی موفق و ناموفق در جهان

کودتای نظامی موفق و ناموفق در جهان

با وجود ناکارآمدی و بی نتیجه بودن بیشتر کودتای نظامی، گاه فضا و شرایط، زمینه و بستر کودتاهای موفق و کارسازی را مهیا کرده است.

به گزارش سرمایه فردا، این واژه در ادبیات سیاسی بین‌المللی منفور و قبیح است. کودتای نظامی سرنگون کردن ناگهانی و اغلب خشن دولت و گاه حکومت، توسط گروهی کوچک و هم اندیشه بوده است.

کودتای نظامی در جهان دارای چند ویژگی مشترک است

  •  نخست آن که بر خلاف انقلاب، تدارکش از سوی گروهی کوچک است.
  •  دوم آن که تغییر از بالا است.
  • سوم آن که اغلب منجر به جا به جایی ناگهانی و فراگیر مقامات تصمیم ساز در همه قوا می شود.
  •  به ندرت در استراتژی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاثیر دایمی داشته است.
  •  بیشتر در میان ملت های کمتر پیشرفته و یا رو به پیشرفت آفریقا، آسیا و امریکای لاتین معمول بوده است.
  •  از ۱۹۹۱ بدین سو، شمار کودتاها نسبت به پیشتر ها، کاهش داشته است.
  •  در ملتی موفق خواهد شد که شمار احزاب و کنشگران سیاسی واقعی آن اندک و یا کودتا به تایید بیش تر کنشگران سیاسی برسد.
  •  مهمتر از آن، آماده بودن فضا، برای پذیرش کودتا است.

رویکرد جامعه به کودتای نظامی

با این همه و با وجود ناکارآمدی و بی نتیجه بودن بیشتر کودتای نظامی، گاه فضا و شرایط، زمینه و بستر کودتاهای موفق و کارسازی را مهیا کرده است. در واقع چنان چه هر کودتایی با ویژگی های زیر در هر نقطه از جهان کمتر توسعه یافته انجام شود. به اغلب احتمال مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت:

  •  همپوشی با خواست های اکثریت ملت
  •  دور ماندن از کشتار و سلب آزادی مردم
  •  مهیا کردن ثبات کشور
  • متحد ساختن‌ ملت و احزاب
  •  ارتقای دادن پرستیژ بین المللی کشور
  • ایجاد بهبود نسبی اقتصاد ملی
  • پایان‌دادن‌ و یا کاستن‌از هرج و مرج و درهم ریختگی
  •  متوقف‌کردن‌ رویکردهای ضد محیط زیستی
  •  متوقف کردن رویکرد غارت میراث و منابع و اموال ملی
  •  جمع کننده کننده اختلاس و رانت خواری
  • کوتاه آن که ملت-دولت ها را سازماندهی و عرفی کرده و به ویژه به تولید سیستم منجر شود.

تغییرات کشورها بعد از کودتا

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج، به دلیل آن که در شرایط هرج و مرج شدید داخلی و افول نقش بین المللی ایران انجام‌ شد. دستکم‌ در میان مدت موفق بود و پشتیبانی مردم‌ و فعالان سیاسی و احزاب را در پی داشت. هم‌ چنین این کودتا آغازی برای نوسازی فراگیر ایران بود.

کودتای نظامی مرحوم سلطان قابوس علیه پدرش نیز، ملت عمان را از بیچارگی، شوربختی و پریشانی نجات بخش بود. کودتای ۲۰۱۰ نظامیان نیجر، علیه دیکتاتور “ممدو تانجا” به دمکراسی نسبی منتهی شد. دستاوردهای کودتاهای ۱۹۷۴ کشور اروپایی پرتغال، ۱۹۹۱ مالی و ۲۰۰۳ گینه بیسائو نیز فرخنده بود.

البته گونه سوم کودتاها، آن دسته بوده اند که می توان آن ها را “بسترساز” خواند.‌ بدین منوال که می تواند بستری برای پیشرفت و سازمان یافتگی ایجاد کنند و یا زمینه ساز پسرفت شوند.

کودتای کنان اورن در ترکیه، پیش درآمد برون رفت این دولت آسیایی- اروپایی از کمتر توسعه یافتگی بود. برعکس، کودتای ۷ ثور ۱۳۵۸ افغانستان، به رهبری حزب دمکراتیک خلق، زمینه پسرفت این کشور را طی ۴ دهه اخیر مهیا کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *