پرسپولیسِ بی‌گل، نیمکتِ بی‌قرار

پرسپولیسِ بی‌گل، نیمکتِ بی‌قرار

پنج هفته از آغاز لیگ بیست‌وپنجم گذشته و پرسپولیس هنوز نتوانسته از سایه تساوی‌ها خارج شود. تیمی که روزگاری با گل‌های فراوان و بازی‌های هجومی، قهرمانی را امضا می‌کرد، حالا با تنها سه گل زده و یک مهاجم فعال، زیر بار انتقادها خم شده است. وحید هاشمیان، سرمربی جوان سرخ‌ها، در آغاز راه با آزمونی دشوار مواجه شده؛ آزمونی که اگر با تحول تاکتیکی همراه نشود، می‌تواند به پایان زودهنگام مأموریت او ختم شود.

به گزارش سرمایه فردا، در فوتبال، آنچه تیم‌ها را از صرفاً خوب بودن به سطح قهرمانی می‌رساند، نه فقط آمارهای فنی یا مالکیت توپ، بلکه توانایی در تبدیل لحظه‌ها به گل و بازی به پیروزی است. پرسپولیس، تیمی با سابقه‌ای طلایی در لیگ برتر، حالا در آغاز فصل بیست‌وپنجم با چالشی متفاوت روبه‌روست: تیمی که از نظر آماری شبیه گذشته است، اما از نظر نتیجه‌گیری، درگیر یک سکون نگران‌کننده. در روزهایی که هواداران به یاد بازی‌های پرگل و شادی‌های سکوها افتاده‌اند، نیمکت سرخ‌ها زیر فشار سنگین انتظارات قرار گرفته و سرمربی جوان آن، در آزمونی زودهنگام برای اثبات خود ایستاده است. این گزارش، نگاهی تحلیلی دارد به آنچه پرسپولیس را از مسیر قهرمانی دور کرده و آنچه برای بازگشت به آن نیاز دارد. فوتبال بیش از آن‌که به گذشته احترام بگذارد، به حال و نتیجه وفادار است. و حالا، پرسپولیسِ هاشمیان، درگیر تساوی‌های پیاپی، گل‌نزنی مزمن و سبک بازی‌ای شده که نه‌تنها هواداران را راضی نمی‌کند، بلکه میراث حمایت بی‌دریغ آن‌ها را نیز به خطر انداخته است.

پرسپولیس در بن‌بست تاکتیکی

پرسپولیس در فصل جدید لیگ برتر، برخلاف انتظارات، شروعی ناامیدکننده داشته است. چهار تساوی از پنج بازی، آن هم با سه مساوی پیاپی، نه‌تنها جایگاه تیم را در جدول متزلزل کرده، بلکه صدای اعتراض هواداران و رسانه‌ها را نیز بلند کرده است. حتی مدیرعامل باشگاه نیز ناگزیر شده به صدای سکوها واکنش نشان دهد.

بررسی آمار فنی تیم نشان می‌دهد که پرسپولیس در دوره وحید هاشمیان، از نظر سبک بازی، شباهت‌هایی با دوران برانکو، گل‌محمدی و اوسمار دارد. میانگین تعداد پاس‌ها در هر بازی نزدیک به ۶۰۰ و دقت آن‌ها بالای ۸۰ درصد است. اما تفاوت اصلی در خروجی این سبک نهفته است؛ تیم‌های گذشته با همین الگو، موقعیت‌های گل فراوان خلق می‌کردند و در بسیاری از بازی‌ها با پیروزی‌های پرگل زمین را ترک می‌کردند. اما تیم فعلی، با وجود گردش بالای توپ، در خلق موقعیت و گلزنی ناتوان است.

بزرگ‌ترین ضعف پرسپولیس در خط حمله نمایان شده است. تنها سه گل در پنج بازی، آن هم توسط یک مهاجم—علی علیپور—زنگ خطر را برای تیمی که مدعی قهرمانی است به صدا درآورده. سایر بازیکنان عملاً در فاز گلزنی غایب‌اند و این وابستگی شدید به یک مهاجم، پرسپولیس را از تعادل تاکتیکی خارج کرده است.

