هرکسی در قسمتی از چرخه بحران میتواند و نمیخواهد یا میخواهد و نمیتواند یا نمیتواند و نمیخواهد که بحران حل شود.
به گزارش سرمایه فردا، چرخه بقا در بحرانهاست. هرکسی در قسمتی از چرخه بحران میتواند و نمیخواهد یا میخواهد و نمیتواند یا نمیتواند و نمیخواهد که بحران حل شود.
اگر چرخه بحران را به قطعات کوچکتر تقسیم کنیم کوچکترین قسمت آن بیتفاوتی فردی است. یعنی هرکس به پشتوانه ترسهایش یا احساس کاذبی که به وجود امنیت و رفاه شخصی دارد با خودخواهی خود را از مشارکت در حل بحران معاف تصور میکند.
خودخواهی یا مسئولیتناپذیری هر فرد به این دلیل که انسان حیوانی اجتماعی است مانند یک اپیدمی به بیتفاوتی مدنی تبدیل میشود تا شرایط لازم را برای روی کار آمدن مدیران فاسد فراهم کند.
مدیران فاسد در سه مرحلهی بیمسئولیتی، فرصتطلبی و مدیریت بد جای خود را به مدیران فاسد دیگری میدهند.
بحران مدیریت، امنیت ملی را تهدید میکند و خودش به بحرانهای متعدد دامن میزند و به کوچکترین واحد انتشار و تداوم آن یعنی بیتفاوتی فردی باز میگردد.
الگوبرداری از رفتار افراد بیتفاوت و الکیخوش کمکی به حل بحران نمیکند. بلکه افراد الگوبردار با خودفریبی و دروغگویی به خود از بقای این چرخه حمایت میکنند. هر نوع بیتفاوتی افراد در بحرانها به نوعی ترس و خودخواهی تکیه دارد.
در حال حاضر مهمترین راهبرد برای مقابل به بحران ها برخورد با فساد اقتصادی است. چراکه در سال های اخیر بسیاری از پول شرکت های دولتی در ایران از کشور خارج شده است. در حالی که همین پول می توانست به سرمایه گذاری جدید تبدیل شود. در نتیجه ناترازی های اقتصادی که هم اکنون در نتیجه فقدان سرمایه گذاری جدید وجود دارد در برخورد با فساد می تواند از بین برود.
این اتفاق وقتی در ساختار سازمانی اصلاح می شود که از مدیران موثر و سالم استفاده شود. البته ی یا چند مدیر نمی تواند اقتصاد ایران را از چرخه بحران رها کند. بلکه باید یک پاکسازی کامل صورت بگیرد تا اقتصاد به سمت مسئولیت پذیری و توسعه حرکت کند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا