علیرضا یوسفی، مدرس دانشگاه و مشاور کسب‌وکار، در گفت‌وگویی با اعضای کانال «آموزه‌های مدیریتی» به بررسی مفهوم اراده از منظر کتاب «غریزه اراده» اثر کلی مک‌گونیگال پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه پرورش اراده می‌تواند رفتار، عملکرد و باورهای ما را دگرگون کند.

به گزارش سرمایه فردا، در کتاب «غریزه اراده» نوشته کلی مک‌گونیگال، به‌روشنی توضیح داده شده که اراده نه یک ویژگی صرفاً غریزی، بلکه قابلیتی اکتسابی و قابل آموزش است. همه‌ی انسان‌ها از ظرفیت اراده برخوردارند، اما تفاوت در نحوه‌ی پرورش و استفاده از آن است.

برای مثال، برخی افراد اراده‌ی خود را در زمینه‌ی خوردن غذا یا مدیریت مالی پرورش داده‌اند. یکی ممکن است بگوید: «وقتی غذا می‌بینم، کنترل خودم را از دست می‌دهم»، یا دیگری در مواجهه با پول، رفتاری افراطی نشان دهد و حتی اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد. این‌ها نمونه‌هایی از اراده‌های تربیت‌نشده یا جهت‌دار هستند که نشان می‌دهند آموزش و آگاهی چقدر در شکل‌گیری رفتار مؤثرند.

اراده در سه حوزه‌ی اصلی زندگی ما نقش‌آفرینی می‌کند: ۱. رفتار: اگر فردی تصمیم بگیرد به مدت ۲۱ روز رفتار مثبتی داشته باشد، در روز ۲۲ام شاهد تغییرات چشمگیری در روابط، احساسات و تعاملات خود خواهد بود. ۲. عملکرد: اراده به ما کمک می‌کند تا در مسیر اهداف بلندمدت، پایداری کنیم. ممکن است نتیجه‌ی تلاش‌هایمان فوری نباشد، اما استمرار در اراده، موفقیت را تضمین می‌کند. ۳. باورها: باور به توانایی‌های خود، با اراده‌ای که آموزش دیده و تقویت شده، شکل می‌گیرد و تثبیت می‌شود.

اجازه دهید با یک مثال واقعی این موضوع را روشن‌تر کنم. خانمی که در رشته بیوشیمی قصد ورود به دوره دکترا در دانشگاه تهران را داشت، در سال اول نفر سوم شد و پذیرفته نشد. سال بعد، با تلاش بیشتر، نفر دوم شد اما باز هم به دلیل شرایط خاص پذیرش، موفق نشد. او تسلیم نشد، سال سوم دوباره تلاش کرد و این بار به عنوان نفر اول در دوره روزانه دانشگاه تهران پذیرفته شد. این داستان، نمونه‌ای روشن از قدرت اراده در عملکرد و پایداری در مسیر هدف است.

در پایان، باید تأکید کنم که اراده نه تنها قابل آموزش است، بلکه آموزش آن ضروری است. اگر یاد بگیریم چگونه اراده‌مان را پرورش دهیم، می‌توانیم مسیر زندگی‌مان را به‌طور چشمگیری تغییر دهیم.