در فاز دفاعی، آمار تیم قابل قبول است و نسبت به فصل گذشته گل‌های کمتری دریافت شده، اما در فوتبال مدرن، تیمی که نتواند گل بزند، نمی‌تواند قهرمان شود. این ضعف در خط حمله نه‌تنها نتایج را تحت تأثیر قرار داده، بلکه روحیه هواداران را نیز تضعیف کرده است.

 

فشار روانی بر نیمکت پرسپولیس

فشار روانی بر نیمکت پرسپولیس روزبه‌روز بیشتر می‌شود. هوادارانی که خاطره بازی‌های هجومی و قهرمانی‌های متوالی را در ذهن دارند، حالا با تیمی مواجه‌اند که برای یک برد ساده تقلا می‌کند. شعارهای اعتراضی علیه مدیریت و کادر فنی شدت گرفته و هاشمیان، در پاسخ به انتقادها، صرفاً به داشتن چند موقعیت نصفه‌ونیمه اشاره کرده است—پاسخی که برای هواداران کافی نیست.

آنچه پرسپولیس امروز به آن نیاز دارد، نه تکرار فرمول‌های گذشته، بلکه نوآوری تاکتیکی است. مالکیت توپ و آمار پاس‌های بالا، زمانی ارزشمند است که به خلق موقعیت و گل ختم شود. در غیر این صورت، این آمارها به نمودهای بی‌ثمر تبدیل می‌شوند.

اگر هاشمیان نتواند در کوتاه‌مدت شیوه‌ای تازه برای گشودن دروازه رقبا پیدا کند، احتمالاً خیلی زود نیمکت پرسپولیس را ترک خواهد کرد. باشگاهی با این سطح از توقع، فرصت زیادی به مربیان ناکام نمی‌دهد. پرسپولیسِ هاشمیان از نظر ظاهری شبیه تیم‌های گذشته است، اما در باطن، فاقد عنصر اصلی یعنی قدرت گلزنی است.

برای خروج از این بن‌بست، کادر فنی باید جسارت تغییر داشته باشد. ایده‌های تازه، بازتعریف نقش‌ها و استفاده از ظرفیت‌های پنهان تیم، می‌تواند پرسپولیس را از این وضعیت نجات دهد. در غیر این صورت، ادامه این روند، نه‌تنها آینده سرمربی جوان را تهدید می‌کند، بلکه پرسپولیس را به یکی از ناامیدکننده‌ترین تیم‌های فصل بدل خواهد کرد.

 

وحید هاشمیان با سابقه‌ای درخشان در فوتبال اروپا و چهره‌ای محبوب در میان هواداران، حالا در یکی از حساس‌ترین مقاطع دوران مربیگری‌اش ایستاده است. صندلی سرمربیگری پرسپولیس، آرزوی دیرینه بسیاری از بزرگان فوتبال ایران، به او رسید—اما حالا این صندلی، زیر فشار تساوی‌های پیاپی و سبک بازی محافظه‌کارانه، لرزان‌تر از همیشه به نظر می‌رسد

از فرصت طلایی تا بن‌بست تاکتیکی

داستان وحید هاشمیان و پرسپولیس می‌توانست یکی از روایت‌های الهام‌بخش فوتبال ایران باشد؛ مردی که بدون پشتوانه‌های رایج، با تلاش و دانش فنی از فوتبال آلمان برگشت و با اعتماد رضا درویش، هدایت یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های آسیا را برعهده گرفت. اما فوتبال، بیش از آن‌که به رزومه احترام بگذارد، به نتیجه وفادار است. و پرسپولیسِ هاشمیان، فعلاً از نتیجه فاصله گرفته است.

در پنج هفته ابتدایی لیگ، پرسپولیس با چهار تساوی و یک برد، ضعیف‌ترین شروع چند فصل اخیر را تجربه کرده. موقعیت‌هایی که از دست رفتند، شاید در ظاهر به بدشانسی مربوط باشند، اما واقعیت این است که تیم آن‌قدر موقعیت خلق نکرده که بتوان ناکامی را به شانس نسبت داد. مشکل، در ساختار هجومی تیم است؛ جایی که پرسپولیس با یک مهاجم تخصصی وارد میدان می‌شود و همان یک نفر هم بار گلزنی را به تنهایی به دوش می‌کشد.

هاشمیان، برخلاف انتظار، به جای جسارت، احتیاط را انتخاب کرده. ترس از شکست، او را به سمتی برده که راه برد را فراموش کرده است. در فوتبال سه امتیازی، گاهی ریسک شکست، ارزشش را دارد؛ اما پرسپولیس فعلی، به جای حمله، به حفظ نتیجه دل بسته است. این سبک، نه‌تنها امتیاز نمی‌آورد، بلکه روح هجومی تیم را نیز از بین برده است.

مدافعانی که دیگر حمله نمی‌کنند

یکی از نشانه‌های این احتیاط، در عملکرد مدافعان کناری تیم دیده می‌شود. در سال‌های گذشته، پرسپولیس از جناحین، خطرناک‌ترین حملات را طراحی می‌کرد. اما حالا، فرشاد احمدزاده در پست غیرتخصصی دفاع چپ، صرفاً نقش یک مدافع را ایفا می‌کند. در سمت راست نیز، چه سهیل صحرایی و چه میلاد محمدی، دستور مشخصی دارند: نفوذ نکنید، فقط ببندید.

این دستور تاکتیکی، شاید برابر تیم‌هایی چون سپاهان قابل دفاع باشد، اما در بازی‌های خانگی مقابل تیم‌هایی که صرفاً دفاع می‌کنند، به بن‌بست منجر شده. نتیجه، تیمی است محتاط، بی‌رمق و فاقد برنامه مشخص در حمله از کناره‌ها. شاید ورود جمال لوییس و سرژ اوریه بتواند این معادله را تغییر دهد، اما آیا هاشمیان فرصت استفاده از آن‌ها را خواهد داشت؟

هواداران، نیمکت را تنها گذاشته‌اند

تا همین چند هفته پیش، هواداران پرسپولیس حتی در شکست‌ها، پشت نیمکت تیم‌شان ایستاده بودند. اما حالا، صدای اعتراض از سکوها بلند شده. سبک بازی محتاطانه، نه‌تنها نتیجه نمی‌آورد، بلکه میراث حمایت بی‌دریغ هواداران را نیز بر باد داده است. پرسپولیس، تیمی است که باید هجومی بازی کند؛ این یک شعار نیست، بلکه حقیقتی است که در DNA باشگاه ثبت شده.

از دقیقه ۵۰ تا ۷۰ بازی با ملوان، زمانی بود که تیم باید فشار می‌آورد، موقعیت می‌ساخت و گل می‌زد. اما هیچ‌کدام از این‌ها اتفاق نیفتاد. هاشمیان، با ترس از شکست، فرصت برد را از تیم گرفت.

تیرهای باقی‌مانده در خشاب

در شرایط فعلی، پرسپولیس تنها چند امید باقی‌مانده دارد: بازگشت مصدومان، ورود مدافعان کناری خارجی، و شاید روزی که محمد عمری و ارونوف در جناحین بدرخشند. اما سؤال مهم این است: آیا با تاکتیک «اول نباز، بعد ببر» هاشمیان، این مهره‌ها می‌توانند ترکیب تیم را جادو کنند؟

نگارنده، هر بار تلاش می‌کند خود را متقاعد کند که با بازگشت مهره‌ها، پرسپولیس چهره هجومی‌اش را بازمی‌یابد. اما ناگهان یادش می‌آید که هاشمیان، همانند جواد نکونام، شاگرد مکتب پاس است—مکتبی که بیش از هر چیز، به نظم و احتیاط وفادار است.

در نهایت، شاید این گزارش اشتباه کند. شاید هاشمیان، با تغییر رویکرد، تیم را به مسیر پیروزی بازگرداند. اما تا آن زمان، پرسپولیسِ محتاط، همچنان درگیر تساوی‌های بی‌ثمر و نیمکتی بی‌رمق باقی خواهد ماند

دیدگاهتان را بنویسید